علم عنایی حق تعالی

عقل و اراده

جای هیچ گونه تردید نیست ‏که اراده در تحقق و جهت گیری خود به سوی مراد، همواره مدیون عقل است و بدون تصور و تصدیق که از خواص عقل شناخته می شود، اراده تحقق نمی پذیرد؛ در حالی که عقل از آن جهت که نظر شناخته می شود و ‏معقول را آشکار می سازد مدیون اراده نیست و از آن انفعال نمی پذیرد البته این سخن به عقل نظری مربوط می شود. عقل عملی هم ‏ادراک معقول خود وابسته به اراده نیست، ولی برای تحقق بخشیدن به آنچه عقل آن را اقتضا می کند اراده را به کار می برد. (در ادامه این مقاله به بررسی علم عنایی حق تعالی در اندیشه های ابن سینا خواهیم پرداخت)

بنابراین، تصور و تصدیق از مقدمات به وجود آمدن اراده شناخته می شوند. تصور و تصدیق، و به دنبال آنها حصول اشتیاق به عمل از خواص عقل به شمار می آیند. خلاصه سخن در این باب آن است که عقل نظری فقط نظر می کند و می داند، ولی عقل عملی می داند و به انجام مقتضای آنچه آن را می داند اشتیاق دارد. پرسش بنیادی و عمده ای که همواره در این باب می تواند مطرح شود این است که آیا اشتیاق نسبت به انجام مقتضای عقل که در واقع اراده را شکل می دهد خود نتیجه دانستن و ادراک است یا اینکه برعکس این اشتیاق است که سبب و علت دانستن و ادراک است؟

‏در پاسخ به این پرسش می توان گفت اگر بپذیریم که اشتیاق نسبت به انجام یک عمل، نتیجه تصور و تصدیق به فایده آن عمل است دیگر نمی توانیم ادعا کنیم که اشتیاق، علت دانستن و ادراک است. وقتی از اندیشه و اشتیاق سخن می گوییم در واقع به رابطه میان علم و عمل هم اشاره خواهد بود. تردیدی نمی توان داشت که عمل بدون علم و آگاهی جایگاه انسانی ندارد و نمی توان آن را از افعال آگاهانه بشر به شمار آورد. وابستگی عمل به اراده آن چنان نیرومند و ضروری است که حتی اراده نکردن بر انجام یک عمل هم خود نوعی از عمل است. این همان چیزی است که در اصطلاح فقهای مسلمان کفّ نفس خوانده می شود. بنابراین، عمل انسانی همواره به دنبال اراده صورت می پذیرد و البته اراده هم براساس تصور و تصدیق و حصول شوق به فایده امر مورد تصدیق تحقق پیدا می کند.

مطالب مشابه

‏با توجه به آنچه تاکنون در اینجا ذکر شد، می توان گفت اراده بدون اینکه مسبوق به نوعی از آگاهی باشد جایگاهی نخواهد داشت، چنان که عمل هم اگر از روی علم و آگاهی انجام نشود از درجه اعتبار ساقط خواهد بود. معنی این سخن آن است که هرآنچه انسانی است عرفا ریشه در تفکر دارد. و البته تفکر هم بالذات آزاد است و اگر چنین نباشد تفکر نیست. آزادی خصلت ذاتی تفکر است و در جایی که تفکر نیست از آزادی سخن نمی توان گفت. آزادی اراده هم به ‏آزادی تفکر بستگی دارد؛ و البته تفکر از ویژگی های عقل به شمار می آید. تقدم عقل بر اراده به درستی معنی آزادی را آشکار می سازد. اما کسانی که به تقدم اراده بر عقل باور دارند معلوم نیست چگونه می توانند از آزادی سخن به میان آورند. اگر انسان به حسب ذات خود آزاد است و آزادی او نیز در تفکر و عقل او ریشه دارد، هستی و آفرینش هم به حکم اینکه ظهور عقل و جلوه آگاهی است، عین آزادی خواهد بود.

ابن سینا و علم عنایی حق تعالی

‏وقتی ابن سینا از علم عنایی حق تبارک و تعالی سخن می گوید به همین مسئله اشاره می کند. در نظر این فیلسوف بزرگ، حق تبارک و تعالی ذات خود را به گونه ای تعقل می کند که به واسطه این تعقل، وجود همه موجودات ممکن خواهد بود. به عبارت دیگر، می توان گفت موجودات عالم هستی از لوازم ذات حق تبارک و تعالی هستند و از تعقل او به ظهور و بروز می رسند. به این ترتیب، عنایت معنی پیدا می کند و تقدم تعقل نیز آشکار می شود. در اینجا ممکن است گفته شود اگر تعقل حق تعالی منشأ پیدایش عالم است و علم او در موجود شدن جهان کفایت می کند و هیچ عامل دیگری در این کار دخالت ندارد، لازمه آن این خواهد بود که همه اشیا در لحظه واحد و همراه یکدیگر موجود باشند و هیچ گونه ترتیب و انتظاری در کار نباشد؛ زیرا ذات حق تعالی عالم بالذات است و علم او نیز منشأ همه اشیا و امور شناخته می شود. شیخ الرئیس به این مسئله پاسخ داده و می گوید درست است که علم حق تبارک و تعالی منشأ پیدایش همه اشیا و امور جهان شناخته می شود، ولی علم او منشأ پیدایش همه امور بر سبیل ترتیب است، که البته ترتیب ذاتی، به حسب ذات و ترتیب زمانی، به حسب زمان است. بنابراین جهان هستی به همین نظم و ترتیبی که دارد و با همین روش و شیوه ای که قابل مشاهده است در جریان زمانی و دهری و سرمدی خود معلوم به علم الهی است و ظهور تعقل حق تبارک و تعالی شناخته می شود. علم حق تبارک و تعالی عین ذات او و بسیط است آنچه بسیط است دارای لوازم مفصل خواهد بود. و البته لوازم علم بسیط حق تبارک و تعالی فعلی است و هرگز جنبه انفعالی ندارد.

‏با توجه به آنچه تاکنون در اینجا ذکر شد به روشنی می توان گفت علم حق تبارک و تعالی منشأ پیدایش همه موجودات جهان است و موجودات تابع معلومات او شناخته می شوند. ابن سینا نظریه خود را در این باب منطبق با آیه شریفه قرآن کریم دانست آنجا که آمده است «کن فیکون» او کلمه «کن» را اشاره به معلومات حق تعالی دانسته و موجودات را مفاد کلمه «فیکون» به شمار آورده است. همان گونه که به طور مکرر یادآور شدیم، حق تبارک و تعالی به ذات خود عالم است و از همان جهت که عالم است فاعل هم هست. تردیدی نمی توان داشت که حیات جز درّاک وفعّال بودن معنی دیگری ندارد. بنابراین، حق تبارک و تعالی که حیّ بالذات است ‏عالم و فاعل است و فعل او ظهور علم اوست. شیخ الرئیس ابوعلی سینا که در آثار گوناگون خود همواره از علم حق تبارک و تعالی سخن میابن سینا گوید ‏به این مسئله نیز اشاره می کند که علم او عین اراده اوست

‏بررسی آثار ابن سینا نشان می دهد که این فیلسوف بزرگ برای علم و آگاهی اهمیت بسیار قائل بوده و در نظر او منشأ پیدایش عالم جز آگاهی چیز دیگری نیست. منشأ دشمنی و خصومت اشاعره را با ابن سینا نیز بیش از هر چیز دیگر در همین مسئله باید جستجو کرد. زیرا آنجا که این فیلسوف بزرگ بیش از هر چیز دیگر روی علم و آگاهی تکیه می کند، جماعت اشاعره بیش از هر مسئله ‏دیگر از اراده و قدرت آن سخن به میان می آورند. چگونه می توان از دانستن و ‏خواستن، یا علم و اراده برکنار بود و نسبت ‏به آنها بی اعتنا باقی ماند؟ حتی عالم بر علم و اراده استوار است؛ و فعل بودن و شدن بر اساس دانستن و خواستن معنی پیدا می کند. بدون علم و اراده حتی از نیستی هم سخن به میان نمی آید. نیستی نیست، ولی حکم به اینکه نیستی نیست براساس علم و آگاهی صورت می پذیرد. بدون علم و اراده، حکمی نیست و در جایی که حکم نباشد درستی یا نادرستی، صحت و بطلان و بالاخره حق و باطل و صدق و کذب معنی پیدا نمی کند.

 نکته جالب توجه این است که اهمیت علم و اراده و نقش بنیادی آنها در جهان هستی نیز تنها به واسطه خود علم ظاهر و آشکار می شود. خصلت ذاتی علم این است که خود را می یابد؛ و چون خود را می یابد به امور دیگر هم احاطه پیدا می کند. چیزی که خود را نمی یابد هرگز نمی تواند از غیر خود، آگاهی داشته باشد. بنابراین، همه چیز در پرتو علم و آگاهی معنی پیدا می کند؛ و بدون علم و آگاهی حتی از بی معنی بودن هم نمی توان سخن به میان آورد

5/5 - (1 امتیاز)

کلاس آنلاین آموزش منطق از صفر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا