مفهوم و مصداق

مفهوم چیست ؟ مصداق چیست؟

برای اینکه بتوانیم «مفهوم چیست» را توضیح دهیم می‌بایست از «مفهوم» استفاده کنیم! یعنی همه آنچه سخن می‌گوییم، دارای «مفهوم» است و محدوده «مفهوم» بسیار وسیع است. اما نگران نباشید مفهوم را می‌توان به راحتی تعریف کرد.

الفاظ یک «قالب و ظرف» هستند برای آنچه مفهوم نامیده می‌شود. یعنی اسکلت بیرونی مفهوم، در شکل و شمایل «لفظ» ظاهر می‌شود. به همین دلیل هر لفظی دارای «مفهوم» است. علم منطق بدلیل اینکه عهده‌دار «ارائهٔ روش درست تعریف» است، می‌بایست به طور مبسوط به این مسئله مهم بپردازد چون برای تعریف درست مجهول، باید از «مفهوم» استفاده کنیم.

مفهوم چیست

اما حال بگوییم که «مفهوم چیست» مفهوم از نظر ساختار لغوی، اسم مفعول است و به هر صورتی که در ذهن نقش می‌بندد، گفته می‌شود. صورتی که حکایت از یک واقعیت دارد. آن واقعیت می‌تواند با لفظ در ذهن نقش بگیرد یا با وجود خارجی

زمانی که در ذهن ما صورت‌هایی از کتاب، اتاق، دفتر کار، خانه و… چه به واسطه دیدنشان و چه به واسطه لفظ آنها، نقش می‌بندد؛ ادراکی در ذهن تحقق می‌پذیرد که از آن با نام «مفهوم» یاد می‌شود.

مفهوم، همان «معنی» است که به شکل تصور در ذهن ما نقش می‌بندد

مصداق چیست

مصداق عبارت است از آنچه مفهوم بر آن صدق می‌کند. مثلاً محمد و علی مصداق مفهوم انسان هستند؛ به عبارت دیگر، لفظ، از مفهوم حکایت می‌کند و مفهوم حاکی از مصداق است.

  • مصداق یک مفهوم، گاه حقیقتی خارج از ذهن است؛ مثلاً مفهوم انسان که مصادیق آن، مانند محمد و علی در خارج ذهن
  • مصداق یک مفهوم، گاه افراد آن در ذهن تحقق دارد مانند مفهوم کلی، تصور، تصدیق در ظرف ذهن تحقق دارند و هیچ گونه وجودی در خارج ندارند، مانند مفهوم دریای جیوه.

مفهوم کلی و مفهوم جزئی

به نظر مشهور مفهوم یا تصور بر دو قسم است:

  • مفهوم جزئی: مفهومی است که تنها بر یک مصداق «قابل صدق» است؛ مانند: تهران
  • مفهوم کلی: مفهومی است که بر بیش از یک مصداق «قابل صدق» است؛ مانند: انسان

بنابراین، می‌توان گفت: اولاً ملاک کلی و جزئی بودن یک مفهوم به ترتیب «قابلیت صدق» و «عدم قابلیت صدق» بر مصادیق متعدد است. تحقق و یا عدم تحقق مصداق خارجی، محدود و یا بی شمار بودن آن، دخلی در کلیت و جزئیت مفهوم ندارد.

با توجه به تقسیم مفهوم، به کلی و جزئی، می‌توان لفظی را که دال بر معنای جزئی است لفظ جزئی و لفظی را که دال بر معنای کلی است «لفظ کلی» نامید. در این صورت، تقسیم الفاظ به جزئی و کلی از قبیل نامگذاری «دال» به اسم «مدلول» خواهد بود. همچنین باید توجه داشت که مفهوم افعال نیز از مفاهیم کلی است؛ زیرا این مفاهیم نیز قابل صدق بر مصادیق متعدد است.

پس ویژگی «کلی بودن» هم در مدلول برخی از اسما یافت می‌شود و هم در مدلول افعالی. روشن است که در منطق تنها از مفاهیم کلی بحث می‌شود؛ چون تلاش‌های فکری دانشمندان علوم، جملگی برای دست یافتن به قوانین کلی است مثلاً موضوع علم شیمی، یک مصداق از عنصری که به طور مشخص و معین در آزمایشگاه وجود دارد نیست؛ بلکه موضوع آن خواص یک عنصر به نحو کلی است. پس منطق به عنوان «روشی» که نقش خادم علوم را ایفا می‌کند باید به چند و چون مفاهیم کلی و چگونگی مصون ماندن اندیشه از خطا در جریان کشف مجهولات و قوانین کلی، بپردازد.

