اندیشه و آنچه به اندیشه در نمی آید
یکی از سوالات بنیادی در مسائل معرفتی و فلسفی این است که وقتی اندیشه با آنچه به اندیشه درنمی آید روبرو می شود، چه حادثه ای رخ می دهد و واکنش آن در مقابل این مشکل بزرگ چه خواهد بود؟ درمقام پاسخ باید گفت روبرو شدن اندیشه با این مشکل بزرگ، نه تنها ناامیدی ایجاد نمی کند و باعث شکست نمی شود، بلکه به حرکت اندیشه، معنی می بخشد و جایگاه آن را معین می سازد.
یک اندیشه مادامی که با آنچه به اندیشه درنمی آید، روبرو نشود، خود را نمی شناسد و به جایگاه واقعی خویش واقف نمی گردد. هویت اندیشه تنها هنگامی آشکار می شود که با آنچه اندیشدنی نیست، روبرو گردد. در این روبرو شدن است که اندیشه با حدّ توانایی خود آشنا می شود و میزان قدرت خود را درمی یابد.
در اینجا ممکن است گفته شود: اندیشه عین توانایی است، ولی وقتی اندیشه به میزان توانایی خود آگاهی پیدا می کند، در واقع به هویت واقعی خود می رسد و آن را در می یابد. اندیشه یک جریان است و البته اگر جریان پایان نداشته باشد، آغاز نیز نخواهد داشت. این مسئله نیز مسلّم است که در یک جریان بی آغاز و بی پایان، تازه بودن و نو شدن معنی پیدا نمی کند و تکرار به جای تفاوت می نشیند. در آنچه بی آغاز و بی پایان است، تفاوت ها چگونه معنی پیدا می کند؟
تفاوت، بدون تمایز امکان پذیر نیست. تمایز نیز در جایی تحقق می پذیرد که هر یک از دو امر متمایز به واسطه امر دیگری محدود گردد و در همان جال، امر دیگر را نیز محدود کند. وقتی دو امر متمایز یکدیگر را محدود می کنند، ناچار مرزی در میان آنها به تصور درمی آید که از فاصله و جدایی حکایت می نماید؛ و البته به واسطه همین مرزهای متمایزکننده است که تفاوت، معنی پیدا می کند.
در جایی که مرز متصور نباشد، از تفاوت سخنی به میان نمی آید. مرز نیز تنها در جایی به تصور در می آید که آغاز و پایان مطرح شده باشد. براساس آنچه تاکنون ذکر شد، می توان گفت: اندیشه به حسب ذات، متحول است و فرض عدم تحول در اندیشه جز مرگ آن چیز دیگری نخواهد بود. در این مساله نیز تردیدی نیست که تحوّل اندیشه، تحوّل در عَرَض نبوده و یک تحول ذاتی و جوهری به شمار می آید.
با عرض سلام، ضمن تشکر از شما گرداننده گان سایت استاد، و با آرزوی سلامتی برای استاد ارجمند و گرامی اینجانب و همسر و فرزندانم همواره از نظرات استاد چه در برنامه تلویزیون و چه در کلاسهای آزاد ایشان بهره مند بوده ایم و با خیلی از مسایل جدید در حوضه فکری از طریق مطالعه کتابهای استاد آشنا شده ایم که به سوال های بسیاری که در ذهن داشتیم پاسخ داده شده است.
استاد همیشه در بین مطالبشان از آیات قرآت کریم مثال زده اند و آیات را به گونه ای تفسیر نموده اند که در هیچ یک از تفسیرهایی که اینجانب تا کنون مطالعه نموده ام به آن نگاه نشده است. تفسیر استاد از آیات قرآن کریم بسیا عمیق و منطقی و روشنگر است به همین جهت از استاد تقاضا داریم تفسیری از قرآن کریم به صورت کامل به چاپ رسانند که مورد استفاده تشنگان بسیاری قرار خواهد گرفت .
چنانچه استاد فرصتی برای این کار بزرگ قرار دهند منتی دیکر بر تشنگان افکار و اندیشه های خود نهاده اند، امدواریم با کمک شما عزیزان زحمت چنین کاری برای استاد عزیز آسنتر گردد.
سلامتی استاد ارجمند و همه دوستان را آرزوندیم