نماز هرمس
نماز هرمس
سهروردی نسبت نیایش را با مطلوب، برای سالک همانند نسبت مقدمات برهان با نتیجه آن به شمار آورده است. نصیحتهای سهروردی از بخشهای خواندنی است. درباره وی در جایی از کتاب «التلویحات» به نوعی نیایش اشاره کرده و درباره نماز هرمس سخن گفته است. نماز شگفت انگیز هرمس را به این ترتیب نقل کرده است که:
او در شبی از شبها نزد خورشید در معبد نور به نماز ایستاد، هنگام سپیده دم بامدادی، زمینی تیره و منخسف را مشاهده کرد که با قریههای پیرامونش مورد خشم خداوند قرار گرفته و به انحطاط سقوط کرده است. در این هنگام بانگ برآورد و ندا کرد: ای پدر! مرا از همسایگی با همسایگان نامناسب نجات بخش! ناگهان ندایی به این مضمون به گوشش رسید: به رشته محکم شعاع بیاویز و به سریر اعلی بالا برو، پس هرمس به سریر اعلی رسید و در آن هنگام زمین و آسمانها زیر پای او بودند. عین عبارت سهروردی در این باب چنین است:
«قام هرمس یصلی لیله عند شمس فی هیکل النور، فلما انشق عمود الصبح فرأی ارضا تخسف بقری غضب الله علیها هویأّ فقال: یا أبی نجّنی عن ساحه جیران سوء فنودی أن اعتصم بحبل الشعاع و اطلع الی شرفات الکرسی فطلع ماذا تحت قدمه ارض و سموات…»
این نماز که به زبان رمز بیان شده، نمایشگر عروج انسان به عالم قدس است. هرمس، در اینجا اشاره است به نفس ناطقه انسان، «نماز» نیز نشان دهنده توجه تام به آن عالم است. «شب نزد خورشید» اشاره است به حضور مقصود نفسی پس از ریاضت و سلوک. «سپیده دم بامدادی» اشاره است به این که نفس پس از اتصال به انوار الهی از افق بدن طالع میگردد. «زمین تیره و منخسف با قریههای پیرامونش» اشاره است به بدن و نیروهای آن «پدر» نیز اشاره است به انوار عقلی. «رشته شعاع» اشاره است به حکمت نظری و حکمت عملی که از طریق آنها اتصال به عوالم عقلی امکان پذیر میگردد.
از آنچه سهروردی در باب دعا و نیایش بیان داشت میتوان به حدس دریافت که مقصود وی از دعا، آن گونه دعایی نیست که تنها در زبان قال محدود شده است، زیرا نسبت زبان قال با آنچه مطلوب است، هرگز مانند نسبت مقدمات برهان با نتیجه آن نمیباشد. به این ترتیب مقصود سهروردی از نیایش در این باب، نیایشی است که در آن، زبان قال با زبان حال و استعداد متحد بوده باشد. به همین جهت است که وی پس از توصیه در مورد دعا، درباره رعایت یک سلسله از قوانین اخلاقی نیز به تاکید سخن میگوید. صبر، توکل، شکر و راضی بودن به قضاء الهی از جمله این امور به شمار میآید.
نیایشهای سهروردی
سهروردی پس از بیان اهمیت دعا، هر یک از دوستان خود را مخاطب ساخته و میگوید:
هر شامگاه و بامداد به حساب رسی خود پرداز، و به گونهای عمل کن که امروز تو از دیروزت بهتر باشد هرچند که بهتر بودن امروز در مقام مقایسه با دیروز، کم و ناچیز است. زیرا در غیر این صورت، در زمره زیان کاران خواهی بود. اموری که عواقب و تبعات آن برای تو سنگین است ترک گو و از این طریق به سرّ باطن خود روحانیّت بخش.
در هر روز مرگ را چندین بار به یاد آور، هشیار باش که به سوی حق رهسپار خواهی بود، در حفظ ناموس کوشا باش تا آنکه آن نیز تو را حفظ نماید. کار امروزت را به فردا وامگذار، زیرا هر روزی که فرا میرسد کارهایی باید در آن انجام پذیرد که مخصوص همان روز است و شاید تو فرصت انجام آن را نیابی، تا آنجا که میتوانی از محبت غیر خدا در گذر، و از هرگونه اندیشه پست و ناروایی که تو را به پستی میکشاند نیز در نخستین فرصت دوری گزین، مبادا که آن اندیشه نیرو گیرد و تو را از حق باز دارد. بر تو باد به صدق و راستی، پس هرگز نفس خود را به ملکه دروغ آلوده مساز زیرا اگر به دروغ آلوده گردی خوابها و الهامات تو تباه گشته و لوح ضمیرت به نقشهایی منقوش گشته و به آنها خو میگیرد که حق نخواهد بود. هرگز به کسی ستم روا مدار، زیرا که قیّم این عالم، انتقام او را از تو خواهد گرفت. به موری آزار مرسان زیرا قیّم این عالم همان گونه که تورا مورد رحمت خویش قرار داده او را نیز مورد رحمت خود ساخته است.
نماز هرمس که به زبان رمز بیان شده، نمایشگر عروج انسان به عالم قدس است
بارها بیندیش پس آنگاه سخن بگو، آنجا که تو با سخن گفتن خود در زمره صالحان قرار میگیری ممکن است با سکوت خود بتوانی به مقام فرشتگان مقرب نائل گردی. در هر امری از امور جانب حق را رعایت کن و با خداوند بدان گونه داد و ستد داشته باش که أبناء نوع تو از آن آگاه نباشند، بدان و آگاه باش که چشمهایی از عالم ملکوت همواره به تو مینگرند. محرمات الهی را پیوسته بزرگ شمار، چون که چشمهای خداوند هرگز به خواب نمیرود، از قسم بپرهیز اگر چه راست گویی. با پدر و مادر خود مهربان باش. کسانی به کیفر عذاب گرفتار آمدند که مرتکب گناه شدند و قیّم عالم بر آنان خشم گرفت. گناه کوچک مرتکب مشو، چون که ارتکاب گناهان کوچک ارتکاب گناهان بزرگ را آسان میسازد.
سهروردی پس از اینکه نصایح و اندرزهای خود را در اینجا به پایان میرساند میگوید: آنچه به تعلیم و تعلّم مربوط است بخشی از آن نیز تو را کفایت مینماید. ولی بر تو لازم است که علم تجردی اتصالی و دانش شهودی به دست آوری تا اینکه در زمره حکما قرا گیری. وی سپس روی این اصل تاکید میگذارد که این علم اسرار آن را جز به کسانی که اهلیت آن را دارند نیاموزید.
نکتهای که در اینجا قابل توجه است، این است که این فیلسوف اشراقی با این که اساس حکمت را علم تجردی اتصالی و دانش شهودی میداند، روی برهان نیز تکیه کرده است و آن را معیار امور معرفی مینماید. وی مخاطبان خود را از هر گونه تقلید برحذر داشته و با تاکید فراوان میگوید: نه از من و نه از غیر من، به هیچ وجه تقلید نکنید. چون که معیار تشخیص در امور برهان است. عین عبارت وی در این باب چنین است:
- «….. و لا تقلّدونی ّ و غیر، فالمعیار هو البرهان…..» [التلویحات صفحه ۱۲۱]
همان گونه که در این عبارت مشاهده میشود سهرودی برای برهان اهمیت اساسی قائل شده و آن را معیار امور دانسته است. به این ترتیب میتوان ادعا کرد که حکمت اشراقی در نظر وی بر اندیشه و شهود استوار گشته و درجات حکما نیز براساس این دو عامل، ارزیابی و طبقه بندی میگردد.