نغمه عالم، نغمه ربط است

«آنجا که از وجود رابط نشانی باشد، از نوعی اتحاد و یگانگی در میان دو طرف آن نیز به آسانی می توان آگاه گشت. زیرا سرشت و طبیعت وجود رابط این است که پیوسته در ظرف وجود طرفین خود فانی بوده و هرگز از آنها جدا نمی باشد. وقتی گفته می شود وجود رابط در دو طرف خود فانی است و به هیچ وجه از آنها جدا و ممتاز نمی باشد ناچار می توان گفت، «وحدت شخصی» در یک وجود رابط، مستلزم اتحاد و یگانگی میان دو طرف آن نیز می باشد. بنابراین وجود رابط نشانه اتحاد و علامت یگانگی است. آنچه می تواند پیام اتحاد و یگانگی را پیوسته به گوش انسان برساند چیزی جز پیک وجود رابط نمی باشد.» کتاب وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامی – صفحه ۲۷۹

توضیحات استاد: به عالمی که ما با آن روبرو هستیم یک نظر بکنید، غیر از خداوند عالم است، چه عقل باشد و چه خیال و حس. اصلا در تعریف عالم گفته شده است که ما سوی الله، عالم است. این عالم ما سوی الله، یکی است یا چند تا؟ در مجموع یک وحدت دارد یا ندارد؟ وحدت دارد یا پراکنده است؟ ربط چیست و آیا ربط در این عالم هست یا نه؟ ربط در بیرون از ذهن واقعیت دارد؟ کتاب «وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامی» رسالتش پاسخ به همین سوال است. سوالی که اصلا برای اشخاص طرح نمی شود.

همه آدم ها بلدند که ربط دارند. هیچ کس نیست که ربط را نداند. پیر و جوان، عامی وعارف. اما ربط کجاست؟ می شود روی آن دست گذاشت؟ می شود آن را دید؟ می شود که لمس یا وزنش کرد؟ با این معیارهای سنجش که در اختیار داریم می توان آن را پیدا کرد؟ ربط را چگونه می شود فهمید؟ عقلی، خیالی، وهمی و….؟ ربط، از بس که بدیهی است، هیچ کس نمی داند که چیست. مردم بدیهیات را نمی دانند.

مطالب مشابه

ربط چیست؟ شما با دوستان تان ارتباط ندارید؟ با هوا ارتباط ندارید؟ با زمینی که روی آن نشسته اید ارتباط دارید. سلول های بدن تان با هم ارتباط ندارند؟ ربط کو؟ سلول ها را می شود دید اما ربط را چه کسی می تواند پیدا کند؟ ربط در ذهن است یا بیرون از ذهن؟ اگر ربط در ذهن است، پس ارتباط گچ با دیوار هم در ذهن است؟ مصالح ساختمان با ساختمان ارتباط دارند یا نه؟ این ارتباط در ذهن شماست یا در بیرون است؟

خوب حالا اگر در عالم ربط نباشد چه اتفاقی می افتد؟ حتی نمی توان گفت به مفردات تبدیل می شود، زیرا که در مفردات عالم هم ربط هست! حتی درون اتم ها هم ربط هست. کجا ربط تمام می شود و مستقل شروع می شود؟ می شود که به یک پراکنده ای رسید که در درونش ربط نباشد؟ می دانید اگر تحلیل کنید به کجا می رسید؟ یعنی جهان، فقط ربط است. اما شما مرتبط می بینید. لیس الّا الربط. می شود به چیزی رسید که نه در درونش ربط باشد و نه در بیرونش؟ کی از ربط بیرون می رویم؟

جواب مهم نیست، فقط سوال باید برای شما جا بیافتد. رسالت این کتاب «وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامی» پاسخ به همین سوال است و معلوم هم نیست که توانسته باشد به این سوال، پاسخ دهد. هیچ کس نمی تواند این مساله را حل کند. ربط نباشد، هیچی نیست. ربط، پیک وحدت است. ربط نباشد، وحدت کجاست؟ هستی، ربط است. ربط بدون مستقل هم نمی شود. آن وقت مستقل اش، خداست. خدا فقط ربط نیست. عالم، ربط است. اما ربط هم بدون مستقل نمی شود آن هم خداوند است. هیچ استقلالی جز خداوند نیست. واژه ای متافیزیکی تر در عالم، از کلمه «استقلال» نیست. غربی ها از استقلال دم می زنند و در عین حال مخالف متافیزیک اند!

استقلال واقعی در این عالم، مصداق ندارد. استقلال، اگر مصداقی داشته باشد، حق تبارک و تعالی است. نغمه عالم، نغمه ربط است. خود نغمه با نوازنده و خواننده ارتباط دارد و اگر ملودی ها درست نباشد، با صوت خر هیچ فرقی نمی کند. بعضی از مسائلی که در این کتاب مطرح شده است، دغدغه من بوده است. و به خاطر اینکه این مساله سخت است، این کتاب هم کم خوانده می شود.

Rate this post

کلاس آنلاین آموزش منطق از صفر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا