روزجهانی فلسفه
گزارش کامل روز جهانی فلسفه (آبان ماه ۱۳۹۲)
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی با موضوع «فلسفه و شناخت طبیعت» به سخنرانی پرداختند. مهمترین محورهای سخنان ایشان:
- شاید وقتی از طبیعت و طبیعی صحبت می شود کمتر کسی تردید در این معنی داشته باشد و مشکلی نیست؛ همه کس از بچه دبستانی تا پیر صد ساله، وقتی که طبیعت و طبیعی را بگویی معنی اش را می فهمد. در فهم معنی طبیعی مشکلی نداریم. می فهمد که طبیعی در مقابل مصنوعی است. در زندگی روزانه هم مثلا وقتی کسی می خواهد عسل بخرد می پرسد که این طبیعی است یا مصنوعی؟ می فهمد که طبیعی با غیر طبیعی فرق می کند. وقتی لباس پشمی می خواهد بخرد می پرسد که این پشم طبیعی است یا مصنوعی است. در غذا و در همه چیز این موضوع را انسان می تواند بفهمد.همه مردم می فهمند که طبیعی و غیر طبیعی (مصنوعی) چیست. اما اینکه طبیعت چیست شاید تابحال هیچ کس نفهمیده باشد که چیست حتی ابن سینا.
- طبیعت را به طور بدیهی و عادی همه می دانند. اصلا مشکل نیست. امروز که عصر تکنیک است ما به این موضوع توجه داریم. شاید سابق و در اعصار گذشته به امور طبیعی کمتر توجه میشد. همه چیز طبیعی بود. امروز که تکنیک سیطره اش را بر تمام وجود انسان اعمال کرده است، انسان می فهمد که نه این تکنیک است و با طبیعی فرق دارد. تکنولوژی امروز، سلطان قرن است. در تاریخ بشر سراغ نداریم که سیطره تکنیک، مثل امروز باشد. هیچ شوخی هم ندارد. هیچ دهاتیکه در پشت کوهها زندگی می کند از زیر سیطره تکنیک بیرون نیست. اگر کسی گفت، ابله است! امروز هیچ کس از دایره سیطره تکنولوژی بیرون نیست. از غذاهایی که می خوریم از لباس هایی که می پوشیم، میکروفونی که من دارم باهاش صحبت می کنم، این میزی که ساخته شده و برو تا کهکشان و قمر مصنوعی و هواپیماهای بدون سرنشین و همین جور برو…
- سوال اصلی این است که تکنیک بد است یا خوب؟ دو نظر می توان به تکنیک داشت. من به اجمال می خواهم صحبت کنم. تفصیل نمیخواهم بدهم. یک نگاه به تکنیک این است که تکنیک ابزار است که بشر این را ساخته است. ابزاری در دست بشر است تا بتواند کارهایی بکند. این یک نظر است. نظر دیگر این است که امتداد زندگی بشر است. امتداد وجود بشر است. ببینید دست ما یک طولی دارد چند سانت. بشر وقتی کمان را اختراع کرد. این کمان، امتداد دست است. دوجور می شود نگاه کرد. کمان ابزاری است که من ساختم یا دنباله دستم است.
- ظاهر لفظ دنباله انسان بودن یا ابزار بودن، خیلی به نظر می رسد که چیز مهمی نیست اما این دو نگاه با هم تفاوت عمده دارد. یک وقت من برای کمان، دستم را درازتر می کنم، یعنی منم و حالا دستم درازتر شد. کوتاه بود ولی با کمان، بالاتر می رود و درازتر می شود. تکنیک، امتداد وجود من است یا ابزار است در دست من؟ این دو نگاه خیلی با هم فرق دارند. ببینید شما چجور نگاه می کنید. حالا اگر امتداد وجود من است با طبیعت چه فرقی می کند؟ من طبیعی ام حالا چه کاری از دستم بر می آید؟ حالا امتدادم را بیشتر کردم. باز من انسان هستم. تکنیک، امتداد وجود انسان است و به عباره اخری می شود گفت که تکنیک، کار خداگونه انجام میدهد. خود انسان خلقتش خداگونه است. ما مخلوق خدائیم و کارهایی که انجام میدهیم، خداگونه است. یعنی خدا یک استعداد طبیعی گذاشته که خداگونه است. حالا این تکنیک آمده و این وجود را توسعه داده است. وجود ما را امتداد داده است. حالا چه عیبی دارد؟ خیلی خوبه! ممکن است افرادی که طرفدار تکنولوژی هستند این طور استدلال کنند و همینطور هم استدلال می کنند. می گویند: امتداد وجود بشر است منتها پیشرفت است و خیلی هم پیشرفت است. اصلا قابل مقایسه نیست با سابق. به عبارت دیگر مقتضای تاریخ هم هست. قبل از اینکه خط به وجود بیاید، بشر انتقال فرهنگی درستی نداشت و نمی توانست افکارش را منتقل کند. خیلی سخت بود. مشافهه و شفاهی سخت بود. خط که آمد چقدر کار را راحت کرد. کتاب، خط، چاپ وقتی آمد چقدر کار را راحت کرد. خوب حالا او می گوید تحول تاریخی بوده و این همه بشر پیشرفت کرده است. فضای تکنیک هم که کمتر از خط نیست. چه کارهایی که نمی کند. بشر دارد پیش می رود. اینها همه نگاه های مثبت است که می شود به تکنولوژی داشت و طرفداران تکنولوژی اینها را می گویند.
- یک نظر دیگر این است که تکنیک، ابزار است. این ابزار هم می تواند دو رو داشته باشد. هم می تواند خدمت کند و هم خطرناک باشد. آقای دکتر فرمودند (دکتر خسروپناه ریاست موسسه حکمت و فلسفه) که اگر تکنیک محصول طبیعت است نباید با طبیعت تعارض داشته باشد. اگر من طبیعی هستم و تکنیک، محصول من است و من به عنوان یک موجود طبیعی، تکنیک می سازم باید مشابه طبیعت باشد ولی یک جاهایی می بینیم که تکنیک تو سر طبیعت می زند. به قول برخی از بزرگان ما یک وقتی با طبیعت صلح می کنیم و ازش با مصالحه حرف می گیریم و یک کسی دیگری می گوید که نه! بند از بند طبیعت جدا کن تا جواب بدهد. بزن و طیبعت را نابود کن. بند از بندش جدا کن، پاسخ می دهد. اینجا هم دو نظر است.
- بزرگان و علمای عالم شرق و غرب، فیزیکدان ها علمای طبیعت شناس، شما طبیعت را می شناسید یا طبیعیات را؟ شما با طبیعی روبرو هستید یا با طبیعت؟ این جواب را یک کسی به من بدهد. ما هرچه ببینیم، طبیعی است، خود طبیعت کجاست؟ اولا طبیعی با طبیعت آیا یکی است یا دو مقوله است؟ دو مقوله است آفرین بر شما. یاء در «طبیعی» یاء نسبت است. یعنی چیزی که منسوب به طبیعت است. پس طبیعت، غیر از طبیعی است. طبیعی یعنی با طبیعت، هماهنگ است. ما طبیعی ها را می بینیم حتی در میکروسکوپ. در تلسکوپ دورترین طبیعی را می بینیم. در میکروسکوپ هم ریزترین طبیعی را می بینیم. شما در اینها طبیعی را می بینید یا طبیعت؟ چه کسی خود طبیعت را دیده است؟ یک فیزیکدان، یک شیمیست، یک عالم اگر در این جلسه هست به من بگوید که طبیعت را دیده است
- علم و تکنیک، پیشرفت است. شما بهتر از من می دانید که تکنیک چه کارهایی را انجام می دهد. اصلا محیّر العقول است. موبایل را از جیب در می آورید و با پکن، مسکو و…… ارتباط برقرار می کنید. البته من که اصلا موبایل ندارم! فاصله زمانی برداشته شده و کم کم فاصله مکانی هم برداشته خواهد شد. در پیشرفت علم تردید نکنید و این پیشرفت هم عظمت انسان را می رساند و نکوهش نکنید اما آیا اخلاق بشری پیشرفت کرده است ؟
- مردم امروز، اخلاقی تر از مردم دوهزار سال پیش اند؟ بنده باورم این نیست. قوانین حکومتی خیلی پیشرفت کرده است؟ مثلا فرعون زمانه حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) با یک دیکتاتور امروز که به کشورهای ضعیف زور می گویند، اینها با هم چه فرقی دارند؟[/box]
لینک دانلود
با سلام و احترام
مثل همیشه قابل استفاده است: سخن زیبایی فرمودند که تکنیک امتداد انسان است… اما متأسفانه به گونه ای عمل شده است که اینک آدمی به نوعی اسیر دست تکنیکی است که خودش آن را ساخته است. به تعبیر دیگر، آیا مدتی دیگر زمانی پیش نمی آید که ماشین ها آدمیان را کنترل کنند…!؟ زمانی داستان های ژول ورن افسانه ای بیش نبود و اینک همان ها صورت تحقق به خود یافته است؟ آیا فیلم هایی که اینک توسط هالیوود ساخته می شود، در آینده صورت تحقق به خود نخواهد گرفت به ویژه اگر پیشرفت سریع علم امروز را به صورت شبکه ای از اطلاعات وسیع و متراکم در نظر بگیریم. واقعاً آینده بشر چه خواهد شد؟ بشر به دنبال آسایش است و برای خود رفاه زیادی را پدید آورده است اما آرامش را از خود و زندگی گرفته است. گاهی دلم لک می زند برای آرامشی که هنوز در برخی روستاها یافت می شود و اینک در حال فراموش شدن است.
خدا به استاد طول عمر عطا فرماید.
سلام و عرض خسته نباشید .
حکیم دینانی در روز فلسفه یه موردی را مطرح کردند که حقایق در غیر صورت معانی نمی دهد و حتی مثالی میزندد و می گوید که حتی حضرت ختمی مرتبت (ص) معانی را در صورت دید(جبرئیل) اما اینجا درمورد هنر میگوید که :
آیا میشودحقاق عقلانی را در صورت خلاصه کرد؟یا اگر عالم حقیقت را در صورت خلاصه کنیم آن را شهید کردیم.
آیا غیر از این است که ما معانی را در صورت میبینیم؟
این تناقصی که ایجاد شده را میشود کمی بیشتر توضیح دهید یا من بد فهمیدم؟