فیلسوف یار › بحث و تبادل نظر › زنگ تفریح فلسفی › یک عنوان برای این عکس بنویسید
چراغ ها را خاموش کن تا تاریکی بگسترد و خواب فراگیر شود. البته چراغ خاموش را می شود روشن کرد، پس بهتر است آن را بشکنی!
خرد خویش را برتر انگاشتن ….
این جا نقاب شیر به کفتار می زنند
منصور را هر آینه بر دار می زنند
این جا کسی برای کسی کس نمی شود
حتی عقاب در خور کرکس نمی شود
جایی که سهم مرد بجز تازیانه نیست
حق با تو بود…ماندنمان عاقلانه نیست
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور، خریدار سر دار شدم
باید چراغها خاموش شوند تا شمع ها خودی نشان دهند
شیخ است و آتش و خون
یاد شیخ اشراق افتادم.
با نورش محشور باد.
نورش برنتابیدند …
اگر چون شمع خود بسوزی برای روشنی راه، مستقل و آزادی. و اگر منشا روشنی زندگی ت از قدرت غیر باشد: وابسته ی اجنبی هستی و جامعه حمایتت نخواهد کرد و طرد ت خواهی شد
دشمنى با عقاید مخالف عناد با نواورى
در اندرون من خسته دل،
ندانم کیست؟!
که «من » خموشم و ،
«او»،
در فغان و در غوغاست؟! حافظ
با سلام تعصب وجهل چراغ اندیشه را به مسلخگاه می کشاند .
نام اینپدیده در تاریخ ” سندروم شقایق بلند ” یا معروف به ” Tall Poppy Syndrome ” است. روایت قطع سر دانایان اجتماع، آنانی که قدری ماورای متوسط اجتماع عصر خود میفهمند. همچون ” منصور حلاج “.
این چطوری همه جا هست؟! دارش بزنید راحت شیم
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنکه بر در میکوبد شبا هنگام به کشتن چراق آمده است
و آنک قصابانند که با کنده و ساتور بر سر چها راه ها مستقر
چراق را در پستوی خانه نهان باید کرد
اندیشه کشتنی نیست