هر گاه دو شیء در یکی از صفات ذاتی با یکدیگر مشترک باشند ، واجب است در سایر صفات ذاتی و آنچه مربوط به آنهاست نیز مشترک باشند . این قاعده را قاضی عبدالجبار معتزلی در کتاب کبیر المغنی مطرح کرده و اثبات وحدانیت حق تعالی را بر آن مبتنی دانسته است .زیرا اگر این قاعده صحیح نباشد ، اثبات توحید با مشکل مواجه می شود و ممکن است برخی منکرین در مقام انکار چنین بگویند : حق تعالی قدیم است و به مقتضای ادله قدرت ، قادر نیز هست . ولی چه اشکالی دارد که قدیم دیگری با او باشد ولی قدیم دوم قادر نباشد ؟ آنچه از طرح این گونه اشکالها جلوگیری می کند و می تواند پاسخ قاطعی بر آنها باشد ، توجه به این قاعده است که به عنوان یکی از اصول اساسی توحید مورد بحث قرار گرفته است .
اثبات قاعده
برای اثبات قاعده به این ترتیب استدلال شده است که هر گاه دو شیء فقط در یکی از صفات ذاتی با یکدیگر مشترک باشند، لازم می آید که هر کدام از آن دو شیء با چیزی که موافق است ، مخالف باشد، یعنی ذات واحده از جهت واحد ، دارای دو حیثیت و و اتفاق و اختلاف باشدو این معنی از نظر عقل محال است .
خلاصه عبارت قاضی عبدالجبار چنین است :
« إعلم أنّ أحدَ ما یحتاجُ الیه فی أنِه تعالی واحدٌ لا ثانی له هذا الأصل ، لأنّه لو لم یثبت ذلک ، لکان لقائلٍ أن یقولَ :جوّزوا أن یکون معه ثانٍ قدیم و هو عاجزٌ …..
والذی یدفع به جمیع ذلک هو هذا الأصل …. ولو جوّزنا اشتراکَهَما فی صفه الذات و إن افترقا فی صفه أخری ، ولا وجب ذلک کون احدهما مخالفاً لما هو موافقٌ له و الی أنِ یوافقه بنفس ما یخالفه و یستحیل فی الذات الواحده الخلاف و الوفاق کما یستحیل أن یوجب الحدوث و القدم .»
Siavash 24 آذر 1393
یکی از عیب های این کتاب اینه که عربی هارو ترجمه نکرده.الآن من حرف این قاضی عبدالجبار رو از کجا بفهمم وقتی عربی بلد نیستم؟