ویدئوهای کوتاه از برنامه معرفت

چرا خداوند بنده‌اش را دعوت به گریه می‌کند

انسان موجودی است که هم می‌خندد و هم گریه می‌کند. نمی‌دانم که موجودات دیگر گریه و خنده دارند یا نه؛ جمادات که حتماً ندارند. نباتات هم ندارند. البته گاهی اوقات، گل خندان می‌گوییم اما این یک حرف شاعرانه است. بعضی‌ها می گویند حیوانات خنده و گریه دارند ولی بنده چنین باوری ندارم. حالا شاید چیزی شبیه گریه و خنده فکر می‌کنند، باشد. حیوانات بعید است که گریه واقعی و خنده واقعی داشته باشند گاه چیزی شبیه گریه و خنده در آنها دیده می‌شود، ولی در واقع خنده و گریه نیست عجیب این است که خداوند در قرآن به این نکته اشاره کرده است. شاید گریه را بهتر شود توضیح داد تا خنده. اما چرا خداوند دعوت به گریه می‌کند؟

قدما می‌گویند که خنده وقتی بر انسان عارض می‌شود که انسان تعجب می‌کند. یعنی وقتی انسان تعجب می‌کند، خنده می‌کند. عارضه تعجب را خنده می‌دانند ولی من این حرف را قبول ندارم. چه بسا آدم تعجب می‌کند، اما اصلاً نمی‌خندد. همچنین هنگامی که تعجب ندارد، اما می‌خندد. چه طور می‌شود که آدم می‌خندد، خیلی جوابش مشکل است. حتی وقتی که احساس سرور هم می‌کنید مطلقاً نمی‌شود گفت که می‌خندید.

چه بسا نخندید اما بسیار هم خوشحال باشید یا حتی در اثر خوشحالی گریه کنید! خیلی‌ها هم اصلاً مسرور نیستند اما می‌خندند. و من این آیه را می‌خوانم و تعجب می‌کنم از این بشارتی که کرده {وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَیٰ} {وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا} (سوره نجم آیات ۴۳ و ۴۴) تعریف فیزیکی که از خنده و گریه شده همان حالت انقباض و انبساط است که اینها تعریف حقیقی نیست. به هر صورت خنده و گریه دو حالتند در انسان. امروزه روانشناسان سلامتی روح و جسم را در خنده می‌بینند.

وقتی که انسان می‌خندد که مسبوق به یک سرور و خوشحالی است، تعلقش به جهان بیشتر می‌شود. غالباً مواردی که موجب خوشحالی می‌شود، خبرهایی است که نفعی عاید شما از این عالم می‌شود. هرچه نفع بیشتری به شما از این عالم برسد، دلبستگی شما به این عالم بیشتر می‌شود و هر چه دلبستگی بیشتر شود، شما از بی تعلقی دور می‌شوید. انسان همان جایی است که دلش آنجاست. خنده مظهر شادی‌ها و تعلقات این جهانی است.

چرا خداوند دعوت به گریه می‌کند؟ در گریه، یک ناامیدی از این جهان است. یک قطع تعلق است. گریه مظهر و سمبل قطع تعلق از این دنیاست. هر چه گریه بیشتر باشد، یعنی تعلقاتت از این جهان کمتر می‌شود.

اما در گریه، یک ناامیدی از این جهان است. شما وقتی گریه می‌کنید که از چیزی بریده شدید. خبر ناگوار، خبر سخت، یک ضرر؛ غالباً گریه جاهایی است که یک ناهمواری و یک ناگواری روبرو می‌شوید. یعنی یک قطع تعلق. وقتی که تعلق قطع شد، دیگر خلأ نیست. بنده این مساله را بارها عرض کردم که خلأ در عالم و روح انسان محال است. حالا وقتی تعلقات قطع شد روح ات متوجه حق تبارک و تعالی می‌شود. بنابراین گریه مظهر و سمبل قطع تعلق از این دنیاست. هر چه گریه بیشتر باشد، یعنی تعلقاتت از این جهان کمتر می‌شود.

حکیم ملاهادی سبزواری در جواب سؤال فلسفه گریه و خنده چیست می‌گوید: خنده‌ها و گریه‌های ما در مقابل جَزَع است {إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «۲۰» وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً} اما گریه یک مفهوم عرفانی دارد که وقتی انقطاع حاصل می‌شود و ارتباط انسان با تعلقات قطع می‌شود، انبساطی به او دست می‌دهد. این نشانه انبساط قلب است و جوششی دارد به نام اشک  همان طور که چشمه‌ها ازش آب می‌جوشد. بنابراین گریه و خنده معمولی مراد نیست بلکه این انبساط قلب است که در واقع درهای رحمت را باز می‌کند.

گریه و خنده دو خصلت آدمی است. اینکه فلسفه گریه و خنده چیست، بسیار بحث دقیقی است و نیاز است که کتاب‌ها درباره‌اش بنویسیم. اما آنچه می‌توان به عنوان نتیجه بحث به آن اشاره داشت، این است که: در گریه، انقباض و در خنده انبساط، دو شاخصه اصلی محسوب می‌شود. گریه و خنده، مظهری از انبساط و انقباض درون آدمی است.

هرچه درون آدمی منبسط باشد، نمود ظاهری‌اش در خنده بیشتر و هرچه منقبض‌تر باشد، نمود بیرونی‌اش در گریه بیشتر است. انبساط به حقیقت و تعقل مطلوب است. همان طور که انقباض به تیرگی‌ها و جهالت، مطلوب است. تعادل انبساط و انقباض در انسان، نقطه عطفی است که می‌توان از آن به عنوان یکی از بزرگترین شاخصه‌های «انسان بودن» آدمی نام برد.

4.4/5 - (10 امتیاز)

۲ دیدگاه

    1. روز جمعه ساعت ۷ بعد از ظهر، ایشان استاد دینانی و شاگرد مرحوم علامه طباطبایی هستند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا