این قاعده به این صورت که هر آنچه از حیث زمان مقدّم است ، از حیث رتبه و شرف موخّر است ، در کتب فلسفی و کلامی پیش از صدرالمتألهین شیرازی دیده نمی شود. بلکه مساله تقدم زمانی به عنوان یکی از اقسام سبق و تقدم که اقسام آن را در حدود هشت یا نه قسم شمرده اند، در کتب فلسفی مطرح شده است. چنان که حاج ملا هادی سبزواری در مبحث اقسام سبق منظومه اش گفته است :
السّبق منه ما زمانیاً کشف والسّبق بالرّتبه ثمّ بالشّرف
ولی این قاعده در فلسفه صدرالمتالهین، یعنی حکمت متعالیه، به عنوان یکی از نتایج مهم حرکت جوهریه وی در مباحث نفس ناطقه مطرح شده است. چون براساس اصل اصیل حرکت در جوهر، نفس ناطقه، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است و بنابر تحقیقات عالیه ملاصدرا، با توجه به قاعده شریفه «بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیٍ منها» نفس ناطقه «فی وحدتها کلّ القوی» است. بنابراین مبدا تغذیه و تولید که آثار نفسانی اند، عبارت است از طلیعه نفس ناطقه که در تمام قوا و نیروهای انسانی، اصلی محفوظ است. نخستین اثر آن مبدا عبارت است از تغذیه که دو اثر تنمیه و تولید را نیز به دنبال خواهد داشت.
با توجه به مقدماتی که ذکر شد، مفاد قاعده «کلّ ما هو اقدم بالزمان فهو آخر بالرتبه و الشرف » در مورد نفس ناطقه روشن و ثابت می گردد، زیرا هنگامی که گفته می شود، نفس ناطقه، جسمانیه الحدوث و روحانیّه البقاء است، و در عین وحدت همه نیروها است و بر حسب وجود ذات، در حرکت اشتدادی رو به استکمال است، به روشنی معلوم می شود آنچه در مراحل نفس از حیث رتبه و مقام، موخر خواهد بود. به این ترتیب صحت مفاد این قاعده در حکمت متعالیه ملاصدرا تضمین می شود. آنجا که می گوید :
«أمّا الذی استقرّ علیه اعتقادُنا فهو أنّ النفس کلّ القوی و هی مجمعها الوحدانی ومبدئها و غایتها ، هکذا الحال فی کلّ قوه عالیه بالنسبه الی ما تحتها من القوی التی تستخدمها و ان کان استخدامها بالتقدیم و التاخیر ، فهذه القوی متقدّمه بعضها علی بعض و کلّ ما هو اقدم بالزمان فهو آخرٌ بالرتبه و الشرف – اسفار جلد ۸ ص ۵۱»
نظرات