اصل هستی
اصل هستی چیست ؟ آیا هستی را می توان تعریف نمود؟ تعریف وجود ملاصدرا با تعریف نور سهروردی آیا تفاوتی دارد؟ همه اشیاء، هستند؛ خود هستی به چه ظاهر است؟ آیا نور و وجود یک دعوای لفظی برای تعریف هستی است؟ سهروردی می گوید نور اصل است. تعریف نور چیست؟ آنچه که خودش ظاهر است و چیزهای دیگر را ظاهر می کند. آیا این تعریف متعلق به وجود است یا نور؟ الظاهر بذاته المظهر للغیر را ملاصدرا تعریف وجود می داند در حالی که این تعریف نور هم هست. بحث در این است که اصل هستی چیست؟ اصل هستی منظور، ماده و شکل نیست. اصل هستی از نظر ملاصدرا و ابن سینا چیست؟
انسانها از هستی چه چیزی می فهمند و چگونه تعریف می کنند؟ آیا هستی قابل تعریف است؟ اصل هستی چیست ؟ تعریفی که شده «خودش ظاهر است و همه چیز را ظاهر می کند» موجودات ظاهر هستند و این موجود بودن شان آیا به «وجود» است یا به خودش؟ اگر مثلا درخت چنار نبود، آیا ظاهر بود؟ پس چرا ظاهر است؟ چون «هست». معنی کلمه (چون هست) یعنی ظاهر کننده، هستی است. همه چیز به هستی ظاهر است. حال سوال این است که خود هستی به چه چیزی ظاهر است؟ به خودش. یعنی نور.
این نور هم نور حسی نیست. نور شمع و کبریت نیست. نور یعنی چیزی که بالذات ظاهر است و ظاهر کننده است. ملاصدرا می گوید که شما بگویید «وجود» و در جای دیگر می گوید که دعوا لفظی است. به نظر من این دعوا لفظی می تواند باشد اما حق با سهروردی است. حرف سهروردی هم از حکمت خسروانی است و این دقیقا فرق بین ایران باستان و یونان باستان است. در یونان باستان «وجود» مطرح بود و در ایران باستان «نور»؛ حال وجودی هستید یا نوری؟