آنچه مطالعه میکنید متن پیاده شده بخشی از برنامه معرفت نهم دی ماه ۱۳۹۶ با عنوان «انسان آیا زاده محیط است» میباشد.
جهت مشاهده ویدئوی کامل، اینجا بزنید
همه مردم به این مسئله میاندیشند که نسبت اختیار آدمی در افعال و کردارش با آنچه قضا و قدر خوانده میشود چیست. از سویی شکی نیست که انسان دارای اختیار است و از سوی دیگر شکی نیست که نظام آفرینش یک نظام منسجم، مقتدر و مرتب است. این مسئله گاهی برای برخی افراد اشکالاتی پیش میآورد. شاید حیوانات هم مختار باشند ولی اختیار آنها آگاهانه نیست و آینده را هم نمیتوانند پیش بینی کنند. انسان تنها موجودی است که دارای اختیار است و بر اساس اختیار برای آینده میاندیشد و به سوی آینده حرکت میکند و روی به آینده دارد.
روی به آینده داشتن و به آینده اندیشیدن بدون توجه به گذشته معنی ندارد، تنها کسی میتواند به درستی به آینده بیندیشد و آینده را بر اساس موازین پیش بینی کند که نسبت به گذشته آگاهی داشته باشد. انسان ضمن اینکه در حال زندگی میکند، ولی در حال و لحظهای که زندگی میکند به گذشته هم میاندیشد. هم به گذشته دور و نزدیک میاندیشد و هم به آینده دور و نزدیک میاندیشد و میتواند پیش بینی کند.
چگونه انسان میتواند آینده را پیش بینی کند، اگر آینده بر اساس موازین وجودی، منظم و مقدر نباشد، نمیشود آن را پیش بینی کرد. اگر پیش بینی معنی دارد برای این است که در نظام هستی معین است و اگر ما بتوانیم تا حدودی به نظام هستی آگاهی پیدا کنیم، میتوانیم آن حادثهای را که ممکن است در صد یا هزار سال آینده رخ بدهد را پیش بینی کنیم.
انسان آیا زاده محیط است
انسان دارای اختیار است و با اختیار به گذشته میاندیشد و با اختیار به آینده میاندیشد، اما اختیار از نظام هستی بیرون نیست. اگر اختیار از نظام هستی بیرون باشد اصلاً اختیار نیست و وجود ندارد. اگر اختیار وجود دارد حلقهای از حلقههای نظام بی پایان جهان است. اختیار در نظام هستی است و چون در نظام هستی است، به حکم اینکه از آگاهی ناشی میشود میتواند به آینده هم پیش برود. جسم به گذشته برنمی گردد، آن چیزی که به جلو و گذشته میرود آگاهی است.
چون آگاهی در قید زمان نیست میتواند به گذشته و آینده برود، اندیشه در زنجیر زمان و مکان اسیر و گرفتار نیست و میتواند از مرز زمان و مکان عبور کند و به آینده و گذشته بنگرد. هر آگاهی محبت میآورد. محبت مقدمه تحصیل آگاهی است، هر دو با هم ارتباط دارند، آگاهی بلافاصله موجب محبت است، ولی محبت ممکن است مقدمه آگاهی شود.
انسان لحظه به لحظه در طول عمرش اختیار میکند. اختیار را کسی نمیتواند از انسان بگیرد، حتی وقتی در قفس، زنجیر و زندان باشد. اختیار از شما سلب نمیشود. ممکن است نتوانیم عمل کنیم ولی اختیار از ما سلب نمیشود. پس اختیار همیشگی است ولی لحظه به لحظه شما اختیار میکنید. اختیار در عالم قضا و قدر کار میکند، اختیار از نظام هستی بیرون نیست و نمیتواند نظام هستی را به هم بزند. امور نظام با اختیار کار میکند.
متاسفانه بیشتر انسانها در طول عمرشان یا در خواب و رؤیا هستند و یا در حالت شبهخواب؛ ما بیشتر تحت تأثیر محیط هستیم، از بچگی یک فکر و اندیشهای در ما القاء میشود و ما به آن عمل میکنیم. وقتی انسان بیدار میشود که به فردیت خودش آگاه شود. هر انسانی یک فرد و شخص است اما در عین اینکه فرد است، محدود به محیط پیرامون خودش است اما نباید فردیت خودمان را فراموش کنیم. ما یک فرد مستقل هستیم و فردیت داریم و خودم خودم هستم و در یک جامعه و محیط و فرهنگ زندگی میکنم. اگر انسان به فردیت و تشخص خودش آگاه باشد، پس تصمیمهایش بهتر است و آگاهانهتر کار میکند.
بعضیها می گویند شخص زاده محیط است، این درست نیست. انسان شخص است و منفرد است، ولی تحت تأثیر محیط هم هست اما باید بداند که تا چه اندازه خودش است و تا چه اندازه از محیط گرفته است. اگر این مرز را تشخیص بدهد، بهتر میتواند تصمیم بگیرد.