دفتر عقل آیت عشق
اطلاعات کتابشناختی «دفتر عقل آیت عشق»
سال انتشار: ۱۳۸۴
کتاب دفتر عقل آیت عشق رساله ای جامع است که درباره بحث تقابل عقل و عشق در تاریخ فلسفه جهان و اسلام. این کتاب نوشته فیلسوف معاصر غلامحسین ابراهیمی دینانی است که در سه مجلد و توسط انتشارات طرح نو منتشر شده است و جایزه کتاب سال ۱۳۸۴ نیز به این کتاب تعلق گرفته است.
موضوع کتاب درباره ماهیت عقل و عشق و تفاوت و تقابل میان این دو امر بنیادی و اصیل است و جوابی مفصل است بر جنگ تاریخی عرفاً و فلاسفه. سوء تفاهمی که از اندیشه بعضی فلاسفه و عرفاً به عامه مردم هم رسوخ کرده. دینانی در این کتاب به جایگاه عقل در حکمت و فلسفه پرداخته و از عقل دربرابر عقاید اشاعره دفاع کرده و به نقد اندیشه های فلاسفه و عرفای شرق و غرب در این مورد می پردازد و در نهایت آرای خود را ارائه می نماید و عشق را فرایند درک ژرف عقلی و خواست براثر شناخت عمیق می داند و تعارضی بین این دو ندانسته و هیچ کدام آن یکی را نفی نکرده، بلکه عشق حقیقی رااز مسیر عقل میسر می داند.
نقدها: کارشناسان و اساتید فلسفه نقدها و شرحهایی بر این کتاب نوشتهاند. عدهای از پنجره فلسفه به این کتاب نگاهی انداختهاند، عدهای از منظر عرفان و عدهای حتی از منظر ادبی، اما نوشتار دینانی در کتاب دفتر عقل آیت عشق در لایهای از عرفان و ادبیات، گویشی کاملاً فلسفی دارد.
محمدجواد اسماعیلی، به اهمیت این اثر در «پیوند میان شعر و حکمت» در ادبیات فارسی اشاره کرده و آوردن نام شاعران در کنار فیلسوفان و عارفان در این سهگانه را پدیدهای کمیاب دانسته است. به گزارش وی، دینانی در این کتاب برخی مفاهیم نظیر «نور»، «سیمرغ» و «مرغ سخنگو» را که ریشه در آثار فلسفی، عرفانی و ادبی ایران دارند به کار بسته و «به اهمیت گنجینه حکمت و معنویت در ایران باستان اشاره کرده و بعضی شواهد آن را در آثار اندیشمندان ایرانی خاطر نشان کردهاست.» وی در مواردی به اهمیت زبان فارسی در امر گسترش معارف و حکمت ایرانی و اسلامی اشاره کرده است.
مرتضی هاشم پور نیز به هم به موضوعات مطرح شده در فصلهای مختلف کتاب دفتر عقل آیت عشق پرداخته و چنین نگاشته است: «پس از مقدمه مفصل و پرمحتوا، نخستین فصل اختصاص به تبیین «قلمرو فلسفه» دارد. در ابتدای این فصل فلسفه و عرفان به عنوان دو طریقه معرفت معرفی میشوند که در مسیر تاریخ و دگرگونی اندیشهها نقش مهمی ایفاء کردهاند. مولف در ادامه به بررسی ویژگیهای انسان میپردازد بطوریکه جستجوی معنی را منحصر به انسان میداند و اینکه انسان با تکیه بر قدرت اندیشه و عقل خود میتواند از قید زمان و مکان رها شود و به خلوت خود راه یابد نیز انسان برخلاف حیوان نه تنها زندگی میکند بلکه به این زندگی آگاهی دارد…»
دینانی در پایان فصل اول به موضوع جایگاه فلسفه در جهان مدرن پرداخته و ریشه دانش جدید بشر را در فلسفه دانستهاست. «فلسفه اساس و زیر بنای علوم است، نیازمندی علوم به نوعی فلسفه همواره به قوت خود باقی میماند» عبدالله صلواتی، نیز متذکر شدهاست که دینانی بر خلاف اعتقاد بسیاری که «عقل را زبان فلسفه و عشق را زبان عرفان» میدانند، عشق و عقل را یکی معرفی میکند و عشق را «مرتبه عالیه عقل» میداند. به اعتقاد وی در آثار عرفاً و اهل تصوف اندیشههای عمیق حکمی و فلسفی وجود دارد که تاکنون به قدر کفایت مورد بررسی قرار نگرفتهاند. صلواتی از قول دینانی نقل میکند که «زمانی که عقل مست میگردد، عشق نام میگیرد.»
حکیم فرزانه دکتر دینانی در سه جلدی دفتر عقل آیت عشق به بررسی مناسبات میان اندیشه های دو جریان مهم «حکیمان» و «عارفان» پرداخته است. وی در این اثر در پی آشتی دادن «عقل» و «عشق» یا به تعبیر دیگر او «فکر» و «ذکر» است. دکتر دینانی با نگرشی تاریخی به این دو مقوله در طول تاریخ تفکر اسلامی، با اشاره به اقوال و آراء بسیاری از «اهل بصیرت» «اهل معرفت» و کوشش در رفع سوء تفاهمها از کسانی که پیوسته عقل و عشق را در تضاد و تقابل با یکدیگر پنداشته اند، چنین استدلال میکند که اگر کسی به بُعد باطنی انسان توجه کند و در ژرفای هستی او به تأمل به پردازد به آسانی در می یابد که عشق و معرفت با یکدیگر متحد بوده و اراده نیز از آنها منفک و جدا نیست.
دکتر دینانی بر این باور است که میان عقل و عشق اگر چه در آغاز اثر نوعی اختلاف و تقابل دیده میشود ولی در پایان کار و نهایت امر، این اختلاف و تقابل از میان برداشته میشود و این دو امر اساسی با یکدیگر هماهنگ میشوند. کسانی که از عشق به حق تبارک و تعالی سخن میگویند در این واقعیت تردید ندارند که حضرت ختمی مرتبت (ص) در عالیترین مرتبه «عشق» به حق تبارک و تعالی قرار دارد. این اشخاص به این واقعیت نیز اعتراف میکنند که خاتم پیغمبران (ص) نه تنها از همه افراد بشر عاقلتر است، بلکه او صادر نخستین و ظهور کامل عقل کل شناخته میشود. به این ترتیب عاشق ترین اشخاص نسبت به حق تبارک و تعالی، عاقل ترین افراد نیز هست و در وجود این انسان کامل که از عالی ترین مرتبه کمال برخوردار است عشق و عقل متحد و هماهنگ گشته و اختلاف یا تقابل از میان برداشته میشود.