نیچه: خدا مرده است

  • شما در ضمن مقایسه ابوالعلاء و زکریای رازی از یک سو و خیام از سویی دیگر اشاره کردید که خیام را موحد می دانید. لازمه این سخن الهی بودن خیام است. با این وجود، یکی از تفاوت های خیام و نیچه همین الهی بودن و  غیر الهی بودن خواهد بود؛ الهی بودن خیام و غیر الهی بودن نیچه.

بله اگر فرض را بر این بگیریم و این امر را مسلم بینگاریم که نیچه منکر خداست و ملحد است، آری این فرق بزرگی در میان آن دو خواهد بود. اما شاید درباره نیچه به راحتی نتوانید حکم صادر کنید و معتقد شوید که او منکر حقیقت هستی و منکر خداوند است.

نیچه با صراحت می گوید: خدا مرده است اما این کلام توحیدی محض است. خدای اوهام است. خدای انسان های ریاکار

  • ولی نیچه با صراحت تمام گفته است؛ خدا مرده است!

بله این کتاب اوست. این کلام او که یکی از کتاب های اصلی اوست، مورد تفسیر و تعبیر های فراوان قرار گرفته است. نیچه موت خداوند را اعلام کرده است و این حرف به ظاهر کفر است و براساس آن یک فقیه می تواند حکم کفر او را صادر کند. هر فقیه و حتی هر متدیّنی، می تواند صاحب چنین دیدگاهی را بیرون از دایره ایمان بداند. چگونه ممکن است خداوند بمیرد؟ این حرف کفر است اما شاید بتوان این حرف نیچه را به گونه ای دیگر هم تفسیر کرد که نتیجه آن توحیدی و توحیدی کامل بودن جمله «خدا مرده است» باشد.

مطالب مشابه
  • توحید و توحیدی بودن حرفی که صریح در نفی خداست، قدری مشکل به نظر می رسد!

توحیدی، توحیدی کامل و نترس و بگو توحید واقعی، به این صورت و با این تفسیر که خدایی که نیچه ادعای مرگش را دارد و مرده اش می داند و به درستی هم آن خدا مرده است، خدای اوهام است. خدای انسان های ریاکار، خدای پاپ های ظالم و ستمگر کلّ تاریخ. آن خدا خاخام های ضدّ بشری است. خدای مرده خدای دکّان دارانی است که با اسم خداوند متعال، از روی توهّم، برای خود آبی گرم کرده اند. خدای موهومی که با آن مردم را سرگرم کرده اند و به گمراهی کشیده اند، مرده است!

نیچه موت این خدا را اعلام می کند و مسلم می داند. آن حداقل برای شخص او مرده ای بیش نیست. این خدای زنده نیست! من سخن نیچه را این گونه تفسیر می کنم.

  • آقای دکتر ممکن است عده ای این تفسیر را یک تاویل بی دلیل به شمار بیاورند.

من تأویل نمی کنم و مستند سخن می گویم، چون اتفاقا نیچه را اگر نه به طور کامل، ولی کم وب یش خوانده ام و با آثارش آشنا هستم. حقیت این است که در آثار نیچه سخنانی دیده ام که بوی توحید میدهد؛ توحید واقعی. بنابراین من نمی توانم به آسانی و راحتی نیچه را منکر خداوند بدانم و ملحد بنامم، اگر چه که مرگ خدای مرسوم دکان داران تاریخ را اعلام کرده است. بله. اگر شما نیچه را ملحد و بی دین خدا بدانید، این میان او خیام تفاوت خواهد بود ولی اگر او را به راحتی ملحد ندانید، باز شباهت آنها آشکارتر خواهد شد.

3.7/5 - (21 امتیاز)

کلاس آنلاین آموزش منطق از صفر

۹ دیدگاه

  1. نیچه در کتاب حکمت شاهان خود اولین بار مرگ خدا را از زبان دیوانه ای می گوید دیوانه ای که خطاب به مردم می گوید “خدا مرده است زیرا ما خدا را کشته ایم. و من دنبال خدا می گردم و به کلیسا می رود و در انجا می گوید من بدنبال خدا می گردم و خدا را شما کشته اید و کششان می گویند مگر خدا مرده است؟ او می گوید آی اگر نمرده است پس این سنگ ها ی کلیسا سنگ قبر کیست؟ ”
    این گفته سرشار از پیچیدگی است. وقتی خدا مرده است چرا دیوانه بدنبال آن می گردد؟ این نشان می دهد هنوز راهی برای زنده شدنش است. نیچه در کتاب “زایش تراژدی” خود، خدا را از زبان یونان باستان به ایزدیانی اشاره دارد که برای رهایی از پوچ گرایی خود ساخته بودند تا معنای زندگی را بدانند تا امروز که خدا تنها معنا بخش زندگی می دانست. زمانی که پوچ گرایی در زمان نیچه گسترش پیدا کرد نیچه مردم عادی را به کشتن معنای زندگی که همان خدا باشد متهم کرد و گفت خدا را شما کشته اید.در واقع یعنی دوباره پوچ گرایی آمده و من بدنبال خدا می گردم . و در کلیسا هم فقط با اسم خدا کار دارند نه معنی و وجودش. برای همین نیچه در کتاب ارده قدرت گفت ما باید یک ارزش گذاری جدید برای معنا بخشیدن هستی باید بنا کنیم که این همان جستجوی دیوانه در پی خدا است. در واقع نیچه ما را به جستجوی معنای حقیقی زندگی فرا می خواند.

  2. البته ای کاش نقد نیچه حول مسیحیت رو هم اشاره ای میکردید که گفته بود ای کاش میشد کپی پیست کرد ولی نمیشه اما گفته بود که توی دین مسیحیت خدا در مواجهه با واقعیت نیست و نابود میشه، به نوعی هم میشه گفت حق داشته که اون خدا رو قبول نداشته باشه، ولی در کل نه فقط اینجا بلکه بار ها و تو کتاب های متعددی تکرار کرده که “خدا مرده است” و حتی از زبان زرتشت هم این رو گفته… ایشون یک نیهیلیست بود و اگر فرض کنیم که چند سال آخر عمرش، دیوانگیش واقعی بوده باشه، ایشون به نظر من از همین پوچی به دیوانگی رسیده…

    1. به احتمال زیاد همین بوده چون پوچی چیز زیبایی نیست و نیچه بنده خدا هم از آن لذت نمی برده البته پوچ گرایی امروزی هم یک صنعت شده برای چاپیدن مردم بی گناه آن هم در بدترین شکل ممکن و در حقیقت دین جدیدی شده که به نظرم در اینده در تاریخ هم شنیع بودن این دوران در کنار دوره قرون وسطا حک خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا