مقالات دکتر دینانی

ادراک خیالی و هنر

ادراک خیالی و هنر عنوان مقاله‌ای است از دکتر ابراهیمی دینانی که به رابطه خیال و هنر می‌پردازد

ادراک خیالی و هنر

حکیمان فارسی زبان، مانند حکمای غیر فارسی زبان، برای بیان مقصود خود از واژه‌های رایج در میان عامه مردم استفاده کرده‌اند؛ اما مراد ایشان از پاره‌ای کلمات غالباً با فهم مردم از آنها متفاوت بوده است. خیال یکی از این واژه‌هاست. این واژه معمولاً عامه مردم را به یاد امور موهوم و غیر واقعی می‌اندازد؛ در حالی که در نزد حکیمان چنین نیست.

معنای خیال در نظر حکمای مسلمان

خیال در نظر حکیمان مسلمان دو معنای متفاوت، اما مرتبط به هم دارد: نخست، عالمی بیرونی و عینی با عنوان عالم خیال، عالمی مستقل و منفصل از انسان و در میان عالم ناسوت مادی و عالم ملکوت روحانی، که بدان عالم برزخ یا عالم ملکوت اسفل نیز می گویند: دوم، نوعی از ادراک آدمی، که به سبب ربطش به انسان، بدان عالم خیال متصل می گویند. سخن ما در اینجا مربوط به این معناست.

ادراک یا شناخت انسان از لحاظ نوع برخورد قوه مُدرِک او با امر بیرونی، و آنچه از مُدرَکات انتزاع می‌شود بر چهار مرتبه است: حسی، خیالی، وهمی، عقلی. البته این مراتب با هم تعارض ندارند و جمع آنها ممتنع نیست و در طول هم قرار دارند.

در ادراک حسی، انسان از طریق حواس با امر بیرونی مواجه می‌شود. بنابراین، در این نوع شناخت، آنچه ادراک می‌شود حسی است و صورت دارد و جزئی است؛ یعنی، انسان شیئی را می‌بیند یا لمس می‌کند یا می‌بوید یا می‌شنود یا می‌چشد و از این طریق، صورتی از آن شیئ در ذهن او نقش می‌بندد که جزئی و مبتنی بر اطلاعات دریافتی از حواس پنج‌گانه است.

ادراک خیالی در مرتبه‌ای بالاتر از ادراک حسی قرار دارد؛ زیرا در این ادراک، نه مواجهه با مُدرَک لازم است و نه ادراک از طریق حواس صورت می‌گیرد. نمونه آن ادراک از طریق حافظه است. وقتی شیئ را که قبلاً با ادراک حسی دریافته‌ایم به یاد می‌آوریم. در واقع آن را از طریق ادراک خیالی درک می‌کنیم؛ در این حالت، با شیئ مادی مواجهه نداریم و به علاوه، آنچه از آن در ذهن خود می‌یابیم به واسطه حواس نیست. با این حال، آنچه درک می‌کنیم جزئی است و صورت دارد. در منطق و فلسفه، منظور از جزئی همان است که هنرمندان بدان مصداق یا نمونه می گویند.

امر جزئی یعنی مصداقی معین از امری کلی؛ مثلاً وقتی می گوییم انسان، از مفهوم کلی و وقتی می گوییم محمد، از مصداق یا جزئی از آن مفهوم کلی سخن می گوییم؛ یا محبت مفهومی کلی است و محبت خاص کسی نسبت به ما مصداق یا جزئی از آن است. در ادراک خیالی، با مفاهیم جزئی سروکار داریم که صورت یا شکل دارد. وقتی چیزی را به یاد می‌آوریم یا در خواب ببینیم یا به عمد. مثلاً در هنگام آفرینش یا هر نوع کار خلاقانه دیگر، در ذهن تصور کنیم که جزئی باشد و صورت داشته باشد، ادراک خیالی رخ داده است.

مرتبه بعدی شناخت، ادراک وهمی است. وهم، مانند خیال، از مشترکات لفظی میان عالمان و عامیان است. وهم در نزد حکیمان معنی منفی ندارد بلکه نوعی ادراک است که هم از ادراک حسی و به اصطلاح امروز، تجربی، بالاتر است و هم از ادراک خیالی. فرق ادراک وهمی با ادراک خیالی این است که در ادراک وهمی، صورت مطرح نیست. به عبارت دیگر، مُدرَک وهمی، حسی نیست و صورت ندارد. اما جزئی است؛ مثل مفهوم محبت مادر به فرزند.

