متن برنامه معرفت

تفسیر زمان در داستان اصحاب کهف

لحظه‌های زمان هم با هم یکسان هستند و اگر آن‌ها را به لحظه‌هایی تقسیم کنید با هم برابر هستند. گاهی ما زمان را با زمانیات می‌سنجیم و اندازه می‌گیریم، مانند اینکه امکان را با مکانیات اندازه بگیریم. مکان بما هو مکان یکسان است اما ارزش آن به مکین است و آن چیزی که در این مکان قرار دارد آن را مقدس می‌سازد. زمان نیز همین‌طور است و آیا زمانی افضل بر زمان دیگر است؟ یا آنچه در این زمان اتفاق می‌افتد، بالاتر از چیزهای دیگر است؟ زمان در داستان اصحاب کهف چگونه قابل تفسیر است؟

به عبارت دیگر آیا زمان را با زمانیات می‌سنجیم؟ یا زمانیات را با زمان می‌سنجیم؟ و آیا مکان را با ما فی المکان و مکانیات می‌سنجیم؟ یا مکانیات را با مکان می‌سنجیم؟زمان و زمانیات و همچنین مکان و مکانیات از یکدیگر جدا نیستند. در ذهن می‌توان زمان و زمانی و یا مکان و مکانی را از هم جدا کرد، اما در نفس الامر، این‌ها جدا از یکدیگر نیستند. ثانیاً ما یک زمان کثیف داریم، یک زمان لطیف و یک زمان الطف. این تقسیم‌بندی قاضی سعید قمی است. البته قدما هم این را گفته‌اند اما تفسیر آن در شرح کتاب توحید شیخ صدوق قاضی سعید قمی آمده است. عرفای دیگر، زمان را به آفاقی و انفسی تقسیم بندی کرده‌اند.

زمان در داستان اصحاب کهفزمان کششی بی آغاز و انجام است که به لحظه‌ها تقسیم می‌شود. اما گاهی ممکن است که همه زمان در یک لحظه تجلی بیابد. توضیح این مسأله شاید با مثالی آسان‌تر بشود. انسان وقتی که می‌خوابد و خواب می‌بیند، فکر می‌کند که ده سال به سفر رفته و شرح وقایعی که در این پنج دقیقه برای او اتفاق افتاده است، به اندازه یک کتاب بشود، اما او خوابی پنج دقیقه‌ای دیده است که برای او به اندازه صد سال طول کشیده است.

مطالب مشابه

بر عکس ممکن است ۳۰۰ یا ۴۰۰ سال بخوابد و وقتی بیدار می‌شود، به نظرش برسد که چند دقیقه خوابیده است. همان طوری که برای اصحاب کهف اتفاق افتاد. اصحاب کهف که چند قرن خوابیده بودند، بیدار شدند و گفتند که برویم غذایی بخریم و سکه دقیانوس داشتند، یکی از آن‌ها گفت چند وقت است که خوابیدیم؟ دیگری گفت: «لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ»، ما در اینجا شاید یک روز یا یک نصفه روز خوابیدیم، ۳۰۰ سال به نظر او یک نصف روز می‌آمد یعنی ان اَمد بعید برای او یک نصف روز تجلی یافته است.

زمان کششی بی آغاز و انجام است که به لحظه‌ها تقسیم می‌شود.

همچنین آن فردی که پنج دقیقه خوابیده است،‌ ممکن است هزار سال را در خواب دیده باشد. این فرد در خواب است و اصحاب کهف هم در خواب بودند. کسی که چشم شهودش بینا باشد، حتی پیش از خواب در یک طرفه العین و یک چشم به هم زدنی می‌تواند ازل و ابد را ببیند. اولیا خدا، انبیای بزرگ و عرفای بزرگ در یک طرفه العین نه تنها می‌توانند ازل و ابد و حتی مکان را ببینند، بلکه می‌توانند مکان را در نوردند.

هنگامی که تخت بلقیس در نزد حضرت سلیمان(ع) حاضر می‌شود، زمان و مکان در نوردیده می‌شود. «یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ»، البته این آیه در توصیف قیامت است، اما قیامت بیرون از این عالم نیست و در هستی است، قیامت، هم اکنون برای برخی از افراد وجود دارد و اگر چشم شهود انسان باز باشد، در همین لحظه قیامت را می‌بیند.

نطوی السماء یعنی اینکه تمام آسمان‌ها و کرات در هم پیچیده و کوچک می‌شود این نطوی در زمان هم صادق است و برای یک شخص عارف «نطوی الزمان فی لحظه واحده» به وضوع می‌پیوندد و ممکن است که خداوند، کل زمان ازل تا ابد را منطوی بسازد و در هم بپیچد و در یک لحظه به یک فردی نشان داده شود. چنانچه در جام جهان‌نما، یک لحظه نگاه می‌کردند، تلفن همراه هم شاید یک نمونه نه چندان کامل این مسأله باشد که شما می‌توانید از راه دور ارتباط برقرار کنید و در یک لحظه می‌توانید گذشته و حتی آینده را ببینید.

Rate this post

کلاس آنلاین آموزش منطق از صفر

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا