دوره آموزش منطق
ویدئوهای کوتاه از برنامه معرفت

اجاره نشین اندیشه‌ها نباشیم

متأسفانه بسیاری از مردم اجاره‌نشین اندیشه‌های دیگران هستند. در اندیشه نباید اجاره‌نشین بود. خودت بیاندیش و با اندیشه دیگران نیاندیش. با فکر دیگران فکر نکن. به فکر دیگران احترام بگذار، اما اندیشه دیگران را با اندیشه خود بیاندیش. اگر کسی بتواند اندیشه‌های خود و دیگران را مجدداً بیاندیشد، همیشه نو و آغازگر است.

عده‌ای سؤال می‌کنند که آیا برای ما دیر نشده است که بخواهیم به دنبال حکمت و معرفت برویم (سنی از ما گذشته است!) خیر اصلاً دیر نشده است؛ برای آغاز کردن هیچ وقت دیر نیست، حتی در آخرین لحظات عمر دیر نیست. آغاز همیشه ممکن است. هر لحظه می‌توانید آغازگر باشید. از نظر دینی هم توبه این معنا را می‌دهد. هیچ وقت برای توبه کردن دیر نیست. تا توبه کردی، آغاز کردی. انسان همواره می‌تواند آغازگر باشد، البته وقتی که استقلال اندیشه داشته باشد. این استقلال هم با تذکر و تعقل به دست می‌آید.

تذکر یعنی به یادآوردن، تذکر نوعی تعقل است. بدون تذکر نمی‌شود تعقل داشت. در درون تذکر، تعقل است. عقل اگر درست باشد، حکم بد نمی‌دهد چون نور است؛ نور معرفت و ادراک است. نور عقل از نور مطلق گرفته شده است. عقل، رسول حق است، باید در هر لحظه‌ای به این نور پناه برد. اگر به نور حق توجه نکنیم، در سیاه‌چاله‌های تاریکی زندانی خواهیم شد و از سیاه‌چال ظلمت بیرون نخواهیم آمد؛ تنها چیزی که ما را از سیاه‌چاله جهل و ظلم بیرون می‌کشد، نورانیت عقل است.

عقل یعنی دریا، کل این عالم طبیعت، کفی است که در موج دریای عقل ظاهر شده است. از دریای عقل باید استفاده کرد نه اینکه در حد کف باقی بمانیم. کل عالم طبیعت، کف دریای عقل است و ما متأسفانه از این دریای بیکرانه موّاج غافل هستیم و به این کف‌های سطح دریا چسبیده‌ایم.

خودت بیاندیش و با اندیشه دیگران نیاندیش. با فکر دیگران فکر نکن. اجاره‌نشین اندیشه‌های دیگران نباشیم

انسان یک موجود شگفت‌انگیز است. هر یک از حیوانات یک خصلتی دارند که با دیگر حیوانات فرق دارد. تمام خصلت‌هایی که در حیوانات وجود دارد، به نوعی در انسان هم وجود دارد. منتهی یک خصلت بزرگی در انسان وجود دارد که در هیچ حیوانی وجود ندارد و آن نورِ عقل است.

4.6/5 - (15 امتیاز)

کانال تلگرام دکتر دینانی

۲ دیدگاه

  1. درود استاد در مورد آن بیت از مولانا که فرمودند: شام بودیم ز خورشید حسین صبح شدیم؛ اصلا شعر حضرت مولانا این است: شام بودیم ز خورشید جهان صبح شدیم…!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا