مغالطه ابهام ساختاری (Amphiboly) نیز مانند مغالطه اشتراک لفظ به دلیل وجود معانی گوناگونی است که از جمله فهمیده می شود. با این تفاوت که معانی گوناگون در این جا ناشی از یک لفظ نیست، بلکه جمله با ترکیب خاص خود به گونه ای است که بیش از یک معنا را افاده می کند. در این جا اگر گوینده یا نویسنده به تعدد معانی جمله و یا عبارت توجه داشته باشد و شواهد و قراینی نیز برای افاده منظور خاص وجود داشته باشد، مغالطه ای صورت نگرفته است.
چون ازو گشتی همه چیز از تو گشت چون از و گشتی همه چیز از تو گشت
از هر مصرع این بیت می توان چهار معنای مختلف استفاده کرد، اما به نظر میرسد که مقصود شاعر تنها یک معنا بوده است و آن، این که: اگر کسی واقعاً بنده و فرمانبردار خداوند شود همه موجودات فرمانبردار او خواهند شد و اگر کسی از خداوند روی بگرداند همه موجودات از او روی گردان خواهند شد. همچنین است این شعر مولوی:
کار نیکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نوشتن شیر شیر
آن یکی شیر است اندر بادیه وان دگر شیر است اندر بادیه
آن یکی شیر است کآدم میخورد وان دگر شیر است کادم میخورد
مغالطه ابهام ساختاری وقتی صورت میگیرد که شخصی جمله ای به کار برد که بیش از یک معنا داشته باشد و آن جمله برای مخاطب مطابق با یک تفسیر صحیح و مقبول باشد و مطابق با تأویل و تفسیر دیگر خطا و غیر قابل قبول. حال اگر شخص آن جمله را در مقدمات استدلال خود با معنای مطابق با تفسیر اول به کار برد، ولی استنتاج خود را مطابق با تفسیر دوم انجام دهد، مرتکب این مغالطه شده است.
مثال معروف و قدیمی این مغالطه در کتاب های لاتین حکایت زیر است: پادشاه لیدا که در نظر داشت با داریوش پادشاه ایران وارد جنگ شود، برای حصول اطمینان از نتیجه مثبت جنگ با کاهن معبد دلفی مشورت کرد و این پیشگویی را دریافت نمود: «اگر به جنگ داریوش بروی یک امپراتور قدرتمند را نابود خواهی ساخت.» پادشاه لیدا با شادمانی به جنگ داریوش رفت، اما به زودی شکست سختی از او خورد و نزدیک بود خود او هم کشته شود.
وقتی از مرگ نجات یافت شکوائیه و نامه گلایه آمیزی به کاهن معبد نوشت. کاهن پاسخ داد که پیشگویی درست بوده است و او در جنگ با داریوش واقعاً یک امپراتوری قدرتمند (یعنی خودش) را نابود کرده است. علل اصلی وقوع مغالطه ابهام ساختاری و به عبارت دیگر، عللی که باعث می شود یک جمله دارای بیش از یک معنا باشد، بسیار زیاد است که در این جا به مهمترین آن اشاره می کنیم.
فهرست مطالب
ریشههای مغالطه ابهام ساختاری
گاهی علت این امر ابهام در ضمایر است؛ یعنی اگر ضمیری (یا ضمایری) در متن به کار برده شده باشد که مرجع ضمیر مشخص نباشد و دو یا چند مرجع بتواند معنای اصلی آن ضمایر قرار گیرد، جمله چند پهلو و دارای معانی متعدد خواهد بود. حکایت معروف زیر نمونه بارزی از این نوع ابهام است: مردم درباره مذهب ابن جوزی صاحب کتاب تلبیس ابلیس تردید داشتند که آیا شیعی است یا سنی؟ و خود او هم به علت پرهیز از اختلاف فرقه ای سعی در کتمان مذهب خود داشته است. روزی هنگامیکه ابن جوزی بر بالای منبر بوده مردم از او می خواهند که با صراحت بگوید بعد از پیامبر اکرم پایان خلیفه بر حق و بلافصل آن حضرت چه کسی بوده است. ابن جوزی در پاسخ میگوید: خلیفه بلافصل پیامبر کسی است که دختر وی در خانه اوست (من بنته فی بیته) میدانیم که امیرالمومنین داماد پیامبر اکرم بوده و پیامبر اکرم نیز داماد ابوبکر. بنابراین، معنای «کسی که دختر وی در خانه اوست» به علت ابهام دو ضمیر «وی» و «او » هم می تواند امیرالمومنین باشد و هم ابوبکر . با این ترتیب، همچنان مردم نتوانسته اند از مذهب ابن جوزی آگاه شوند و هر گروهی گمان کرد که او از خودشان است.
مثال های ملموس تر ابهام در ضمایر
کودک تا پدرش را دید لباسش را مرتب کرد. (لباس خود را یا لباس پدرش را؟)
او گفت این کتاب من است. (کتاب او یا کتاب گویندهٔ جمله؟)
نوع دیگر و بسیار متداول ابهام ساختاری ناشی از عدم رعایت دقیقی قواعد نقطه گذاری است. در این جملات، جابجایی نقطه یا ویرگول باعث می شود که معانی مختلفی از جمله فهمیده شود، مانند این مثال معروف که حاکمی به عنوان دستور مجازات برای شخصی که امید می رفت مورد عفو و بخشش قرار گیرد، در نامه ای چنین نوشت:
عفو لازم نیست اعدامش کنید. با جابجایی نقطه پس از کلمه «عفو» و یا پس از« لازم نیست» معنای جمله تغییر می کند. مثال های دیگر جابجایی ویرگول:
اجناس دزدیده شده، توسط مأمورین، کشف شد.
او برای بازدیدی، پنج روزه، از اصفهان، به تهران آمد.
در این جا به اختصار به برخی دیگر از عوامل در معنای جمله اشاره کرده و برای هریک مثال ذکر می کنیم.
مشخص نبودن نقش دستوری کلمه
من از راهنمایی شما پشیمانم. (شما: فاعل یا مفعول؟)
من تو را از برادرت بیشتر دوست دارم. (بیشتر از آن که برادرت تو را دوست دارد یا بیشتر از آن که من برادرت را دوست دارم؟)
مشخص نبودن تعلق صفت به مضاف یا به مضاف الیه
جان دان، مورخ فلسفه یهودی است. (مورخ یهودی یا مورخ «فلسفهٔ یهودی»؟
شیشه عینک شکسته را برداشت. (شیشه شکسته یا عینک شکسته؟)
مشخص نبودن ممثل در مثال برای عبارت منفی
من مثل تو زودباور نیستم. (تو زودباور هستی یا نیستی؟)
نمازت را آخر وقت نخوان مثل دیگران. (دیگران آخر وقت نماز می خوانند یا نمیخوانند؟)
مشخص نبودن عبارت محذوف و تقدیر آن
میل دارید با ما غذا بخورید؟ نه میل ندارم (به غذا یا به هم غذایی با ما؟)
هندوانه ای مثل قند. (مثل قند شیرین یا مثل قند سفید؟!)
محمد پارسا 19 دی 1398
قربون همتون عالی بود