ریاکار یعنی کافر مضاعف
اهل ریا دور از حقیقت اند و چشم شان به روی حقیقت بسته است خودش را دارد میبیند اصلاً ریا یعنی چه؟ چه کسی ریاکاری میکند؟ کسی که میخواهد واقعیت را مغلوب و وارونه کند آنچه که هست نمیپذیرد چیز دیگری را نشان میدهد که اون نیست شخص ریاکار عملاً چه میکند؟ سعی میکند واقعیت خود را پنهان کند و برای خودش هم پنهان میکند و نادیده میگیرد و میخواهد نبیند با اینکه هست و آن چیزی که نیست میخواهد به جای واقعیت بگذارد، این تزویر است و ریا هم هست. اساسا ریاکار یعنی کافر مضاعف ؛ این در مقیاس وجود شناسی و حقیقت شناسی و جهان هستی کسی که واقعیت و حقیقت را میخواهد نادیده بگیرد. بگو نیست و نابود را به جای واقعیت بگیرد این از کفر بدتر است عین کفر است.
من و هم صحبتی اهل ریا دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس
اصلاً کلمهٔ کفر، کَفَر معنی لغویاش یعنی پوشاندن است کافر یعنی پوشاننده کافر به کسی گفته میشود که حقیقت را میپوشاند یعنی حتی برای خودش میپوشاند به خودش هم دروغ میگوید یعنی حقیقت را نادیده میگیرد چشم بصیرتش را به روی دین حق میبندد این کفر است ریاکار هم همین کار را میکند و ریاکار واقعیت را نادیده میگیرد یا پنهان میکند و سعی میکند در پنهان کردنش و آنچه که واقعی نیست به جای واقعیت میگذارد این یک نوع کفر است و اگر هم ایمان دارد ظاهری است اما در واقع کفر باطنی است ریاکار کفر باطنی دارد آنچه به زبان میگوید لقلقهٔ زبان است این ظاهر است یعنی ریاکاران، کافرانند در باطن منتهی شاید کافر ظاهری قدری از اون بهتر باشد میدونید چرا؟ برای اینکه کافر واقعی هم چشمش را به روی حقیقت بسته ولی همون حقیقت نابجایی که به جای حقیقت گذاشته را ظاهر میکند حداقل همون ناثواب را ظاهر میکند و ریا نمیکند میگوید من کافرم ولی ریاکار بدتر است که اظهار ایمان میکند ولی کفر باطنی دارد این کفر دو جانبه است این کفر مضاعف است.
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
میخواهم بگویم ریاکار یعنی کافر مضاعف ؛ هم حقیقت را نمیبیند یا چیز دیگر را به جای حقیقت میگذارد و هم همین کار را میخواهد پنهان کند با اظهار ایمان، یعنی اظهار ایمان میکند برای دیگران ولی کافر یکجا پنهان میکند حقیقت را که نرسیده است به آن و خوب کافر شده ولی حالا اون کفرش را پنهان نمیکند شما لحن آیات قرآن کریم را که ببینید در مورد منافقین و ریاکاران سختتر صحبت میکند از کفار، اونها را بدتر از کافرین میداند و قرآن کریم با لحن تند دربارهٔ ریاکاران صحبت میکند و حافظ هم میگوید مبادا که من یک لحظه از عمرم را با شخص ریاکار همنشین و همسخن و همراه باشم و این بلای بزرگی است که اگر در جامعهای رسوخ پیدا کرد خدا نکند.
کافر یعنی پوشاننده کافر به کسی گفته میشود که حقیقت را میپوشاند. به خودش دروغ میگوید یعنی حقیقت را نادیده میگیرد
این میخواهد ریاکاری را بشکند و برای شکستن ریاکار این حرف حافظ اینجا جای دارد؛ ببینید چقدر فصاحت دارد و چقدر بلاغت، اینجا جای این حرف بود برای شکستن ریا که بدترین خصیصهٔ آدمی است و بدترین رذیلت آدمی است که من رذیلتی بدتر از ریا و نفاق در عالم نمیشناسم و حافظ هم نمیشناسد برای اینکه ریاکاری را از بیخ و بن بشکند، میدونید چه میگوید اینجا، بلاغت حافظ است میگوید رطل گران، از گرانان جهان، گران یعنی سنگین، کوه سنگین است، سنگ سنگین است، اینها را ول کن من یک سنگینی را بیشتر دوست دارم و اون سنگینی چیست؟
رطل گران است یعنی بادهٔ می محبت، بادهٔ می رطل گران است، رطل یعنی بادهای که خیلی سنگین است یعنی پر پیمانه است یعنی یک باده پر پیمانه که می و باده حافظ می محبت و معرفت است میگوید اون می گران که هر چه اون می پر مایهتر و سنگینتر و گرانتر باشد اون ما را بس است و با اون است که میشود ریا را شکست از بیخ و بن اینجا رطل گران میخواهد برای شکستن ریا. برای شکستن ریا بادهٔ کم پیمانه و رطل سبک کافی نیست، بادهٔ سنگینی باشد که خُرد کند شیشهٔ ریا را، پر پیمان باشد، اینجا اصلاً بلاغت حافظ ایجاب میکرده که از رطل گران سخن بگوید شاید رطل گران اگر به جای دیگر میگفت این قدر زیبا نبود که اینجا میگوید یعنی بدون عشق و بدون محبت و بدون معرفت نمیشود که انسان از این خودخواهی بیرون بیاید بدون محبت و معرفت، ریاکاری سنگین که از کوه سنگینتر است و رذیلتی از اون بدتر نیست با رطل گرانی میتوان شکست که معرفت و محبت باشد میشود خُرد کرد ریاکاری را.
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
اصلاً ریا از خودپرستی پیدا میشود، چون آدم خودپرست است یعنی خود قلابیاش را میپرستد و ریا میکند.