بالاترین مرتبه شناخت ادراک عقلی است که کاملاً مجرد است؛ زیرا در آن نه مواجهه با امر مادی مطرح است و نه این ادراک از طریق حواس صورت می‌گیرد و نه صورت و شکل دارد و نه جزئی است. مُدرَک عقلی، کلی و بدون صورت، و مجرد است؛ مانند مفهوم محبت.

ادراک خیالی و هنرمند

هنرمند مانند سایر آدمیان، با همه مراتب ادراک سروکار دارد؛ اما از آن جهت که هنرمند است، در آفرینش هنری، با ادراک خیالی عمل می‌کند. هنرمند مفهومی را که در ذهن دارد بر لوح نقش می‌کند یا با آجر و سنگ برپا می‌سازد یا به صورت تصویر متحرک در می‌آورد یا به نغمه و لحن بدل می‌کند یا در قالب کلمات می‌ریزد. در همه این اقسام، آنچه در ذهن خود پدید می‌آورد فارغ از مواجهه حسی است. حتی وقتی از طبیعت تقلید می‌کند، آنچه می‌آفریند عین طبیعت و حتی عین آن چیزی نیست که در ذهنش، از مواجهه حسی با طبیعت نقش بسته است؛ بلکه خلاقیت و عمل خلاقانه خود او نیز در آفریده‌اش دخیل است.

به علاوه آنچه در ذهن اوست جزئی است و صورت و شکل دارد؛ و بدین ترتیب، از نوع ادراک خیالی است. به همین سبب است که آنچه هنرمند می‌آفریند به توان قوه مخیله او بستگی تام دارد. همچنین میزان شرافت اثر هنری وابسته به شرافت اندوخته صور خیال هنرمند است. هنرمندی که انبانِ خیال او آکنده از صور شهوانی است نوعی اثر هنری می‌آفریند و از آفریدن انواعی از اثر هنری ناتوان است.

گفتیم که در مراتب ادراک، از لحاظ تجرد و تعالی، ادراک خیالی بالاتر از ادراک حسی و پایین‌تر از ادراک وهمی و عقلی قرار دارد. اما در اینجا می‌افزاییم که از لحاظ توسع، ادراک خیالی بالاترین نوع ادراک است. توجه کنید که در اینجا سخن از اقسام ادراک است و نه اقسام عالم. در میان عوالم، عالم عقل یا عالم ملکوت هم وسیعترین و هم متعالی‌ترین عوالم است و عالم خیال در مراتب پایینتر از آن قرار دارد؛ اما در ادراکات، ادراکات خیالی، اگرچه از لحاظ تجرد، پایین‌تر از ادراکات عقلی و وهمی است، از لحاظ وسعت، بالاتر از آنهاست. با آنکه صورت داشتنِ مُدرَکاتِ خیالی موجب ضیق و محدود شدن آن‌ها می‌شود،

این ادراک از جهتی وسیع‌ترین قسم ادراک است؛ زیرا عقل با همه قدرت و وسعتش ملتزم به قواعدی است و مُدرَکی که از مرز قواعد مقبول عقل فراتر برود و معقول نیست و در نتیجه، از دایره ادراک عقلی بیرون می‌رود. لیکن خیال، چنین حد یقفی ندارد؛ مثلاً می‌توان چیزی را تخیل کرد که هم سیاه باشد و هم سفید، یا آب را تخیل کرد که خود به خود از سراشیبی بالا می‌رود. همچنین است سیمرغ یا دریای جیوه. اما عقل اینها را برنمی‌تابد. اگر منظور ما از عالم خیال، عالم مُدرَکاتِ خیالی باشد، حتی می‌توان گفت که عالم خیال وسیع‌ترین عالم‌هاست. از همین روست که ابن‌باجه، بنابر نقل ابن عربی می‌گوید: خداوند، عالمی وسیع‌تر از عالم خیال نیافریده است.

