سخنرانی‌ها و همایش‌ها

متن سخنرانی رونمایی از سخن ابن سینا و بیان بهمنیار

مهمترین محورهای سخنان دکتر دینانی در آیین رونمایی از کتاب «سخن ابن سینا و بیان بهمنیار» 

– از نظر من فلسفه یک سلوک است فیلسوف ، سالک راه است . اصلا فلسفه ،راه است . همان طور که عارف سالک است ، فیلسوف هم سالک است منتها با یک تفاوتی که بین عارف و فیلسوف هست . فیلسوف با نظر سلوک می کند وعارف با عمل سلوک می کند . اگر عارف ،نظر نداشته باشد آن عملش به درد نمیخورد. عمل هم باید همراه با نظر باشد. اما برای فیلسوف نظر مهم است . سالک راه نظر است .

– کتاب نمی نویسم ،برای اینکه کتاب بنویسم. یک دغدغه ای پیدا می کنم در افکارم . چون با افکار فلاسفه مانوس هستم .یک چیزی برای من دغدغه درونی می شود میرم سراغ آن

– فلسفه با تاریخ فلسفه عجین است .زیرا فلسفه ، تفکر است و تفکر تاریخ دارد. تفکر به قول آن اندیشمند بزرگ غربی می گوید که ما گنجشک هایی هستیم که بر پشت فیل سوار شدیم .

– ابن سینا می گوید :این کتاب ها (شفاء و اشارات ) را ما برای عوام نوشته ایم ،نخواستیم شقّ عصا کنیم . یعنی نخواتم از حکمت عامیانه ای که مرسوم است جدا بشویم . اما خود ما به حکمت دیگری دست یافتیم که آن از نوع دیگر است آن کتاب در بیست مجلد با نام کتاب «الانصاف » نوشته شده بود

–  بعد از هزار سال نه تنها غربی ها خوب ابن سینا را نخوندند با کمال تاسف فیلسوفان خود ما هم نخوانده اند که این مرد بزرگ چه کار کرده است .

متن کامل سخنرانی دکتر دینانی در مراسم رونمایی از کتاب «سخن ابن سینا و بیان بهمنیار»

نکات جالبی را اساتید فرمودند که خود بنده از خواب غفلت بیدار شدم . مخصوصا نکاتی که دکتر نصری فرمودند فرق هست بین محقق فلسفه ، پژوهشگر در فلسفه و کسی که تفلسف می کند . برای یک فیلسوف ، فلسفیدن یا محقق فلسفه فرق  بنیادی وجود دارد و خیلی این نکته مهم است راستش من پژوهشگر فلسفه نیستم ، نه محقق فلسفه نیستم .

از نظر من فلسفه یک سلوک است فیلسوف ، سالک راه است . اصلا فلسفه ،راه است . همان طور که عارف سالک است ، فیلسوف هم سالک است منتها با یک تفاوتی که بین عارف و فیلسوف هست . فیلسوف با نظر سلوک می کند وعارف با عمل سلوک می کند . اگر عارف ،نظر نداشته باشد آن عملش به درد نمیخورد. عمل هم باید همراه با نظر باشد. اما برای فیلسوف نظر مهم است . سالک راه نظر است .

من هیچ وقت کتاب نمی نویسم ،برای اینکه کتاب بنویسم. یک دغدغه ای پیدا می کنم در افکارم . چون با افکار فلاسفه مانوس هستم .یک چیزی برای من دغدغه درونی می شود میرم سراغ آن دغدغه که ببینم چجوریه آیا حل شدنی است یا حتی حل نشدنی ! میرم سراغ آن دغدغه و بعد از مدتی کتاب درمیاد .این کتاب هم همان است . یک دغدغه پیدا شد . نرفتم پژوهش کنم . سهروردی ، نصیرالدین طوسی و دیگر فلاسفه برای من یک دغدغه ای بوده و رفتم ببینم چی میگه و بعدا به صورت کتاب درآمده .این یک مساله که خواستم تذکر بدم . نکته بسیار دقیقی فرمودند جناب آقای دکتر نصری .

