همایش مولانا و دنیای امروزما
روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه دانشگاه صنعتی اصفهان میزبان یک همایش با عنوان «مولانا و دنیای امروز ما» بود که دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی به سخنرانی پرداخت. آنچه مشاهده خواهید کرد، گزارش کامل این همایش است. فایل صوتی در انتهای صفحه قابل دریافت است.
از یکی اندیشه کاید در درون عالمی گردد به یک دم سرنگون
بسیار خوشحالم که در جمع دانشجویان، فرهیختگان و جوانانی که با این شور و علاقه به این جلسه آمدهاند، حضور دارم موضوعی هم که برای این همایش انتخاب شده، بسیار موضوع ویژه و مهمی است. خود این جلسه مولانا و دنیای امروز ما را نشان میدهد. چون بعد از هفتصد سال از زمان مولوی در دانشگاه صنعتی اصفهان در حال بررسی اندیشههای مولوی هستیم.
آیاتی از قرآن کریم در ابتدای این جلسه قرائت شد که هر کلمهاش یک دریا سخن است و فهمش عمیق؛ کلمهای که در آیات قرآن، قرابت آن را به بحث امروز بیشتر دیدم، آیه {وهوالسمیع العلیم} بود خدا دو صفت ذکر کرده است: میشنود و میداند. این دو صفت با صیغه مبالغه ذکر شدهاند. یعنی «خیلی میداند و خیلی میشنود و همیشه میشنود» تمام بحث مولانا در همین آیه خلاصه میشود.
شنیدن و دانستن
عالِم و فرد دانا زیاد داریم که چون کتاب میخوانند علم زیادی کسب میکنند و عالم میشوند. خداوند هم به پیغمبر میفرماید: {إقرا کتابک} خواندن در حصول علم نقش اساسی ایفا میکند یا شنیدن؟ انسان در لحظهای که تک و تنها در اتاق، مشغول مطالعه کتاب است، خواندن خود را میشنود. گاهی از رادیو تلویزیون یا از اساتید و دیگران چیزی را میشنوی و گاهی نیز میخوانی؛ خواندن خود را نیز میشنوی؛ لازم نیست بگویی تا بشنوی؛ گوش دو جور است: یا صوت خودت را میشنوی یا وقتی که چیزی به زبان نمیآوری اما میخوانی و صامت هستی، در حال شنیدن خواندههای خود هستی.
آدمی فربه شود از راه گوش
فربه شدن یعنی چاق شدن؛ آیا بدن شما فربه بشود مطلوب است؟ بلکه بیماری است؛ فربه شدن در «آدمیّت» منظور شاعر است. یعنی آگاه و عالم و صاحب فضائل بشود. حضرت ختمی مرتب نیز به مکتب و مدرسه نرفت و گوش داد. حضرت موسی نیز همین طور است در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است { فنودی من تحت الشجره}
مولوی بلخی نه رومی
مولوی را رومی میخوانند و حتی در کتابهایی که به زبانهای دیگر ترجمه شده، مولوی را «رومی» میخوانند. رومی نیست بلکه بلخی است. بلخ از شهرهای ایران قدیم است. البته اختلافات نژادی و قومی همیشه بوده و در عصر حاضر هم دیده میشود که بعضی از کشورهای همسایه، ادعا میکنند که مثنوی در ابتدا به زبان ترکی بوده و بعد به فارسی ترجمه شده است! مولوی به زبان مادری پارسی سخن گفته و شعر سروده است.
از جداییها «حکایت» میکند
مولوی در ابتدا مثنویاش میگوید «بشنو» که همان بسم ا.. است. که در ادامه شعر هم گفته میشود «چون حکایت میکند» که این عبارت هم غلط است. نی حکایت میکند ولی وقتی ناله میکند، ناله شِکوه دارد. نی شکایت میکند و در این شکایت از جداییها حکایت میکند.
نی مرحوم کسایی را شاید شنیده باشید. مکانیزم صدای زیبای نی که می زند چیست؟ فرض کنید که یک چوب چند سوراخ دارد و داخلش هم خالی است، که نفس نوازنده نی در آن فضای تهی به جریان می افتد. اگر «نی» پر باشد یا تنظیم نباشد، صدا نمیدهد و از همه مهمتر شخص نوازنده است که هنر او باعث ایجاد صدای خوشایند «نی» میشود.
عالی
سلام وتشکر از پی گیری شما
مولانا ودنیای امروز مبحثی هست که هزاران ناگفته دارد .در این مباحث من نمیتوانم قید زمان را متذکر شوم ،به این علت که پایه شناخت خود ودنیای پیرامون نسبت به همه زمانها و انسانها که به دنبال اصل وجود و وجوب خود هستند همه در یک جمله خلاصه میشود (هرکه خودراشناخت /خدای خودرانیز شناخته است ) ویک حساب ریاضی بسیار ساده در پس این شناخت هست . بخوانید مراتااجابت کنم شمارا ،
حال چه بهتر که با گوش جان بشنویم آوای روشنش را . مثال شکایت نی و حکایت خالی شدن از غیر ،
بسیارتلنگر به جایی بود برای شخص فقیری مثل من که در آستانه ۴۰ سالگی همتی بیشتر کنم تا شاید و بدون توقع درهای رحمت بیشتری بررویم ازخزانه غیب بگشاید تا مقداری آرام گیرم واز رحمانیت به رحیم بودنش دست پیداکنم .
این توازن را میتوانم در این جمله خلاصه کنم به قول حضرت مولوی :
دم به دم این دنیا نو میشود و اگر نتوانیم پیراهن جدیدتری برتن کنیم تا هم ظاهر مارا حفظ کند وهم باطن ما از غیر خالی شود ،به اصل وگوهروجودمان دست پیدا نخواهیم کرد .
یاحق
حتما در اسرع وقت نظرمیدهم می خواهم دوباره گوش دهم متشکرم