جزئی حقیقی و جزئی اضافی

جزئی در اصطلاح اکثر منطقی دانان به دو معنا به کار می‌رود:

  • جزئی حقیقی: مفهومی است که بر بیش از یک فرد قابل انطباق نیست؛ مانند: تهران
  • جزئی اضافی. مفهومی است که در مقایسهٔ با مفهوم دیگر، به لحاظ تعداد افراد قابل صدق بر آن، محدودتر است، چه این مفهوم فقط بر یک فرد قابل انطباق باشد و چه بر بیش از یک فرد؛ مثلاً اگر دو مفهوم کلی انسان و حیوان را در نظر بگیریم، می‌بینیم مفهوم حیوان شامل افرادی بیش از مصادیق انسان می‌شود. پس مفهوم انسان در مقایسه با مفهوم حیوان، جزئی اضافی است۔

از مصداق به معنی رسیدن یا برعکس

برخی از فیلسوفان مغرب زمین، مصداق را به جای معنی نشانده، از این طریق خواسته‌اند گزاره‌های صادق و معنی‌دار را توجیه کنند که البته این موضع‌گیری فکری، یک خطای آشکار است. از مصداق به سوی معنی رفتن، خود یک امر بی‌معنی به شمار می‌آید. وسعت عالم معنی، به هیچ وجه با گستره خیال قابل مقایسه نیست و جهان خیال با همه وسعت و گستردگی خود، جلوه‌ای از عالم معنی بوده، در واقع می‌توان گفت نوعی هبوط و تنزل از آن عالم به شمار می‌آید.

عالم معنی، به ساحت عالم عقل مربوط می‌گردد و به واسطه عقل، ظاهر و آشکار می‌شود. البته معنی از عقل نیز بالاتر است، زیرا عقل بدون معنی، در واقع عقل نیست، ولی البته در جایی که عقل مطرح نباشد، از معنی نیز نمی‌توان سخن به میان آورد. با توجه به آنچه تاکنون در اینجا ذکر شد، می‌توان گفت عقل دریچه عالم معنی است و این عالم بی پایان و بدون آغاز، تنها از دروازه عقل به شهرستان عقل وارد می‌شود و عقل آن را موجه و معقول می‌سازد.

جای هیچ گونه تردید نیست که همه افراد انسان، با عالم معنی سرو کار دارند و کسی نمی‌تواند بدون دست یافتن به نوعی از معنی، به زندگی خود در این جهان ادامه دهد. با این همه، حقیقت معنی و کنه ذات آن برای اشخاص شناخته شده نیست. همه اشخاص برای رسیدن به حقیقت معنی کوشش و تلاش می‌کنند، ولی هرکس فقط به وجه یا جلوه‌ای از وجوه و جلوه‌های آن دست می‌یابد.

4.2/5 - (73 امتیاز)

پست های مرتبط

مطالعه این پست ها رو از دست ندین!
تصور و تصدیق

تصور و تصدیق

تصور و تصدیق یکی از اولی ترین مباحث در علم منطق است که هر شخصی می‌بایست از آن آگاهی داشته باشد. در این مقاله آموزشی به تعریف تصور و تصدیق پرداخته‌ایم

بیشتر بخوانید
سور قضیه

تعریف سور قضیه

لفظی که بر کمیت و مقدار افراد موضوع دلالت دارد «سور قضیه» نامیده می شود سور قضیه مشخصا در مورد قضایایی است که از کمیت و مقدار سخن به میان می آید

بیشتر بخوانید
چگونگی ادراک ذات

چگونگی ادراک ذات

پاسخ به سوال چگونگی ادراک ذات بسیار مشکل است. آیا حقیقت یک شی بدون ملاحظه هیچ عنوان از عناوین خارجی می تواند به کُنه ذات معلوم واقع شود یا نه؟

بیشتر بخوانید

نظرات

سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آواتار کاربر کاربر مهمان حمیدرضا 29 اسفند 1398

سلام ممنون بسیار مفید بود

آواتار کاربر کاربر مهمان مهرداد 18 فروردین 1399

متنی روشنگر و مفید بود.
سپاسگزارم

آواتار کاربر کاربر مهمان Mina.. 19 مهر 1399

کامل بود ممنونم…:)

آواتار کاربر کاربر مهمان جواد 2 آذر 1400

خیلی عالی تشکر

آواتار کاربر کاربر مهمان Avina 1 دی 1400

عالی تشکر؛)

آواتار کاربر کاربر مهمان حکیم نظری 21 اسفند 1402

بسیار عالی