در همه علوم و معارف انسانی ، تاریخ مهم است و متاسفانه ما ایرانی ها کمتر با تاریخ انس داریم .تاریخ خیلی مهم است و اصلا تاریخ برای بشر است هیچ موجودی اندازه انسان تاریخی نیست . فقط انسان تاریخی است و تاریخ را می شناسد و ما به تاریخ کم توجه می کنیم . هر علمی را به خصوص علوم جدید می شود بدون تاریخ بررسی کرد. یک فیزیک دان امروز می شود که تاریخ فیزیک را نداند . یک شیمیست  ، ممکن است زکریای رازی را نشناسد ولی شیمی امروز را بشناسد. یا یک طبیب می تواند کتاب قانون ابن سینا را نخونده باشدو طبیبان قدیم را اصلا نشناسدولی به علم جدید پزشکی احاطه داشته باشد. . همه علوم این طوری است و می شود.

اما یک فیلسوف نمی تواند بگوید که من تاریخ فلسفه را نمی دانم اما یک کتاب از ملاصدرا خوندم و حالا فیلسوفم. این مزخرفی بیش نیست . اگر همه ملاصدرا  را در سینه داشته باشد یا یک فیلسوف امروزی را ولی به تاریخ فلسفه آشنایی نداشته باشد ؛ در واقع باید بگوییم که این فرد ، فلسفه را نفهمیده است .

فلسفه با تاریخ فلسفه عجین است .زیرا فلسفه ، تفکر است و تفکر تاریخ دارد. تفکر به قول آن اندیشمند بزرگ غربی می گوید که ما گنجشک هایی هستیم که بر پشت فیل سوار شدیم .اگر ندادند که افکار گذشته چه بوده در فلسفه ، حفظیات می گوید و در خلا حرف میزند. اصلا نمی داند که چرا برای ملاصدرا حرکت جوهری مطرح است . چه مشکلی داشته که ملاصدرا حرکت جوهری را مطرح کرده است . اگر تاریخ نداند اینها را نمی داند این فیلسوف نیست . نهایتا می تواند محقق فلسفه باشد یا حافظ فلسفه باشد . یک چیزی را حفظ کرده .

در فلسفه اگر تاریخ فلسفه و سلوک فکری نباشد ، فلسفه نیست . ببینید امروز دنیای علم است . دنیای پیشرفت علوم به صورت سهمناک و شگفت انگیز .شما می بینید که علم داره چیکار میکند . حداقل آثار علم را دارید می بینید. خود علم چه کارهای عجیبی دارد می کند ، شگفت انگیز است .

عالم می شناسد . فیزیک دان می شناسد .شیمیست می شناسد. فیلسوف چکاره است ؟ فیلسوف می پرسد که شناختن چیست ؟! شاید هم خنده دار باشد . فیزیکدان می گوید من این ماده را می شناسم  .فیلسوف می پرسد که شناختن تو چیست . اصلا شناختن یعنی چه . چی کار کردی که شناختی . شناخت یعنی چه .این شناخت خیلی مهم است . شناختن شناخت ، خیلی مهم است . همان حرفی که کانت زد . که نقطه عطفی در فلسفه کانت است. حالا چه ما قبولش داشته باشیم چه نداشته باشیم ، نقش مهمی در تاریخ فلسفه ایفا کرده ، هرچند خود من برخی مبانی او را قبول ندارم ولی خیلی مهم است . سوال اصلی کانت این بود که خود شناختن چیست .شناختن را باید بشناسیم برای همین شما امروز ،مرتب در فلسفه های غربی می بینید که تفکیکی است بین آنتولوژی و اپیستمولوژی (وجود شناسی و شناخت شناسی) هست. یک دره غیرقابل عبوری این وسط هست . یا به تعبیر غربی ها سوژه و ابژه .تعبیر حکمای ما یک چیز دیگه است : ذهن و عین .

