فلسفه پاسخی به تاریخ است
هر فیلسوفی، در هر عصری و در هر برههای از زمان، وقتی به فلسفیدن آغاز میکند، در واقع هم به فلسفه تاریخ توجّه دارد و هم به تاریخ فلسفه. اصلاً فلسفیدن چگونه شروع میشود؟ ویژگیهای فیلسوف چیست؟ چرا فیلسوف میفلسفد؟ این معنایش این است که دریک لحظه، از خودش فاصله میگیرد. وقتی از خودش فاصله گرفت، خودش را در تاریخ میبیند. فیلسوف تا زمانی که از خود فاصله نگیرد، خود را در تاریخ مشاهده نمیکند. فلسفه پاسخی به تاریخ است.
انسان تا زمانی که از خود فاصله بر ندارد، نمیتواند بفلسفد. شما از فیلسوف صحبت میکنید. هر فیلسوفی، به مجرد این که سخن فلسفی و تفکّر فلسفی را آغاز کرد، قبل از آن باید از خودش فاصله گرفته باشد. یعنی باید از خودش بپرسد من چیستم؟ کیستم؟ و جایی که ایستادهام کجاست؟ و لحظهای که من در آن نفس میکشم چه لحظهای است؟
سؤال فیلسوف این است که: در چه لحظهای زندگی میکنم و در کجا ایستادهام؟ چه میبینم و چه میخواهم بگویم؟ چرا اینجا ایستادهام؟ اگر این سؤالات برای کسی مطرح نشود، او اصلاً فیلسوف نیست و نمیتواند سخن فلسفی بگوید. اما اگر پرسید: در کجا قرار گرفتهام و در چه برههای از زمان، چه میخواهم، به چه میاندیشم، چه میتوانم بگویم و میخواهم چه بگویم؟ او فیلسوف است و به محض مطرح شدن این مسائل، در واقع آگاهی به فلسفه تاریخ مطرح میشود و در تاریخ فلسفه قرار میگیرد.
این گام اوّل در تاریخ فلسفه است و شروع نقش است و نقش شدن در تاریخ. بر اساس فلسفه تاریخ است که زبان فیلسوف گشوده میشود به اینکه بگوید: من کیستم، چیستم، چه میخواهم بگویم. این خود فلسفه تاریخ است و با طرح این سؤالها فیلسوف نقش خود را بر تاریخ هک میکند و وارد تاریخ فلسفه میشود.
از گفتار شما چنین برداشت میشود که فلسفه پاسخی به تاریخ است
دقیقاً چنین است همان گونه که عرض کردم اگر کسی نداند که کجا ایستاده و در چه لحظهای زندگی میکند و چرا زندگی میکند؟ او فیلسوف نیست. امّا به مجرّد اینکه به این مسائل توجه یافت و آگاهی پیدا کرد، در صدد پاسخ دادن به این سؤالات بر میآید که: من در این لحظه چرا هستم؟ چه میخواهم انجام بدهم؟ گذشته من چه بوده، آینده من چه خواهد بود و اصلاً گذشته و آینده چه معنایی دارد؟ این همان ورود به تاریخ است و درگیر شدن با تاریخ. بنابراین به یک معنی فلسفه پاسخی است به تاریخ.
آیا میتوان نتیجه گرفت که بخش وسیعی از فلسفه، تاریخ و تاریخ مداری است؟
فلسفه تاریخ مدار است. اصلاً فلسفه بدون ارتباط با تاریخ فلسفه نیست و نمیتواند فلسفه باشد. در واقع فلسفه منهای تاریخ فلسفه نیست. به همین جهت است که تاریخ، خیلی مهم است. در پاسخ به سؤال «ویژگیهای فیلسوف چیست؟» میتوان گفت که غیر از سؤال و دغدغه داشتن، آشنایی با تاریخ فلسفه نیز از ویژگیهای فیلسوف میتوان برشمرد.