مرگ اختیاری امام حسین (ع)
در مرگ، نیستی نیست. مرگ، تعالی و گسترش هستی انسان است. مرگ، مرگهاست. یک مرگ عادی است که خوب هر پیرزنی مرگ طبیعی دارد / مردی که به اختیار میرد مرد است. مرگ اولیا اعم از اینکه به دست یک ظالم کشته شوند مانند حضرت امام حسین (ع) با دیگر مرگها متفاوت است. مرگ اولیاء مرگ اختیاری است. مرگ اختیاری امام حسین نیز از همین قسم است.
مرگ اختیاری امام حسین و فنای فی الله بودن او؛ وقتی در صحنه کربلا هم کشته شد، آن یک مرگ ظاهری بود و خوب، به شهادت رسید. اما حضرت امام حسین همان موقع هم که در مدینه و در خانه خودش نشسته بود، فانی فی الله بود. هر ولی ای به مقام فنا رسیده است و الّا ولی کامل نیست. ولی، همیشه در مرگ اختیاری به سر میبرد. مرگ اختیاری یعنی اینکه از خودش نیست.
مرگ اختیاری را چگونه مثال بزنیم؟ عرفا یک مثال خوبی زدهاند. وقتی یک میّت را به دست غسّال میدهند، غسّال آن را حرکت میدهد و این میّت، مقاومتی ندارد؛ کالمیّت بین الیدی الغسّال. مرگ اختیاری هم به این معناست که انسان در مقابل اراده حق تبارک و تعالی و خواست خداوند، از خود مقاومتی نداشته و تسلیم امر خداوند باشد. مانند میّت است یعنی خودش در مقابل خواست خداوند مقاومت و مخالفتی نمیکند و دست حق او را حرکت میدهد. مانند شیر عَلَم است که به دست حق حرکت میکند.
این مقامی است که اولیا به آن رسیدهاند و از آنجا که امام حسین (ع) یک ولی کامل است، این مقام فنا را دارد. اولیا از مرگ نمیترسند؛ قرآن کریم هم اینگونه صفت اولیا را بیان میکند که: «لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» بنابراین ولیِ خدا خوف ندارد، غصه هم ندارد. او عاشق فنای در حق است. این مرگ و شهادت ظاهری، در ظاهر است. ولیِ خدا، آن وقتی هم که در جبهه شرکت نمیکند و به دست ظالمی کشته نمیشود، همچنان در مقام فنا هست.