فهرست مطالب
ابوبکر محمدابن زکریای رازی (۲۵۱ – ۳۲۰ هجری)
ابوبکر محمد ابن زکریای رازی به سال ۲۵۱ هجری در ری چشم به جهان گشود و در کودکی علوم مقدماتی را آموخت و در جوانی هم اوقات خود را به تحصیل فلسفه و موسیقی و نجوم و ادبیات معطوف می داشت و در نواختن چنگ نیز مهارت یافت و سپس به کیمیا علاقه پیدا کرد و پس از آن یکی از دوستانش او را به دانش پزشکی علاقمند ساخت و در این دوره او دوران جوانی خود را پشت سر گذاشته بود.
چون مطالعات پزشکی او بسیار سریع بود به زودی در این رشته تبحر پیدا کرد و مشهور اقران گردید و نخستین توفیق وی این بود که در مسقط الرأس خود در زمان منصورابن اسحاق سامانی ( ۲۹۶ – ۲۹۰ هجری) به ریاست بیمارستانی منصوب شد و دانشمندان و دانشجویان بسیار از اطراف و اکناف برای استفاده از محضر او در آنجا گرد می آمدند و چندی بعد در عصر المکتفی عباسی (۲۸۹-۲۹۵ هجری) به بغداد احضار شد زیرا در صدد بودند بیمارستانی جدید در آن شهر بنا کنند و اولین کوششی که در مقر خلافت بر عهده او مقرر گردید این بود که مناسبترین محل را برای این کار انتخاب کند.
نقل شده که رازی فرمان داد قطعاتی از گوشت خام را در نقاطی که از هر حیث برای ساختمان بیمارستان مناسب به نظر می رسید به قلابی بیاویزند و نقطهای را که در آن گوشت خام دیرتر از نقاط دیگر فاسد گردید خوش آب و هوا تر از سایر نقاط اعلام داشت و بنابراین برای محل بیمارستان همان نقطه را در نظر گرفتند.
به سبب شهرت فراوانش فرمانروایان و امیران او را به دربار خود دعوت میکردند و پس از آن به معالجه بیماران پرداخت و در این امر چنان مهارت به خرج میداد که در اندک مدتی شهرتش عالم اسلامی را فرا گرفت و با اینکه هنوز از ری قدمی بیرون ننهاده بود اما در تمام شهرهای اسلامی او را میشناختند و حذاقت زکریای رازی و حسن معالجه او از بیماران نظر عامه را به طرف خود جلب کرد و او در بیمارستان هم علم طب را تدریس میکرد و امری که بیش از همه مردم را متوجه او میکرد گذشته از مهارت و استادی، حسن معاشرت او با بیماران و اخلاق پسندیده او بود
پس از زمانی زکریای رازی به زادگاه خود بازگشت و کتابی را که در اثبات صنعت کیمیا نگاشته بود، تقدیم منصور سامانی حاکم ری نمود؛ منصور کتاب او را پذیرفت و هزار دینار به او جایزه داد ولی سپس به او امر کرد برای او از مس طلا بسازد. رازی چون ممتنع بودن این عمل را میدانست فراهم بودن ادوات و مشکلات عمل را بهانه آورد ولی منصور دستور داد او را آن قدر تازیانه زدند و کتاب تقدیمی را هم بر سرش کوفتند تا نابینایش کردند. چنانکه ابن خلکان در کتاب وفیات الاعیان گوید: «ثم أمر أن تضرب بالکتاب على رأسه حتى یتقطع ثم جهزه و سیر به الی بغداد فکان ذلک الضرب سبب نزول الماء فی عینیه و لم یسمح بقدحهما و قال قد رأیت الدنیا». یعنی: سپس فرمان داد با کتاب بر سرش زدند تا کتاب پاره شد و پس از آن آسیاب سفر او را به بغداد فراهم کرد و آن ضربات باعث نزول آب در چشمش شد و او پس از این رویداد به ازاله آب سیاه از چشم خود اقدام نکرد و گفت دنیا را دیدهام. رازی پس از این واقعه مجددا به ری بازگشت و مدتی در آنجا زیست و سرانجام به سال ۳۲۰ هجری با اندوه فراوانی جان به جان آفرین سپرد.
دورنمای کتابهای زکریای رازی
وی گذشته از اینکه در حکمت و کیمیا و طب سرآمد اطبای عصر خود بود، یکی از حکمای صاحب رأی و آزاداندیش زمان خود به شمار میرفت.کتابهای طبی او حکم دایره المعارف طبی را برای اطباء داشته و او ملقب به جالینوس اسلام بود و در حکمت هم صاحب رأی مستقل بود و در صنعت کیمیا کاشف و مخترع دو جوهر یا دو ماده مهم است و اگر او به هیچ رتبه دیگر نایل نشده بود و فقط همین دو ماده را کشف کرده بود در تاریخ یکی از بلندترین مقامها را حاصل میکرد و آن دو یکى الکل و دیگری جوهر گوگرد یا اسید سولفوریک است.
مهمترین کتاب زکریای رازی در طب کتاب الحاوی است که آنرا جامع الکبیر نیز گویند
رازی دارای تألیفات زیادی بوده و ابوریحان بیرونی متوفی سال ۴۴۰ هجری کتابی درباره آثار و تألیفات او نوشته و کتاب ها و رساله های او برحسب فهرست بیرونی بدین ترتیب است: ۵۶ کتاب در طب، ۳۳ کتاب در طبیعیات، ۷ کتاب در منطق، ۱۰ کتاب در ریاضیات و نجوم، ۷ کتاب در تفسیر و تلخیص و اختصار کتب فلسفی، ۱۷ کتاب در علوم فلسفی، ۶ کتاب در مافوق الطبیعه، ۱۴ کتاب در الهیات، ۲۲ کتاب در کیمیا، ۲ کتاب در کفریات، ۱۰ کتاب در فنون مختلفه، و مجموع این کتابها بالغ بر یکصد و هشتاد و چهار مجلد می شود، و ابن اصیبعه که یکی از پزشکان قرن هفتم هجری است در کتابش عیون الانباء فی طبقات الاطباء دویست و سی و هشت کتاب از برای رازی برمی شمارد.
آثار طبی زکریای رازی
- مهمترین کتاب زکریای رازی در طب کتاب الحاوی است که آنرا جامع الکبیر نیز گویند و این کتاب همچون تعلیقاتی است که او در آن تصرف نکرده و آنرا به پایان نرسانیده است، و حاوی مهم ترین و مفصلترین اثر رازی است و در حقیقت یک دایره المعارف پزشکی به شمار می رود و او در این کتاب بیماریهای گوناگون و چگونگی درمان و علاج آنها را یاد کرده و اقوال و آراء پزشکان پیش از خود را آورده و بنا به مقتضای امانت علمی هر مطلبی را که از هر جا گرفته مأخذ آنرا نوشته است و او بنا به گفته خود پانزده سال شب و روز وقت خود را صرف نوشتن این کتاب کرده است و این کتاب به سال ۱۲۷۹ میلادی به لاتینی هم ترجمه شده است و رازی این کتاب را نخست به صورت یادداشت های متعددی تهیه کرده بود و پس از مرگ او بنابه دستور ابن عمید (۳۶۰ هجری) از روی یادداشت های وی کتاب را استنساخ و تنظیم نمودند و مقدار زیادی از نتایج آزمایش ها و مطالعات او در این کتاب گرد آمده است.
- یکی دیگر از کتاب های طبی رازی کتاب الطب المنصوری است و این کتاب به مناسبت اهداء آن به حاکم وقت ری منصور ابن اسحاق سامانی طب المنصوری نامیده شد که پس از کتاب حاوی مهم ترین کتاب طبی است و او در این کتاب مباحث طبی را در ده مقاله بیان کرده است و این کتاب به همه زبانهای اروپایی اعم از: لاتین، فرانسه، ایتالیایی، آلمانی ترجمه شده است.
- کتاب دیگر رازی، من لا یحضره الطبیب یعنی کسی که به پزشک دسترسی ندارد و آن شامل دستورهای ساده برای معالجات گوناگون است.
- یکی دیگر از کتاب های رازی کتاب الجدری و الحصبه یعنی آبله و سرخک است و کتاب مزبور یک مونوگراف طبی است که در مورد این دو بیماری نوشته شده و در این کتاب زکریای رازی به طور واضح و روشن نشانه های این دو بیماری عفونی کودکان و اختلاف آن دو را برای اولین بار در تاریخ طب شرح می دهد و او ثابت کرد که این دو بیماری از هم جدا هستند و به این علت دانشمندان و استادان اروپایی او را پدر طب کودکان نامیدند و رازی در این کتاب پا را از دایره دانش استادان یونانی نظیر بقراط و جالینوس فراتر نهاده و از عوارض این دو بیماری کودکان نظیر عوارض: چشمی، گوشی، بینی ای، حلقی، گلویی اطفال سخن می گوید و سپس درمان آنها را شرح می دهد.
- یکی دیگر از کتاب های رازی در طب تقاسیم العلل یا تقسیم بیماری ها است و ابن اصیبعه گوید: که رازی در این کتاب تقسیمات بیماریها و سبب آنها و چگونگی درمان آنها را با شرح و بیان بر سبیل تقسیم یاد کرده است و این کتاب به منزله فرهنگ پزشکی است و برای آنان که اصطلاحات پزشکی قدیم را ترجمه می کنند بایسته است.
- رازی کتابی هم به نام: کتاب الخواص نوشته است که ابن ابی اصیبعه از این کتاب به عنوان: خواص اشیاء یاد کرده است و این کتاب مورد استفاده دانشمندان اسلامی قرار گرفته است. بیرونی از کتاب خواص رازی نقل می کند که در مصر کنیسه ای است در آن دو مرده بر تختی هستند که پیوسته از زیر آن زیت بیرون می آید و مقدسی به نقل از رازی در کتاب خواص از کوهی در سرزمین ترک نام می برد که وقتی مردم بدان می رسند ناچارند سم ستوران خود را با نمد و پشم ببندند وگرنه از سم آنان گردی برمی خیزد که موجب ریزش باران می شود.
آثار زکریای رازی در الهیات
یکی دیگر از کتابهای زکریای رازی کتاب: فی الامامه یعنی در امامت است و ابن ابی اصیبعه دو کتاب به رازی نسبت داده که با دو کتاب فوق قابل تطبیق است یکی به نام در امام و ماموم و دیگری در آثار امام فاضل معصوم و مسأله امامت در زمان رازی در میان متکلمان خاصه دانشمندان معتزلی مسأله ای رایج بوده و کتاب های بسیاری در این زمینه نوشته شده است و دنباله این مسأله از قرن چهارم هجری به قرن پنجم هجری کشیده شده و القاضی عبدالجبار معتزلی قسمت مهمی از دایره المعارف کلامی خود یعنی کتاب المغنی را اختصاص به مسأله امامت داده و سپس سید مرتضی کتاب «الشافی فی الامامه» را نوشته و در آن بسیاری از مطالب قاضی را رد کرده است و برخی از دانشمندان معاصر از اینکه رازی کتابی درباره امامت نوشته، به فاضل بودن و معصوم بودن او تصریح کرده شیعی بودن او را استنباط کرده اند.
رازی با اینکه این همه کتاب و رساله در علوم مختلف نوشته است، قشرهای متدین سیاست زبان به طعنش گشودند، مثلا احمدابن عبید الله بلخی معروف به کعبی (۰-۳۱۹ هجری) درباره اش گفت: ای رازی تو ادعای کیمیاگری کردی در صورتیکه نتوانستی ده دینار کابین زنت را در محضر قاضی بپردازی، و تو مدعی طبابت هستی در حالی که نتوانستی چشمانت را درمان کنی و نابینا شدی.
آثار فلسفی رازی
از آثار فلسفی رازی آنچه که به دست ما رسیده عبارتند از:
- الطب الروحانی
- السیره الفلسفیه
- امارات الاقبال والدوله
- کتاب اللّذه
- کتاب العلم الالهی
- مقاله فی ما بعدالطبیعه
سخن رازی در آغاز کتاب طب الروحانی در عظمت عقل
حضرت باری تعالی که نامش بزرگ باد، عقل را به ما عطا فرمود تا به مدد آن بتوانیم در این سرای و سرای دیگر غایت منافعی را که در جوهر انسانی ما به ودیعه گذاشته است دریابیم، عقل بزرگترین نعمتی است که خدای تعالی به ما ارزانی داشته است. از پرتو عقل است که می توانیم آنچه را که موجب بلندی مرتبه انسانی است دریابیم و به آنچه که زندگی را برای ما نیکو و گوارا می گرداند برسیم و به مراد خود نایل شویم، و باز از پرتو عقل است که ما می توانیم به امور غامض و دور از ذهن و مسائلی که از ما پوشیده و پنهان است دست یابیم، و حتی به وسیله عقل است که ما به شناخت خداوند عزوجل که عالی ترین درجه شناخت است نایل شویم، پس چون عقل دارای چنین درجه و پایه و اهمیت و بزرگی و جلال است بر ما واجب است که از رتبه و منزلت و درجه آن نکاهیم و در حالی که او خود امیر است اسیرش نکنیم، و در حالی که سروری از آن، طوق بندگی در گردنش نیفکنیم و فرمانده را فرمانبردار نسازیم، بل باید در همه امور به او رجوع کنیم و ملاک و معیار ما در همه چیز او باشد و همواره بدان تکیه کنیم.
بررسی برخی کتابهای فلسفی رازی
رازی درباره مابعدالطبیعه رسالهای به همین اسم دارد؛ نویسنده مقاله منکر قول کسانی است که طبیعت را اصل حرکت می دانند و در این مورد به ارسطو هم خصوصیت عمده فلسفه رازی اعتقاد او به قدماء خمسه است و او قدمت پنج چیز را از اوایل یونانیان بازگو کرده است و آن پنج عبارتند از: باری سبحانه و سپس به ترتیب نفس کلی و هیولای اول و مکان مطلق و زمان مطلق و مذهبی را که او بدان متأصل است بر این پایه نهاده است، و او میان زمان و مدت فرق گذاشته، اینکه عدد و لواحق آن که تناهی باشد بر زمان واقع می شود و بر مدت واقع نمی شود، همچنان فلاسفه زمان را مدتی می دانند که اول و آخر دارد ولی دهر مدتی است که اول و آخر ندارد و گفته است وجود این پنج چیز اضطراری است زیرا آنچه که محسوس است هیولی است که با صورت ترکیب یافته و چون متمکن است مکان لازم دارد و چون معروض حالات مختلف است زمان می خواهد زیرا برخی از این حالات متقدم بر برخی دیگر است و به وسیله زمان القسم وحدت و اقدم و حدث و اقدم و احدث و با هم بودن دانسته می شود و برخی از موجودات زنده هستند پس نفس برای آنها لازم است و در میان آنها خردمندان و صنایعی رعایت استواری وجود دارند، پس آفریننده ای حکیم و عالم و متقن و مصلح لازم است.
کتاب علم الهی از مهمترین و معروفترین کتابهای رازی است که در آن مباحث عقلی و مطالب فلسفی و جهان شناسی را مورد بحث قرار داده و اندیشههای خاص خود را در آن بیان کرده است. اصطلاح علم الهی نزد دانشمندان بسیار متداول بود زیرا آنان فلسفه را به دو قسم نظری و عملی و سپس نظری را به سه قسم طبیعی و تعلیمی و الهی تقسیم کردهاند. اموری که خارج از ماده است و همچنین سببهای نخستین وجود طبیعیات و تعلیمیات و آنچه که بدان دو بستگی دارد در علم الهی مورد بحث قرار میگیرد و بدین مناسبت آنکه از علم الهی سخن میگوید می تواند بسیاری از مسائل علم طبیعی و تعلیمی و منطقی را مورد بررسی قرار دهد، بنابراین جای شگفت نیست که رازی در این کتاب بسیاری از مسائل مختلف علم طبیعی و مباحث جهانشناسی را به میان کشیده است.
رازی نظری فلسفی نسبت به مسأله خلقت و همچنین نسبت به ادیان دارد چنانکه ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند گوید: محمد زکریای رازی قدمت پنج چیز را از اوائل یونانیان حکایت کرده است و آن پنج عبارتست از باری سبحانه و سپس به ترتیب تنس کلی و هیولای اولی و مکان مطلق و زمان مطلق و مذهبی را که او بدان متاصل است پایه نهاده است. او میان زمان و مدت فرق گذاشته به اینکه عدد و لواحق آن که تناهی باشد بر زمان واقع می شود و بر مدت واقع نمی شود و همچنانکه فلاسفه زمان را مدتی می دانند که اول و آخر دارد و گفته است که وجود این پنج چیز اضطراری است زیرا آنچه که محسوس است هیولی است و با صورت ترکیب یافته است.
یکی از کتاب های رازی کتاب فی الفلسفه القدیمه یعنی در فلسفه باستان است که گاهی از آن به فلسفه طبیعی تعبیر شده است و در برابر فلسفه مدنیه قرار دارد. مسعودی می گوید: فلسفه مدنیه به وسیله سقراط و افلاطون و ارسطو رواج یافت و این فلسفه با فلسفه اولای طبیعی مباینت دارد و این فلسفه طبیعی همان است که فیثاغورث و طالس ملطی و یونانیان عوام و صابیان مصری که بازمانده آن در این زمان صابیان حرانی هستند بر آن بوده اند و مسعودی سپس از ارسطو نقل می کند که در کتاب الحیوان گفته است که بیست سال پس از زمان سقراط مردم از فلسفه طبیعیه به فلسفه مدنیه متمایل گردیدند.
مخالفتها با رازی
تألیفات زکریای رازی در رد مذاهب و ادیان باعث حملات شدید نویسندگان دیگر شده است. از جمله این تألیفات کتاب مخاریق الانبیاء و فی نقض الادیان است که قسمت هایی از آن در کتاب اعلام النبوه از ابوحاتم رازی محفوظ مانده است و مسائل عمده کتاب فی نقض الأدیان اینست که چون همه افراد بشر مساوی اند پیغمبران مدعی مزیتی بر آنها نتوانند بود، معجزات پیامبران فریب یا از افسانههای دینی است و تعالیم مذاهب خلاف حقیقت است زیرا حقیقت واحد است و مذاهب با یکدیگر متناقض و اعتماد مردم بر سران مذاهب ناشی از عادت و تنبلی است، مذاهب یگانه علت جنگ هایی است که بشر را به نیستی می کشد، مذاهب دشمن تفکر فلسفی و تحقیق علمی هستند.
- ابوریحان بیرونی در رسالهٔ کوتاهی که در اواخر قرن ۱۱ میلادی نوشت رازی را به خاطر از دیدگاههای دینی و فلسفیش نقد کردهاست. بیرونی فردی مسلمان بود در حالی که رازی دین را به باد انتقاد میگرفت. همچنین نوشتههای وی جنبه همگونی با هرمسیه داشت و همچنین با مانویها به هم دردی میپرداخت و اینها دلایل نقد وی توسط ابوریحان بیرونی بود.
- ابن سینا هم که خود پزشک و فیلسوف بود رازی را برای دخالتهایش در متافیزیک مورد نقد قرار میدهد. وی در بحثی دربارهٔ رازی به ابوریحان بیرونی میگوید: یا از محمد ابن زکریای رازی که در متافیزیک دخالت میکند و بیش از شایستگی خود رفتار میکند. او باید به جراحی و آزمایش ادرار و مدفوع محدود شود – در واقع او خود را در معرض دید قرار داده و جهل خود را در این موارد نشان دادهاست.
- ناصرخسرو در کتاب زادالمسافرین، ابوالعباس ایرانشهری را استاد رازی میداند و رازی را نکوهش میکند که از دیدگاههای استادش به نظرات ملحدانهای مانند نفی ابداع و قول به مبادی پنجگانه ازلی رسیده است.
- ابونصر فارابی در رد زکریای رازی کتابی نوشته به نام: کتاب فی الرد على الرازی فی العلم الالهی و ناصر خسرو قبادیانی هم در کتاب زاد المسافرین و جامع الحکمتین فقراتی از علم الهی رازی را به منظور نقض نقل کرده است و گفته های او را رد کرده است.
آریامهر 5 فروردین 1399
زکریای رازی حقیقت تلخی بوده برای مذهبیون.
سهیلا 20 تیر 1400
چه جوری میشه به کتاب و مقالات رازی دسترسی پیدا کرد؟