گفتیم که آفرینش هنری به واسطه ادراک خیالی رخ می‌دهد، اما کار هنرمند فقط عینیت بخشیدن به صور مخیّل نیست، بلکه او صور مخیّل را زیبا می‌آفریند. حال می‌افزاییم که اصولاً ادراک زیبایی فقط به کمک قوه خیال میسر است. البته زیبایی را به معقولات هم نسبت داده‌اند. اما حقیقت این است که زیبایی غالباً به امور جزئی دارای شکل و صورت راجع می‌شود. به همین سبب، زیبایی بی‌شکل را نمی‌توان فهمید. حتی ادراک زیبایی خداوند هم بی استعانت از قوه خیال به درستی برای آدمی ممکن نمی‌شود.

خیال در انسان قوه‌ای بهشتی است

ذات خداوند برای احدی درک پذیر نیست و آنچه قابل درک است تجلیات خداوند در مرتبه اسماء است. خداوند در اسم جمیل خود متجلی می‌شود و انسان به واسطه قوه خیال، مرتبه‌ای از این اسم را درمی یابد. پس اهمیت ادراک خیالی چنان است که در ارتباط انسان با مبدأ هستی نیز اثر می‌گذارد. در متون دینی نیز، آنجا که سخن از تمثل است، ادراک خیالی مطرح است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: روح خود را بر مریم نازل کردیم و این روح چون بشری زیبا بر مریم علیهاالسلام متمثّل شد. اگر عالم خیال نبود، این تمثل ممکن نبود و اگر ادراک خیالی نبود، حضرت مریم نمی‌توانست او را ببیند و حتی حضرت عیسی {علی نبینا و آله و علیه السلام} پدید نمی‌آمد. از اینها گذشته، ادراک خیالی در زندگی عادی انسانها نقشی مهم دارد؛ اگر ادراک خیالی نبود، درک بسیاری از مفاهیم، چون زیبایی و محبت و عدالت، ممکن نمی‌شد.

بنابراین، قوه خیال در آدمی قوه‌ای بهشتی است. در بهشت، نیکان هرچه بخواهند در پیش ایشان حاضر می‌شود و اراده آنان مساوی با ایجاد است و این جلوه‌ای از قدرت و اراده الهی است که به محض آنکه بخواهد چیزی باشد، بدان می‌گوید: باش، پس می‌شود. قوه خیال در این عالم نیز چنین است خداوند قوه خیال را چون آیتی از قدرت خویش و نمونه‌ای از نعیم بهشت در انسانها به ودیعه نهاده است. زیرا در خیال نیز، اراده انسان مساوی با بودن امر مخیَّل کافی است. کافی است در خیال خود وجود چیزی را اراده کنیم تا آن شیئ فارغ از آنکه وجود عینی و مادی آن عقلا ممکن باشد یا نباشد، بلافاصله به وجود آید. خیال قوه‌ای سیال است که هیچ چیز نمی‌تواند مانع آن شود. چنین است که حافظ می‌گوید:

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم        گفتا که شب رواست او از راه دیگر آید

خیال، که چنین قدرت و توسعی دارد، ممکن است خطرناک هم باشد. اگر زمام خیال به جای عقل، به دست شهوت و غضب بیفتد؛ عالمی به تباهی کشیده می‌شود. هنرمند در کار هنری بیش از دیگر مردم با قوه خیال سروکار دارد. توفیق هنرمند در آفرینش زیبایی بسیار وابسته به قدرت و طهارت خیال اوست. هر آنچه ادراک می‌کنیم به نحوی از صافی قوه خیال ما می‌گذرد و رسوباتی از آن در خیال می‌ماند.

هنرمند، بسته به اینکه متذکر چگونه اموری باشد، قوه خیال خود را تربیت می‌کند و می‌پرورد و اثر هنری او از همین کوزه برون می‌تراود. قوه خیال، بسته به اینکه بیشتر با امور رحمانی سروکار داشته باشد یا با امور شیطانی، همان رنگ غالب خود در عالمی بسیار وسیع و بلکه در وسیع‌ترین عالمِ وجود، به حرکت درمی آید. از همین روست که مولانا می‌گوید:

آن خیالاتی که دام اولیاست            عکس مه رویانِ بُستان خداست

4.5/5 - (13 امتیاز)

کلاس آنلاین آموزش منطق از صفر

۲ دیدگاه

  1. چگونه میشود که با خیال رحمانی، مثلا یک معمار اثری هنری بیافریند که هم طهارت خیال را داراست، هم بدیع و نوین است و جهانپذیر؟ معماری هنری است که مصرف کننده دارد نه بیننده.
    ممنون میشم یک نفر پاسخی به این حقیر بدهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا