تأویل و کشف قناع
بازگشت به اصل، در هستی یک قاعده و قانون است و آنچه در گفتن و شنیدن نقل و انتقال پیدا میکند، از این قاعده محکم و عقلی بیرون نیست. در یک گفتگوی واقعی که میان دو انسان آگاه صورت میپذیرد، تو گویی که دو مسافر از دو طریق متفاوت پس از طی دو مسافت بی نهایت، به یکدیگر رسیدهاند. این دو مسافر که از راه دور به هم رسیدهاند، پس از ملاقات با یکدیگر، دوباره به جایگاه اصلی خود باز میگردند و همان دو مسافت را طی میکنند، با این تفاوت که هر یک از آنها در فرود آمدن، تنها و منفرد بوده است و در بازگشت و به فراز رفتن هر دو مسافت را با همراهی یکدیگر میپیمایند. در ادامه درباره معنی «تفسیر و کشف قناع» سخن خواهیم گفت.
چنین است اندیشه که از رفیعترین مرتبه هستی خود در درون انسان گوینده فرود میآید و با پوشیدن ردای سخن، از طریق گوش شنونده، به درون او راه مییابد و به رفیعترین مرتبه هستی خود بازمیگردد.
کلمه «تأویل» که مصدر باب تفعیل بوده و ثلاثی مجرد اول است، بر همین معنی دلالت دارد زیرا کلمه «اول» که ضد کلمه «آخر» است از همان حروفی تشکیل شده که کلمه «تأویل» از آن مشتق میشود. بنابراین، تأویل به معنی بازگشتن و یا بازگرداندن هر چیزی است به اول و اصل آن، و البته وقتی یک چیز به اصل خود بازگردانده میشود و یا باز میگردد، به نوعی تفسیر نیز شده است، زیرا تفسیر پرده برداشتن از روی آن چیزی است که برای تفسیر کننده آشکار نیست.
تفاوت بین تأویل و کشف قناع
بسیاری از بزرگان اهل ادب، در معنی «تفسیر» از «کشف قناع» سخن گفتهاند و منظور آنها از کشف قناع، پرده برداشتن از روی آن چیزی است که تو گویی نوعی حجاب یا پرده بر روی آن کشیده شده است. به طور کلی، در «تفسیر» پرده برداشتن و آشکار کردن چهره امر مورد تفسیر مراد و مقصود است، ولی در «تأویل» آنچه اهمیت دارد، این است که امر مورد تأویل به اصل خود بازگردانده شود و جایگاه اصلی آن معلوم گردد. البته در تأویل، تفسیر نیز تحقق میپذیرد زیرا در بازگرداندن به اصل، پرده برداشتن و آشکار کردن چهره واقعی آنچه مورد تأویل قرار میگیرد نیز تحقق پیدا میکند، ولی در تفسیر چه بسا بازگشت به اصل صورت نپذیرد ولی ابهام زدوده شود و چهره معنی از زیر پرده به در آید.
بنابراین، هر تأویلی، نوعی تفسیر نیز شناخته میشود، ولی هر تفسیری تأویل نیست و ممکن است بازگشت به اصل در آن صورت نپذیرفته باشد. کار تفسیر همواره از آنچه تأویل خوانده میشود آسانتر است، زیرا همانگونه که یادآور شدیم، اساس کار تفسیر زدودن ابهام و برداشتن پرده از روی چهره معنی شناخته میشود. کسانی که با قواعد و موازین زبان و لغت آشنایی دارند، میتوانند ابهام زدایی کنند و در آشکار کردن معنی توفیق به دست آورند ولی در تأویل این کار به آسانی میسر نیست زیرا جملهای که از زبان یک گوینده به گوش میرسد، از سر سویدا و نهانخانه درون گوینده سرچشمه گرفته است.
باسلام و تبریک سال نو برجناب استاد گرانمایه و آرزوی سلامتی ، شادکامی و توفیقات بیش از بیش برای شما و بهره مندی مضاعف برای علاقه مندان از مباحث و سخنان ارزشمندتان ، پایدار باشید.
استاد گرامی سوالی دارم : اگر معیار سنجش هرچیزی را عقل بدانیم ملاک سنجش عقل باز همان عقل رجاء یافته است؟