سخنرانی دینانی در همایش «حکیم هزاره ها»
ابوعلی سینا حکیم هزارههاست و نه حکیم یک هزاره
از زمان زندگی ابن سینا تاکنون هزار سال میگذرد اما او حکیم هزاره هاست و تا زمانی که بشر عقل دارد و در زمین زندگی میکند او حکیم هزاره ها خواهد بود چرا که نظیر ابن سینا از زمان حضرت آدم تاکنون به استثنای پیامبران دو نفر بیشتر نیامده است در این ادوار سقراط را نمیتوان نادیده گرفت چرا که او نیز حکیم هزاره هاست و از افلاطون هم نمی شود گذشت.
اگرچه ایران کشور معمولی است و حتی امروز در کنار کشورهای دیگر عقب مانده است اما تاثیر زمان و مکان را در پرورش فردی مانند ابن سینا نمی توان نادیده گرفت. در یونان نیز از زمان سقراط تاکنون باید فردی مانند او میآمد اما این نشان میدهد که زمانه حیات سقراط و افلاطون در یونان سبب پرورش چنین افرادی شده است به هر حال من سقراط و افلاطون را از ابن سینا کمتر نمی دانم اما ابن سینا افلاطون را بیسواد میداند و میگوید اگر آثار افلاطون را ببینید متوجه می شوید که بضاعتش کم است؛ ابن سینا اما ارسطو را می پسندد.
جهانی که همه ما و انسانهای کره زمین در آن زندگی میکنیم جهان زمان و مکان است و هر انسانی در زندگی خودش برداشتی از جهان دارد و به عبارت دیگر جهان بینی ویژه خود را دارد و با در نظر گرفتن این موضوع باید گفت که هیچ فردی بدون جهان بینی نیست اما اگر کسی جهان را معقول نپذیرد آزاد نیست. حیوانات آزاد هستند بدین معنی که هر کاری دلشان بخواهد می کنند بنابراین آزادی به معنای اختیار در انجام هر کاری نیست و در این جهان کسی که آن را معقول نپذیرد آزاد نیست.
برهان صدیقین از ابتکارات ابنسیناست
حرفهایی در آثار ابنسینا وجود دارد که به ذهن ارسطو خطور نکرده است، به طور مثال برهان صدیقین از ابتکارات ابن سیناست که حتی به ذهن ارسطو هم نیامده است. امروز شاید پزشکان چندان به کتاب قانون ابن سینا توجه نکنند و بگویند که زمان این علم گذشته است اما همچنان هم می توان این کتاب را مورد توجه قرار داد.
امروز ما در علم باید از دقیقه ها حرف بزنیم نه هزاره ها و هفته ها. چرا که امروز هر سه سال یکبار نسل عوض میشود و در چنین شرایطی باید پرسید که اخلاق بشر به چه میزان پیشرفت کرده است و حکومت ها چقدر موفقیت و پیشرفت داشته اند. امروز با وجود اینکه در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم افرادی مانند ترامپ را می بینیم که یک دیوانه تمام عیار است و می خواهد رئیس جمهور یک کشور پرقدرت مانند امریکا شود. فلسفه در این زمان گسترش یافته و کتاب های بسیاری درباره آن تولید شده است، با وجود این که فلسفه نسبت به میزان پیشرفت علم گسترش یافته اما سقراطی یافت نشده است.
فلسفه نامگذاری کتابهای ابن سینا
ابن سینا پزشک بی نظیری بوده و قرن ها کتاب «قانون» وی در دانشگاه های اروپا تدریس میشده، جالب است که بدانیم کتاب شفای ابنسینا که به فلسفه میپردازد نام شفا دارد اما کتاب قانون وی که به طب می پردازد عنوان قانون دارد چرا که به اعتقاد ابن سینا فلسفه شفای روح است و طب شفای بدن. کتاب «نجات» اثر بی نظیری است که در آن ابن سینا تاکید میکند اگر انسان عقل نداشته باشد گمراه میشود. کتاب «الاشارات و تنبیهات» ابن سینا ممزوجی از فلسفه و عرفان است و او اولین عارف جهان است اگرچه عرفان ابن سینا مغفول مانده و به آن پرداخته نشده است. اینگونه است که عینالقضات، ابنسینا را از مرتبه عارفی بالاتر میداند و میگوید که او از نور سیاه سخن میگوید.
ابن سینا به حرکت جوهری اشاره کرده است
اگرچه ابنسینا در علوم مختلفی مانند طب، ریاضیات، هندسه و … تواناییهای بسیاری داشته اما فلسفه ابنسینا چیز دیگری است. اگرچه که غرب فلسفه او را تاکنون خوب نخوانده است و در کشور ما نیز با وجود آنکه هزار سال است فلسفه ابن سینا خوانده میشود اما همچنان فلسفه او به درستی خوانده نشده است.
ابنسینا انسان شگفتانگیزی است و باید بارها کتابهای شفا و نجات او را خواند. کتاب «التعلیقات» وی که دوباره چاپ شده کتاب بی نظیری است و باید گفت که ابن سینا از آستین خداوند بیرون آمده است و بعید است که بعد از او هم فرد دیگری بیاید. من نیز اگرچه معروف به صدرایی هستم معتقدم که حرکت جوهری ملاصدرا بزرگترین ابتکار اوست اگر عمری باقی مانده باشد مینویسم که ابن سینا به حرکت جوهری اشاره کرده است اما چون بهمنیار شاگرد وی آن را انکار کرده دیگران هم میگویند ابن سینا به چنین چیزی اعتقاد نداشته است.
اگر ابن سینا در جامعه اسلامی به وجود نیامده بود و فیلسوف نبود و ما براساس افکار او قرآن را تفسیر میکردیم جهان اسلام با ابن تیمیه و داعش به سر میبرد، اسلام منهای ابن سینا به بوکوحرام داعش، طالبان و … میرسد. ابوبکر بغدادی حافظ قرآن است اما مانند آب خوردن آدم میکشد؛ آنها چون عقل فلسفی ندارند نمیتوانند قرآن را بفهمند و من بر همین اساس ابنسینا را مسلمان تر میدانم چون اسلام را عقلانی تر فهمیده است. در غرب نظیر ابنسینا را نداریم و باید تفاسیر ابنسینا مانند تفسیر او از آیه نور بارها و بارها بخوانیم و به آن توجه کنیم.