مقالات دکتر دینانی

مفهوم زمان در فلسفه برگسن

مقاله مفهوم زمان در فلسفه برگسن از مجموعه مقالات دکتر دینانی است که در کتاب نیایش فیلسوف نیز به چاپ رسیده است. شما در حال مطالعه بخشی از این مقاله هستید.

هانری برگسن از فیلسوفان بر جسته قرن بیستم اروپا است. برگسن که در آغاز به شدت تحت تأثیر فلسفه تحولی اسپنسر بود. پس از مدتی دریافت که این فلسفه در توجیه تکامل موجودات ناتوان است و پس از تأمل فراوان به این نتیجه رسید که علت این ناتوانی در برداشتی است که اسپنسر از مفهوم زمان دارد. برداشت اسپنسر از مفهوم زمان همان چیزی بود که در مکانیک و نجوم رواج داشت.

برگسن دریافت که آنچه فیلسوفان و دانشمندان فیزیک و ریاضیات از زمان می‌فهمند بر فضا قابل انطباق است. اوصافی چون کمیت، قابلیت انقسام، و قابلیت اندازه‌گیری که آنها برای زمان برمی‌شمردند، به کلی از ساحت زمان حقیقی که برگسن آن را «دیرند» می‌نامید به دور است. آنچه برگسن از زمان حقیقی یا دیرند و می‌فهمید به توالی خاصی از حالات وجدان برمی‌گشت و اصلاً امری نبود که مستقل از انسان و ناظر خود آگاه معنا داشته باشد.

برگسن برای ارائه تصویر دقیقی از دیرند، تحلیلی از معنای عدد و فضا ارائه داد تا نشان دهد که زمان حقیقی هیچ نسبتی با عدد قابل شمارش و فضای قابل انقسام ندارد. متدولوژی برگسن برای تحقیق در این مسأله درون‌بینی یا شهود است. از این رو برگسن با دریافت بی‌واسطه وجدان در می‌یابد که دیرند ناب یا زمان حقیقی عبارت است از توالی دگرگونی‌های کیفی، در هم ذوب شده، در هم نفوذ کرده، بدون حد و مرز دقیقی از هم، بدون هیچ میلی به بیرون شدن از هم و بی‌هیچ ارتباط و نسبتی با عدد.

اما اینکه چرا ما نمی‌توانیم زمان غیر قابل اندازه‌گیری را تصور کنیم به علت مأنوس بودن با فضا و بلکه غوطه‌ور بودن در فضا است و الا زمان حقیقی یا دیرند قابل اندازه‌گیری نیست. در واقع آن چیزی را که می‌شماریم و اندازه می‌گیریم لحظات زمان نیست، بلکه تعداد همزمانی‌ها است.

در تاریخ فلسفه کمتر فیلسوفی را می‌توان سراغ گرفت که درباره ماهیت زمان اظهار نظر نکرده باشد. لبّ دیدگاه پیشینیان درباره ماهیت و مفهوم زمان را می‌توان ترکیبی از دیدگاه افلاطون و ارسطو دانست و آن این است که زمان به عنوان کمّ متصل غیر قار الذات، حقیقتی است مستقل از اشیای خارجی، به طوری که اشیا با قرار گرفتن در آن، متصف به سیلان و گذرایی می‌شوند.

بر این اساس، قبل از آفرینش اشیای جهان، زمان به عنوان یک ظرف خالی وجود داشته است. این دیدگاه در علم جدید به وسیله اسحق نیوتن (۱۷۲۷-۱۶۴۲) تقویت گردید. هر چند آلبرت اینشتین با نظریات نسبیت عمومی و خصوصی خویش در این اندیشه خلل افکند، ولی نتوانست سیطره آن را بر اذهان بزداید. در جهان اسلام صدرالمتألهین شیرازی (۱۰۵۰-۹۷۹ ه) قهرمان نظریه جدیدی درباره زمان به شمار می‌آید و آن این است که زمان نحوه وجود است.

اما هانری برگسن (۱۹۴۱-۱۸۵۹) فیلسوف فرانسوی نیز صاحب نظریه جدیدتری درباره زمان است. با آنکه برگسن بر پایه این نظریه، بزرگ‌ترین مناقشات را علیه دیدگاه ماشینی درباره جهان ابراز داشته، ولی هنوز نظریه وی حتی برای جامعه علمی ما چندان که باید شناخته شده نیست. از این رو دست کم به عنوان یک مدخل، تبیین اندیشه وی درباره زمان و چگونگی رسیدن او به این تئوری ضروری به نظر می‌رسد.

برگسن که در آغاز بیشتر با آثار هربرت اسپنسر سر و کار داشت، پس از تأمل در مفاهیم و مبانی اساسی این فلسفه دریافت که زمان نجومی به معنای ورود نظر اسپنسر در توجیه تحول موجودات ناتوان است. اما هنوز علت این ناتوانی برای او مکشوف نبود تا اینکه یک روز هنگامی که مشغول تعلیم مغالطه زنون الیایی درباره حرکت به دانشجویان بود، آن علت فهم شد و برگسن دریافت که مبنای فلسفه اسپنسر، یعنی زمان نجومی نمی‌تواند زمان حقیقی باشد و زمان حقیقی که او آن را «دیرند» نامید، از سنخ دیگر است.

4.1/5 - (19 امتیاز)

کلاس آنلاین آموزش منطق از صفر

۲ دیدگاه

  1. تشکر فراوان بخاطر زحمات روز افزون شما .
    یکی از موارد جالب و تحسین برانگیز وبسایت شما این است که : هنگامی که برای مثال در گوگل سرچ میکنی ” زمان در فلسفه ” وبسایت شما را جزو بهترین نمونه ها می آورد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا