بیشتر کسانی که از قاعده امکان اشرف بحث کرده اند، قاعده امکان اخس را نیز مورد بحث و گفتگو قرار داده و از آن غافل نبوده اند. همواره این دو قاعده مانند دو برادر مساعد و معاضد یکدیگر بوده اند. چنان که در باب قاعده امکان اشرف گذشت، بسیاری از موجودات، متوسط بین دو حاشیه وجود، به وسیله قاعده امکان اشرف اثبات می شوند، از این جهت می توان گفت بسیاری از موجودات دیگر بین دو حاشیه وجود، به وسیله قاعده امکان أخس قابل اثبات خواهند بود.
ملاصدرا می گوید ما قاعده امکان اخس را در بسیاری از موارد به کار برده ایم و معلم فلاسفه، ارسطو، در کتاب ائولوجیا به آن اشاره کرده است؛ ولی با توجه به اینکه نسبت کتاب ائولوجیا به ارسطو خالی از اشکال نیست، اثبات اشاره نمودن ارسطو به قاعده امکان اخس نیز بی اشکال نخواهد بود.
موارد جریان قاعده امکان اخس
حقیقت هستی دارای دو طرف است که آنها را دو حاشیه وجود می نامند. از یک طرف به فعلیت محض و کمال مطلق می رسد و از طرف دیگر به قوه محض و پذیرش صرف منتهی می گردد. آن طرف که به فعلیت محض و کمال مطلق می رسد، عبارت است از واجب الوجود که در شدت کمال و فضیلت غیر متناهی و از حیث فعل پایان پذیر است. و طرفی که به قوه محض و پذیرش صرف ختم می شود، عبارت است از هیولای اولی که در فقدان و قصور کمال، غیر متناهی و در پذیرش فعلیت ها بی پایان است. فاصله بین این دو طرف را در مراحل متوسط وجود تشکیل می دهد.
نور وجود از مبدأ جود به مرحله هیولا ، که انفصال محض است، نمی رسد مگر به طریق مرور و عبور از جمیع مراحل متوسط وجود که آن را قوس نزولی می خوانند. چنان که وجود در مراحل استکمال، از مقام هیولا به مقام قرب واجب الوجود نمی رسد مگر به طریق مرور و عبور از جمیع مراحل متوسطه وجود که آن را قوس صعودی می خوانند. پس از ذکر این مقدمه، گفته می شود چنان که بسیاری از موجودات متوسط در قوس نزول به وسیله قاعده امکان اشرف اثبات می شوند؛ بسیاری از موجودات متوسط در قوس صعود نیز به وسیله قاعده امکان اخس اثبات می شوند.
ملاصدرا و قاعده
ملاصدرا در کتاب اسفار برای اثبات موجودات متوسط به وسیله قاعده امکان اخس سه مورد را از باب مثال ذکر می کند. در اینجا به ذکر مورد اول بسنده می کنیم و آن عبارت است اینکه گاهی برای زمین و هر کدام از عناصر بسیط در عالم مفارقات و عقول عرضیه، یک مدبّر عقلی و صورت مثالی اثبات شود که آن را ربّ النوع آن عنصر بسیط می نامند.
برای هر کدام از آنها در عالم نفوس و جهان برزخی نفس نباتی اثبات می شود که دارای حیات نفسانی و قوه خیالیه است؛ زیرا وصول عنصر بسیط به مقام عقل مدبّر و ربّ النوع، بدون مرور از مقام نفس نباتی، موجب طفره است و طفره محال است. پس با اثبات عقل مدبّر، یعنی موجود اشرف در مراحل قوس صعود، نفس نباتی، یعنی موجود اخس، نیز اثبات می شود. با توجه به مطالب گذشته معلوم می شود که دو قاعده امکان اخس و امکان اشرف با یکدیگر نسبت معکوس دارند.
نقش قاعده امکان اشرف در قوس نزول ظاهر می گردد و نقش قاعده امکان اخس در قوس صعود. یعنی در قوس نزول با اثبات وجود نفس، وجود عقل نیز به وسیله قاعده امکان اشرف اثبات می شود؛ ولی در قوس صعود با اثبات عقل مدبّر برای عناصر بسیط، نفس نباتی نیز به وسیله امکان اخس ثابت می شود. و به این ترتیب در قاعده امکان اشرف، با اثبات نفس ناطقه «عقل» ثابت می شود. حاج ملا هادی سبزواری، در تعلیقه بر اسفار در مورد موجوداتی که به وسیله قاعده امکان أخس اثبات می شوند مثالهای زیر را ذکرکرده است:
هر گاه بدانیم که حیوانی دارای قوه باصره است، قطعا خواهیم دانست که این حیوان دارای مشاعر دیگری نیز هست؛ زیرا سایر مشاعر نیز از نیروی باصره، اخس و ادون می باشد. چنان که هر گاه دانسته باشیم حیوانی دارای نیروی مدرکه است، قهرا خواهیم دانست که پیش از این نیرو ، دارای قوه محرکه نیز بوده است. همچنین است هرگاه بدانیم در موجودی نیروی وجود دارد در آن صورت، به حکم قاعده امکان أخس، خواهیم دانست که پیش از آن دارای نیروی عاقله نیز بوده است. بر همین منوال می توانیم قاعده امکان أخس را در کلیه نیروهای موجود در حیوان، نسبت به نیروهای مادون آن، به کار ببریم و آنها را اثبات نماییم.
نظرات