منطق چیست

علم منطق، اصلِ تفکر و اندیشیدن را به آدمی نمیآموزد، بلکه شیوه درست فکر کردن را به وی نشان میدهد
فهرست مطالب
منطق چیست
برای تعریف کردن علم منطق و پاسخ به سوال منطق چیست باید گفت: منطق، ابزاری برای فهمیدن و شناسایی خطاهایی است که در تفکر و استدلال پیش میآید. هدف علم منطق تقویت توانایی افراد در تفکر و ارائه روشهای منطقی برای نظریهپردازی و ارزیابی استدلالها و استنتاجهاست. این علم به بررسی روشهای استدلال، تفکر کردن به صورت دقیق و منطقی، تحلیل ساختارهای استدلالی، و تشخیص اشتباهات منطقی میپردازد. علم منطق در موارد مختلفی از فلسفه، ریاضیات، علوم کامپیوتر، فلسفه زبان و حتی در حل مسائل عملی مورد استفاده قرار میگیرد.
محمدرضا مظفر در کتاب «المنطق» در پاسخ به منطق چیست اینگونه پاسخ میدهد: ابزاری است از سنخ قانون که به کار بردن آن باعث میشود از خطای در اندیشه مصون باشیم
واضعِ علم منطق
اولین بار علم منطق توسط حکیم «ارسطو» تدوین شد. آن طور که در بین منطقدانها مشهور است اولین بار، حکیم ارسطو که در قرن چهارم پیش از میلاد میزیست با نگارش کتابی با عنوان «ارغنون» علمِ منطق را تدوین کرد. باید توجه داشته باشید که منطق، اختراع و کشف نشده بلکه در میان تمام افراد انسان وجود داشته و دارد، اما اولین بار به شکل قاعدهمند و یک عنوان مستقل توسط ارسطو گردآوری شده است. سوال مهم برای انسان این است که آیا براستی میتوان جریان اندیشه را شناخت؟ یعنی راههای صحیح تفکر را از بیراهههایی که به خطا میانجامد تشخیص داد؟ این پرسش موجب شد تا اندیشوران و در رأس آنها حکیم ارسطو، سخت به تکاپو بیافتند و چارچوبها و اصولی را برای مصون ماندن اندیشه بشر از خطا بیابند.
موضوع علم منطق چیست
منطق از اندیشه بشر سخن میگوید؛ یعنی به بررسی جریان تفکر میپردازد که از دو جنبه قابل بررسی و دستیابی است؛
- اول اینکه سامان بخشیدن به معلومات پیشین به گونهای که «تعریف» جدیدی را نتیجه میدهد
- دوم اینکه تنظیم و ترتیب بخشیدن معلومات پیشین به گونهای که «استدلالهای» جدید در ذهن شکل گیرد.
برای حلّ یک مجهول و تبدیل کردن آن به معلوم، نیازمند طی کردن فرایند منطق هستیم. این فرایند ابتدا از «تعاریف» آغاز میشود. یعنی در ابتدا تلقیمان در رابطه با الفاظ و کلمات و تعاریف اولیه آنها مورد بررسی و خطاسنجی قرار میگیرد سپس به بررسی حکمِ تصدیق شده درباره موضوع میپردازیم. که در این مرحله وارد منطق جملهها یا منطق گزارهها خواهیم شد.
منطق ابزار است
منطق برای به کار گرفتن در استدلالهای علمی و فلسفی به کار میرود و هویتی ابزاری دارد. یعنی علمی است که در خدمت علوم دیگر است. اگر علوم استدلالی دیگر چون فلسفه، ریاضی و.. نبود جایی برای فراگیری منطق نزد دانش پژوهان آن علوم نیز نبود.
منطق، کُلّی است
منطق، بیانگر قوانین کلی تفکر است و قواعد آن، کلیت و شمول دارند. قوانین منطق از آن رو که بیانگر قانون عقلیاند هیچ گاه قابل استثناء نیستند و بنا به سلیقه افراد عوض نمیشوند. آنچه منطق به آن میپردازد، بیان کردن قواعد کلیِ تفکر است و به صورت جزئی و شخصی قاعدهای را بیان نمیکند. به همین دلیل همه منطقدانان یا دیگر افراد نوع بشر، با فراگیری قواعد آن سعی میکنند خود را به اصول منطقی نزدیک کنند؛ قواعد منطق به یک شخص یا گروه خاصی اختصاص ندارند و برای توجیه اعمال و افکار عدهای وضع نشده اند، هرچند گاهی اوقات، هستند کسانی که از قواعد منطق برای به اشتباه انداختن دیگران استفاده میکنند. (که به آنها در منطق مغالطه کننده یا سفسطهکننده میگویند)
چرا به منطق نیاز داریم؟
- تفکر منطقی در تصمیمگیری: منطق به افراد کمک میکند تا در تصمیمگیریهای روزانه یا تصمیمات مهمتر، به صورت منطقی و ساختارمند عمل کنند. این امر باعث میشود تا تصمیمات بهتر و با احتمال موفقیت بیشتری انتخاب شود.
- بالابردن قدرت حل مساله: منطق به افراد کمک میکند تا ساختارمند به حل مسائل بپردازند. این شامل تجزیه و تحلیل مسائل، تشخیص روابط منطقی و استنتاج به نتایج صحیح میشود.
