دوره آموزش منطق
آثار مکتوب دکتر دینانی

کتاب اسماء و صفات حق

در این اثر، مؤلف اندیشمند ضمن بیان مقدمه‏ ای درباره معرفت و صفات حضرت حق، به بحث از اسماء و صفات حق تبارک و تعالی پرداخته، اختلاف نظرهایی را که در باب اسم و مسمی مطرح می‏شود نیز مورد بحث و بررسی قرار داده است. دکتر دینانی معتقد است: در زمینه توحید و خداشناسی، مسئله‌ای مهم‏تر از اسماء و صفات نیست. اساساً شناخت و راه انسان در توحید از طریق اسماء و صفات حق تعالی است. بنابراین به همان اندازه که مسئله مبدأ اهمیت دارد، مسئله اسماء و صفات هم اهمیت دارد. دکتر دینانی در فصل دیگر کتاب، خواننده را با آراء سهروردی، خواجه نصیرالدین طوسی، صدر المتألهین، حاج ملا هادی سبزواری، ملا عبد الله زنوزی و نیز آراء ویژه قاضی سعید قمی آگاه می‏سازد. وی در همین فصل، در زمینه رابطه اسم و مسمی و اینکه اسم اعظم چیست، سؤالاتی را مطرح نموده و سخنان برخی از حکما و متکلمان و بعضی از ارباب سلوک را در باب اسماء و صفات الهی مورد توجه قرار داده است.

«اسماء و صفات حق»، «نصیب مقربان از معرفت اسماء»، «برهان بدیع سبزواری»، «موضع خاص قاضی سعید قمی در باب اسماء و صفات حق»، «ذات و صفت» و «اسمای حسنای الهی و اقتضای ظهور»، برخی از عناوین فهرست این اثرند. چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۸۱ توسط سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام گرفته است.

بخشی از مقدمه کتاب اسماء و صفات حق

مسئله واحد و کثیر یکی از مسائل عمده و اساسی است که همواره مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. تقسیم موجود به دو قسم واحد و کثیر از تقسیم های اولیه هستی شناخته می شود. در تقسیم اولیه گفته می شود، وجود بدون اینکه به هرگونه تخصص طبیعی یا ریاضی مقید گردد، معروض تقسیم واقع می شود بنابراین، وجود برای اینکه واحد و کثیر بوده باشد، نیازمند این نیست که در حد یک موجود طبیعی یا ریاضی تنزل پیدا کند.

تردیدی نمی توان داشت که واحد از آن جهت که واحد است در مقابل کثیر قرار گرفته و کثیر نیز از آن جهت که کثیر است در مقابل واحد خواهد بود ولی در مورد این مسئله می توان به بحث و بررسی پرداخت که آیا تقابل میان واحد و کثیر از نوع تقابل تضاد است و یا اینکه از مصادیق سایر انواع تقابل به شمار می آید. بسیاری از حکما و فلاسفه اسلامی تقابل را به چهار نوع تقسیم کرده اند. که به ترتیب عبارتند از: تقابل تناقض، تقابل تضاد، تقابل تضایف و تقابل عدم و ملکه.

تقابل میان واحد و کثیر بدون تردید از نوع تقابل تناقض و تضایف نیست. البته صدق تضاد و عدم و ملکه نیز در مورد تقابل واحد و کثیر خالی از اشکال نیست و در اینجا اگر کسی ادعا کند که تقابل میان واحد و کثیر نوعی دیگر از تقابل است سخنی از روی گزاف نگفته است.

4.3/5 - (9 امتیاز)

کانال تلگرام دکتر دینانی

یک دیدگاه

  1. واقعا عالیه.اگه درست بگم به نظر منم همه موجودات به شرط توحید درخدمتمعرفی محتوای این اسما و اذکارند”مثلا انت الباقی واناالفانی:بقا در انحصارخداست این امر سبب میشه که پیشرفت و بهبودی و تغییربصورت دوره ای ومتناوب ونسبی در اراده مخلوقات برای رسیدن به بقا صورت بگیره.یعنی ماباحفظ زندگی خود و فراردایمی از کهنگی و مرگ به کمک تامین خودمون داریم عملااثبات میکنیم که بقا مخصوص خداست.میشه گفت این تفاوتها در صفات مخلوق و خالق نوعی توافق و تفاهمه دوطرفه است.اسما الهی شاخصهای شخصیت الله هستند که قائم به ذات خودش هستند:کلا درست میگم؟نمیدونم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا