این قاعده را ملاحسن فیض کاشانی ، که از شاگردان برجسته صدرالمتألهین است ، در کتاب اصول المعارف به این صورت مطرح کرده و آن را به اثبات رسانده است . ولی قاضی عضدالدین ایجی ، که از متکلمین بزرگ اسلامی است ، در کتاب مواقف در مورد این قاعده به جای کلمه «مختلفتین » کلمه «مستقیمتین » آورده و آن را به این صورت مطرح نموده است که « انّ بین کلّ حرکتین مستقیمتین کصاعده و هابطه سکونا »اگر چه دو قید آخر ، یعنی «صاعده و هابطه »، مستلزم اختلاف در حرکت می شوند، زیرا حرکت صعودی و حرکت نزولی دو حرکت مختلف از یکدیگرند. بنابراین ، عبارت کتاب مواقف در مورد این قاعده با عبارت کتاب اصول المعارف فیض کاشانی از حیث معنی با یکدیگر مغایرت ندارند و چون مقصود در هر دو کتاب آن است که اختلاف دو حرکت موجب سکون فیمابین می شود؛عبارت فیض کاشانی برای بیان مقصود ، در عین ایجاز ، رساتر است .
قاضی عضدالدین ایجی مفاد این قاعده را به معلم اول ، ارسطو ، و پیروانش نسبت داده و از میان متکلمین معتزلی فقط جبایی را طرفدار آن می داند . ولی سایر معتزله از متکلمین و افلاطون از حکما را مخالف این قاعده معرفی نموده است .
به طور خلاصه ، استدلال طرفداران قاعده این است که هر گونه حرکت مستقیم ناچار باید به سکون منتهی گردد . زیرا به علت متناهی بودن ابعاد ، که خود این مسأله با براهین بسیار ثابت شده ، حرکت مستقیم نمی تواند تا بی نهایت ادامه داشته باشد و چون ادامه آن تا بی نهایت ممتنع است یا در جایی قطع می شود و یا به سمت مخالف منعطف شده ، تغییر جهت می دهد و در هر دو صورت سکونی به وقوع می پیوندد.
حکما وصول حرکت را به منتها «آنی» دانسته و زمانی بودن «آن» را ممتنع می دانند و می گویند :
حد ، که منتهای مسافت است ، قابل تقسیم نیست و به همین دلیل وصول به آن «آنی» است . زیرا اگر «آنی» نباشد و در زمان واقع شود ، قهرا باید قابل تقسیم باشد . و چیزی که قابل تقسیم به اجزاء است ، نمی تواند به تمامه حد قرار گیرد . زیرا برخی از اجزاء آن به حد بودن بر سایر اجزاء اولویت ندارد . پس وصول حرکت به منتهای مسافت که حدّ آن است ، در آن واقع می شود نه در زمان . بازگشت و رجوع از منتهای مسافت نیز در« آن» واقع می شود نه در زمان و این مطلب به روشنی معلوم است که
«آن وصول»غیر از «آن رجوع » است ، باید میان دو «آن» زمانی فاصله شود ؛ اگر میان دو «آن» فاصله زمانی وجود نداشته باشد ، تتالی آنات لازم می آید و این امر محال است . زیرا تتالی آنات مستلزم ثبوت جزء لا یتجزا است که با براهین بسیار ، بطلان نزد حکما ثابت شده است .
از آنچه گذشت معلوم می شود که فاصله زمانی میان «آن وصول» و «آن رجوع» نمی تواند دارای حرکت باشد . زیرا «آن وصول» حرکت پایان یافته و «آن رجوع» آن بعد از فاصله زمانی قرار گرفته است و در این هنگام سکون میان دو حرکت ثابت می گردد و گفته می شود : «انّ بین کلّ حرکتین مختلفتین لابدّ من سکون »
نظرات