- تفکر کردن سریعتر و دقیقتر: توانایی تفکر منطقی، به افراد کمک میکند تا با سرعت و ضربآهنگ بهتری به نتایج دقیق برسند و درک بهتری از موقعیتها و مسائل پیدا کنند.
- توانایی درک تئوریهای فلسفی: منطق به عنوان ابزار اصلی برای بررسی تئوریهای فلسفی و استدلال در موضوعات فلسفی به کار میرود. تسلط به قواعد منطق، به نقد و تحلیل دقیقتر از دیدگاهها و دلایل مختلف درباره تئوریها کمک میکند.
- حل تناقضها: منطق به افراد کمک میکند تا تناقضات موجود در سیستم اندیشه و تفکر را تشخیص داده و حل کنند. این امر در جلوگیری از انجام اشتباهات و دلایل نادرست اهمیت دارد.
- توسعه مهارتهای ذهنی: تمرین در منطق به افراد کمک میکند تا مهارتهای ذهنی خود را تقویت کرده و درک بهتری از مفاهیم پیچیده برقرار کنند.
منطق، زمینه انعطاف فکری و درک اختلافها را فراهم میکند
خصلت جدانشدنی انسان، تفکر و اندیشه است به همین دلیل به ندرت از اندیشه درباره جهان هستی و راه رسیدن به سعادت فارغ میشود. گشتن به دنبال سوال منطق چیست در واقع یعنی یافتن پاسخهایی نظیر چگونگی تفسیر گوناگونی و دگرگونی مشهود در جهان؛ داستان آغاز و انجام هستی؛ زنده و با شعور بودن عالم یا مرده و بی شعور بودن آن؛ تعریف سعادت و طریق نیل به سعادت، و… که از جمله دغدغههایی است که به لحاظ تاریخی همزاد آدمی است.
هرجا که سخن از تفکر و اندیشه است دیدگاهها و نظرات مختلفی نیز هست. انسان به تناسب تواناییهای فکری و پیش فرضهای قبلی، برای هریک پاسخی متفاوت و در خور خویش برای پرسشهایی از این دست فراهم کرده و در این راه چه بسا دگرگونی دیدگاههای خویش در مسائل مختلف را نیز دیده باشد.
اختلاف در دیدگاه و نظرها:
- گاه در یک شخص روی میدهد: یعنی فرد در گذر زمان (ممکن است در زمانی کوتاه یا دراز باشد) اختلاف دیدگاههای خودش را در یک موضوع میفهمد و میبیند. منطق به این شخص کمک میکند که بتواند به صلح درونی برسد و بداند که اولا دیدگاهش نسبت به قبل تفاوت پیدا کرده و دلیل این رویداد چیست.
- گاه در افراد مختلف روی میدهد: یعنی افراد در گذر زمان (ممکن است در زمانی کوتاه یا دراز باشد) اختلاف دیدگاههای خودشان را در یک موضوع میفهمند و میبینند. منطق به این افراد کمک میکند که بتوانند اولاً بدانند با هم در اختلاف هستند و دوماً بدانند در چه چیزی و با چه مشخصات و ویژگیهای دقیق با هم اختلاف دارند (یعنی وجه اختلاف را کامل میشناسند) سوماً در اثر درک وجه اختلاف بتوانند راههای هم افزایی و دوری از تنش و بلکه همسو شدن را بیابند؛ حتی شاید بدانند که اصلا نمیتوانند با یکدیگر همسو باشند که درک همین هم از خصوصیات ادراک منطق است.
چرا منطقدانان هم دچار خطای در تفکر میشوند؟
سرّ این که انسان علم منطق را میآموزد، و باز هم در تفکرات خود خطا میکند، و یا دستور زبان را فرا میگیرد، و باز هم در سخن گفتن دچار لغزش میگردد آن است که:
- فراگیرنده این علم یا به ملکه آن علم دست نمییابد. یعنی آن علم را به گونهای نمیآموزد که قواعد آن در جان رسوخ کرده و همیشه در ذهن حاضر باشد.
- یا هنگام نیاز، قواعد آن را رعایت نمیکند و یا در تطبیق آن قواعد بر موارد و مصادیق، به اشتباه می افتد.
به کار بردن صحیح و دقیق قواعد منطق، ذهن را در درست اندیشیدن یاری میدهد؛ یعنی ذهن در مقام تفکر صحیح هنگامی کامیاب خواهد بود که از قانون منطق تبعیت کند وگرنه صرف دانستن قواعد و برف انبار کردن قوانین آن، موجب بازداشتن از خطای در تفکر نخواهد شد. پس پاسخ این شبهه معروف: «اگر منطق اندیشه را از خطا باز میدارد پس چرا منطقیون خود از خطای در اندیشه مصون نیستند؟» نیز روشن میشود؛ زیرا برای منطقی اندیشیدن صرف دانستن منطق کافی نیست، بلکه به کار بستن آن نیز لازم است.
باسپاس فراوان از تعاریف جامع و مانع منطق
خوب بود
متن بسیار خوبی بود . سپاس
سلام. به نظر من پندار، همان فلسفه است و گفتار همان منطق و کردار مجموع آن دو است.