هیچ وقت اینها با هم یکی نیستند. سوژه و ابژه ، یک معنایی دارد و ذهن و عین یک معنایی دارد و غالبا اینها (سوژه و ابژه ) به ذهن و عین ترجمه شده که نکنند ! این طور ترجمه نکنند. ابن سینا ،یک فیلسوف وجود شناس است  اما به گونه ای صحبت می کند و به گونه ای مساله را حل کرده که به نظر من شاید در تاریخ تفکر فلسفه ،این ادعای بزرگی است که دارم می کنم . هیچکس مانند ابن سینا گپ بین آنتولوژی و اپیستمولوژی را درک نکرده است  و دنیای امروز نفهمیده ابن سینا را و الا اینقدر به زحمت نمی افتاد .در غرب فیلسوفان امروز دارند عرق میریزند که رابطه بین سوژه و ابژه را چگونه معنا کنند. سوژه ابژه نیست و ابژه ، سوژه نیست . ذهن ، ذهن است و عین ، عین است .اینها چگونه به هم متصل می شوند . عرق ریزان مطلب در می آورند . امروز یک نحله فلسفی نداریم که ، هزاران نحله مثل نحله های فلسفی تحلیلی ، وجودی و …..اما اگر توجه می کردند که ابن سینا چه کاری کرده . بعد از هزار سال نه تنها غربی ها خوب ابن سینا را نخوندند با کمال تاسف فیلسوفان خود ما هم نخوانده اند که این مرد بزرگ چه کار کرده است . اینجا جاش نیست که وارد این بحث بشویم . اگر علم حضوری به آن گونه که ابن سینا در انسان معلق مطرح کرده درک شود و اگر علم حضوری درک نشود ، هرگز از سوژه به ابژه راه نیست و این شکاف پر نخواهد شد . حضور ، اساس حصول است و اگر حضور نبود ،علم حصولی نبود .سوژه نبود ! جای توضیحش اینجا نیست . اجمالی عرض می کنم .

ابن سینا فیلسوفی است که باید بگیم با کمال تاسف غربی ها بیش از ما عظمتش را می دانند و حداقل عظمتش را می دانند که چقدر فیلسوف بزرگی است .

عظمت ملاصدرا بسیار سهمگین است جاذبه اش ، اما باید گفت که یک جاهایی آگاهانه یا نا آگاهانه، که بعید است آگاهانه بگم ؛به برخی نکته ها توجه نکرده یا بعضی آثار ابن سینا را در دست نداشته و دیگران که ابن سینا را از طریق ملاصدرا می شناسند ، به ابن سینا نسبت هایی می دهند که غلط است . مثلا الان این معروف است که خود ملاصدرا با صراحت تمام می گوید که ابن سینا رابطه حق تعالی را نسبت به عالم ،صور مرتسمه می داند .صور مرتسمه یعنی علم حصولی .

اما ملاصدرا توجه نکرده که ابن سینا این را نمی گوید و در آثار دیگرش این را رد کرده است؛ ملاصدرا ندیده ! با این که تمام کتاب ها را خوانده بوده. ملاصدرا در سر سفره ای نشسته که هزار سال غذاهای عقلانی در آن بوده . خوب این هنر را داشته که حکمت متعالیه را بسازد که هنر کمی نیست. قبل از ابن سینا چه بود ؟ قبلش کندی بوده که اصلا فیلسوف نیست . ابوالحسن عامری بوده که ابن سینا اصلا قبولش ندارد . یک تعبیر تندی هم می کند که می گوید این «فیلسوف فَدِن» کلمه «فَدِن» که یک کلمه عربی است و خود عرب های امروز هم شاید نمی دانند یعنی چی ؛یعنی «خرفت»

خوب حالا این ها را می گویم که ملاصدرا چرا اثر پذیرفته چرا؟ فارابی را قبول دارد . کتاب متافیزیک فارابی را بیش از ۴۰ بار خوانده . ابن سینا هم از فارابی استفاده کرده است اما نه اینکه فقط از فارابی استفاده کرده باشد.

شاگردهای ابن سینا ، حرف های خود ایشان را گفته اند . کلام بهمنیار، همان کلام ابن سینا گاهی هم زیباتر از ابن سینا است چون وقت داشته و جوان تر بوده است. کتاب های ابن سینا خوانده نشده و منحصر مانده به کتاب شفاء و اشارات ؛ در حالی که خود ابن سینا در مقدمه منطق المشرقیین با صراحت می گوید :

این کتاب ها (شفاء و اشارات ) را ما برای عوام نوشته ایم ،نخواستیم شقّ عصا کنیم . یعنی نخواتم از حکمت عامیانه ای که مرسوم است جدا بشویم . اما خود ما به حکمت دیگری دست یافتیم که آن از نوع دیگر است آن کتاب در بیست مجلد با نام کتاب «الانصاف » نوشته شده بود ، که متاسفانه در حمله مسعود غزنوی به اصفهان ، آن کتاب در شعله های آتش سوخت و ابن سینا فراری شد و از همان جا بود که رفت به همدان. این کتاب الان اگر دست ما بود ، دنیای ما دنیای دیگری بود.این شوخی نیست ! جهان ما ،جهان دیگری بود. این کتاب نیست . اما عبدالرحمن بدوی ادعا می کند که یک تیکه پاره هایی را پیدا کرده و می گوید که اینها تکه هایی از الانصاف است . اما با اینکه این کتاب در دست ما نیست و گریه آور است و یک غم تاریخی است ،همین چند کتاب دیگری که غیر از شفاء و اشارات که دارد ،کتاب التعلیقات که اخیرا با یک تصحیح خوب به چاپ رسید و کتاب شاگردانش ،:ه اینها خوب خوانده نشده است . چون ابن سینا عمر زیادی نکرد ، روزها وقت نداشت . سلاطین او را به کار دیگری می گفتند ، نه به خاطر فلسفه اش ، به خاطر طب اش . بیا قولنج من را معالجه کن ! نمی دونم کجای من را معالجه کن ! عین الدوله ،شمس الدوله !!

خود ملاصدرا با اینکه در یک جاهایی کم لطفی داشته نسبت به ابن سینا ، اما به ابن سینا خیلی باور دارد. او را بی نظیر می داند در تاریخ . و در جایی هم گلایه می کند که این ذهنی که آسمانی است و بی نظیر است چرا در طب مصرف میکنی !

روزها وقت ابن سینا را می گرفتند . ابن سینا وقت نداشت .شب ها می نشست . به همین جهت عمرش کم شد .روز پرکار و شب هم تا صبح می نشست و با شاگردان حرف میزد . بیشتر حرف های ابن سینا در مباحثاتی است که با شاگردانش دارد. این سوال و جواب ها در اشارات و شفاء نیامده .

در هر حال ابن سینا فیلسوفی است که از ارسطو کمتر نیست . اگر ارسطو در تاریخ غرب ، فیلسوف بی نظیری است  تمام تاریخ فلسفه غرب، در طول دو هزار سال ، پی نوشت های حرف های افلاطون است .بعضی ها ارسطو و برخی افلاطون را بزرگترین فیلسوف تاریخ می دانندو معتقدند تنها فیلسوفی که با اعتقاد تفلسف نکرده ارسطو بوده است . چون هر فیلسوفی اعتقاداتی داشته وو آن اعتقاداتش در فلسفه اش نقش داشته . کسانی می گویند تنها فیلسوف ارسطو بوده است . حالا اینها دو تا نظر است و هر دو آنها بزرگ بوده اند . اما تنها فیلسوف بزرگ عالم مشرق که تا به امروز نظیر آن در جهان نیامده ، ابن سینا بوده است. این فیلسوف را ما باید از نو بشناسیم .

حالا این کتاب ( سخن ابن سینا و بیان بهمنیار ) یک سیاحت اجمالی است و هنوز خیلی حرف های ناگفته در ابن سینا هست که می شود گفت. حالا من در این کتاب به دیگر کتاب های ابن سینا توجه بیشتری کردم  . بیان بهمنیار ، همان فکر ابن سینا است . منتها خوب یک جاهایی بهمنیار زیبا بیان کرده است . این یک نگاه تازه ای است به ابن سینا .

Youtube-download

Rate this post

کلاس آنلاین آموزش منطق از صفر

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا