کلید درک انسان عقل است
کلید درک انسان در طبیعت نیست، ولی کلید درک طبیعت در وجود انسان نهفته است. جهان (که طبیعت نیز جزئی از آن است) به سوی قلب انسان مفتوح و گشاده است و البته قلب انسان نیز به سوی خداوند گشوده است. «شرح صدر» از ویژگیهای انسان است و موجودات دیگر در این جهان از شرح صدر برخوردار نیستند. کلید درک انسان عقل است تجلی هنر در این جهان به هیچ وجه قابل انکار نیست. اما حقیقت هنر یک چیز بیش از آنکه به طبیعت وابسته باشد، از آثار روح به شمار میآید.
در هنر واقعی فاصله میان «سوژه و ایده» برداشته میشود و تو گویی که عالم ذهن و جهان عین با یکدیگر متحد و یگانه میشوند. در هنر واقعی، نه تنها ذهن و عین همراه و هماهنگ میشوند، بلکه همه قوا و نیروهای درونی و بیرونی انسان نیز هماهنگ گشته و تحت تأثیر هدایت عقل به پیش میروند. انسان در اثر سقوط یا هبوط نخستین، در حجاب شده و به واسطه کوشش عقل و هدایت الهی از جحاب بیرون میآید. انسان به حکم اینکه عاقل است، هنرمند است و هنر نیز لایههای متعدد دارد. لایههای هنر مانند لایههای روح آدمی پیچیده و رازآلود است. با این همه، انسان به این رازانگیزی علاقه مند است و نیازمندی او به هنر، بیش از نیازمندی او به امور مادی و دنیوی شناخته میشود.
عقل و حس و سرّ و عَلَن در انسان است و بزرگی او نیز به همین امر بستگی دارد. انسان به همان اندازه که در کشف واقعیت و حقیقت توانایی دارد، یک اسطورهپرداز بزرگ نیز به شمار میآید. این موجود شگفت انگیز به همان اندازه که از راهنماییهای عقل، بهرهمند میشود، بخش بزرگی از زندگی خود را در عدم عقلانیت سپری میکند.
در اینجا باید توجه داشت که وقتی گفته میشود «بخش بزرگی از زندگی انسان براساس عقل صورت نمیپذیرد» منظور این است که این بخش از زندگی انسان با عقل در مراتب بالای آن هماهنگ نشده است. زیرا عقل دارای مراتب متفاوت است و هرکسی در مرتبهای از مراتب آن قرار میگیرد. بنابراین اگر عقل در همه مراتب آن در نظر گرفته شود، هیچ امری در عالم از دایره داوری آن برکنار نمیماند و کلید درک انسان عقل است.
درود