سعدی، معلم اخلاق
سعدی با اعتماد به نفس بالایی در شعرش میگوید:
به چه کار آیدت ز گل طبقی از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد این گلستان همیشه خوش باشد.
این ادعای بزرگی است و می دانیم که سعدی «بلوف» نزده و بجا و بحق گفته است و هر کسی جرأت چنین ادعاهایی را ندارد. سعدی خود را معلم اخلاق می داند اما ابتدا باید پرسید اخلاق چیست؟ عده ای به این پرسش، پاسخ هایی داده اند و در کل تاریخ اخلاق پنج شش کتاب اخلاق اسلامی و ایرانی نوشته شده است، از جمله «اخلاق ناصری» از خواجه نصیرالدین طوسی، «تهذیب الاخلاق» ابن مسکویه و «اخلاق جلالی».
همه این کتاب ها یک چیز می گویند و اخلاق را به داشتن چهار صفت تعریف می کنند که عبارتند از شجاعت، حکمت، عفت و عدالت.
شجاعت حد وسطی است برای تهور و بزدلی، عفت حد وسط شهوت پرستی و سرکوب غرایز است و حکمت حد وسط کودنی و بلاهت با هوشیاری بیش از حد است اما عدالت حد وسطی ندارد.
اینکه عدالت نه تفریط دارد و نه افراط و بنابراین در جمع صفات اخلاقی قرار نمیگیرد، اشکالی است که در تمامی کتاب های اخلاقی دیده میشود و اولین بار این اشکال را محمد غزالی متوجه میشود که در کتاب «احیاء العلوم» به تفصیل درباره آن سخن گفته است.
همه کتابهای اخلاقی مبانی خود را از کتاب اخلاق نیکوماخوس ارسطو گرفتهاند از آنجا که غزالی با معتقدات ارسطو سازگار نبود به رد اخلاق ارسطویی پرداخت و اشکال و ایرادتی به آن وارد کرد که به حق بود؛ یکی از ایرادات دیگر این است که به فرض که حد وسط هر چیز اخلاق باشد چطور این حد وسط را اندازه میگیریم؟
غزالی بعدها دوباره به حد وسط ارسطویی برگشت، اما ایرادات بجایی به اخلاق ارسطویی وارد کرد هر چند ایرادش این است که به روایات اهل بیت مزین نیست و این مسئله را فیض کاشانی بر طرف کرده است، اما همچنان این سوال باقی می ماند که اخلاق چیست؟
سعدی حکمت اسلامی را می شناخته و به زبان عربی هم مسلط بوده است، باید در نظر داشته باشیم که حکمت با فلسفه تفاوت دارد، فلسفه، علمی نظری است اما حکمت، علمی است که توأم با عمل است.
سعدی فقه شافعی و کلام اشعری را هم خیلی خوب می دانسته است موارد زیادی هست که از نظر اصول فقهی درست و بجاست اما اخلاقی نیست از این جهت فقه، اخلاق نیست. فقه شافعی و کلام اشعری هیچ کدام از کسی فیلسوف نمیسازد؛ سعدی فیلسوف اخلاق نیست، اما معلم اخلاق است و پاسخ این سوال که اخلاق چیست؟ فقط در کتاب های اوست که داده میشود.
سعدی نمونه خوبی از اخلاق اسلامی را به دست میدهد و هیچ گاه از جاده اسلام خارج نمی شود هر چند آیات و روایات را نمی آورد اما همه آنها را در ذهن خود داشته است.
صفات اخلاقی که سعدی مطرح میکند به این شرح است: باب اول بوستان پیرامون عدالت است، باب دوم احسان، باب سوم عشق، باب چهارم تواضع، باب پنجم رضا، ششم قناعت، هفتم تربیت، هشتم شکر به عافیت، نهم توبه و راه صواب و دهم مناجات و ختم کتاب اینگونه است که از اخلاق یک تعریف جامع و کامل ارائه میدهد.