سهروردی و اصول فقه
سهروردی و اصول فقه عنوان مقالهای است از «دکتر ابراهیمی دینانی» که به زوایای کمتر پرداخته شده از حیات حکیم سهروردی میپردازد. آنچه در این مقاله مطالعه خواهید کرد، بررسی نظریات سهروردی در باب اصول فقه از جمله «مصالح مرسله» و «مسئله مجوس» از جمله مطالب مهم این مقاله است.
بخشی از مقاله «سهروردی و اصول فقه»
کسانی که در مسند فقاهت نشستند و حکم قتل سهروردی را صادر کردند، علاوه بر اینکه با حکمت و الهیات بیگانه بودند،در فقه و اصول نیز به درجه علمی این حکیم الهی نرسیده بودند و از مقام والای او در فقاهت و علم اصول فقه بیخبر بودند. آثاری که از سهروردی در فقه و علم اصول فقه به جای مانده است، به روشنی نشان میدهد که او یک اصولی و فقیه صاحبنظر به شمار میآید.
کتاب«التنقیحات فی اصول الفقه» بدون تردید از آثار سهروردی است که او آن را بنا به درخواست شاگردان و دوستان خود نوشته است. از جملههای آغازین این کتاب چنین برمیآید که شیخ اشراق برای شاگردان خود اهمیت فراوان قائل بوده و میکوشیده به خواستههای آنان جامه عمل بپوشاند. شاید اگر این درخواست از سوی این جماعت مطرح نمیشد، او برای تالیف این کتاب اقدام نمیکرد. عین عبارت سهروردی در این باب چنین است:
- «فقد اکثرتم المعاوده ملتمسین مختصرا فی علم اصول الفقه الذی هو من انبل العلوم الدینیه متعقبا بطرائق جدلیه تداولها انباء العصر عاکفین علیها معرضین عن غیرها من العلوم نقلیاتها و عقلیاتها و قد افضی بهم التوغل فیها الی الشروح فی خیالات تنزعزع بأقل نفثه تزعزع ضعاف الأغضان بصدمات القاصفات و تضطرب بأدنی نظره اضطرب نسائح العناکب بسطوات العاصفات لم یهشد الاکثرها شاهد نقلی و لا برهان عقلی»
در این عبارت کوتاه،به چند مسئله اشاره شده که از برخی وجوه دارای اهمیت بوده و ضمناً موضع سهروردی را نیز نسبت به علم اصول فقه آشکار میسازد.مسئله نخست این است که شماری از شاگردان و دوستان شیخ به اصرار از او خواستند که اگرچه به گونهای مختصر، کتابی در اصول فقه بنویسد. مسئله دوم اینکه سهروردی ضمن اینکه در میان علوم دینی به برجستگی و ممتاز بودن علم اصول فقه اعتراف کرده، معتقد است راههای مختلف جدل در این علم رواج یافته و مردم روزگار او نیز به این راههای جدلی روی آوردهاند. توجه بیش از اندازه به طریق جدل، موجب شده است که مردم از علوم دیگر اعم از نقلی و عقلی اعراض کنند.
روی آوردن به راههای جدلی،مردم را در خیالاتی فرو میبرد که همانند شاخههای سست و کوچک یک درخت با وزیدن نسیمی شکسته میشود.به نظر او، خیالاتی که از راههای جدلی تحقق میپذیرد همانند تارهای عنکبوت است که در مقابل وزیدن بادهای محکم استدلال، تاب مقاومت ندارد. بسیاری از آنچه از طریق جدل به دست آمده، نه شاهد نقلی دارد و نه برهان عقلی بر آن اقامه شده است. آنچه سهروردی در قرن ششم هجری نسبت به علم اصول فقه مطرح کرده، دارای اهمیت بسیار است و یکی از بزرگان علم فقه و اصول روزگار ما نیز به گونهای دیگر در این باب سخن گفته است.