قاعده ۲۵: بین کلّ حرکتین مختلفتین لابدّ من سکون

این قاعده را ملاحسن فیض کاشانی ، که از شاگردان برجسته صدرالمتألهین است ، در کتاب اصول المعارف به این صورت مطرح کرده و آن را به اثبات رسانده است . ولی قاضی عضدالدین ایجی ، که از متکلمین بزرگ اسلامی است ، در کتاب مواقف در مورد این قاعده به جای کلمه «مختلفتین » کلمه «مستقیمتین » آورده و آن را به این صورت مطرح نموده است که « انّ بین کلّ حرکتین مستقیمتین کصاعده و هابطه سکونا »اگر چه دو قید آخر ، یعنی «صاعده و هابطه »، مستلزم اختلاف در حرکت می شوند، زیرا حرکت صعودی و حرکت نزولی دو حرکت مختلف از یکدیگرند. بنابراین ، عبارت کتاب مواقف در مورد این قاعده با عبارت کتاب اصول المعارف فیض کاشانی از حیث معنی با یکدیگر مغایرت ندارند و چون مقصود در هر دو کتاب آن است که اختلاف دو حرکت موجب سکون فیمابین می شود؛عبارت فیض کاشانی برای بیان مقصود ، در عین ایجاز ، رساتر است .

قاضی عضدالدین ایجی مفاد این قاعده را به معلم اول ، ارسطو ، و پیروانش نسبت داده و از میان متکلمین معتزلی فقط جبایی را طرفدار آن می داند . ولی سایر معتزله از متکلمین و افلاطون از حکما را مخالف این قاعده معرفی نموده است .

به طور خلاصه ، استدلال طرفداران قاعده این است که هر گونه حرکت مستقیم ناچار باید به سکون منتهی گردد . زیرا به علت متناهی بودن ابعاد ، که خود این مسأله با براهین بسیار ثابت شده ، حرکت مستقیم نمی تواند تا بی نهایت ادامه داشته باشد و چون ادامه آن تا بی نهایت ممتنع است یا در جایی قطع می شود و یا به سمت مخالف منعطف شده ، تغییر جهت می دهد و در هر دو صورت سکونی به وقوع می پیوندد.

حکما وصول حرکت را به منتها «آنی» دانسته و زمانی بودن «آن» را ممتنع می دانند و می گویند :

حد ، که منتهای مسافت است ، قابل تقسیم نیست و به همین دلیل وصول به آن «آنی» است . زیرا اگر «آنی» نباشد و در زمان واقع شود ، قهرا باید قابل تقسیم باشد . و چیزی که قابل تقسیم به اجزاء است ، نمی تواند به تمامه حد قرار گیرد . زیرا برخی از اجزاء آن به حد بودن بر سایر اجزاء اولویت ندارد . پس وصول حرکت به منتهای مسافت که حدّ آن است ، در آن واقع  می شود نه در زمان . بازگشت و رجوع از منتهای مسافت نیز در« آن» واقع می شود نه در زمان و این مطلب به روشنی معلوم است که

 «آن وصول»غیر از «آن رجوع » است ، باید میان دو «آن» زمانی فاصله شود ؛ اگر میان دو «آن» فاصله زمانی وجود نداشته باشد ، تتالی آنات لازم می آید و این امر محال است . زیرا تتالی آنات مستلزم ثبوت جزء لا یتجزا است که با براهین بسیار ، بطلان نزد حکما ثابت شده است .

از آنچه گذشت معلوم می شود که فاصله زمانی میان «آن وصول» و «آن رجوع» نمی تواند دارای حرکت باشد . زیرا «آن وصول» حرکت پایان یافته و «آن رجوع» آن بعد از فاصله زمانی قرار گرفته است و در این هنگام سکون میان دو حرکت ثابت می گردد و گفته می شود : «انّ بین کلّ حرکتین مختلفتین لابدّ من سکون »

امتیاز دهید post

پست های مرتبط

مطالعه این پست ها رو از دست ندین!
بسیط نمی‌تواند فاعل و قابل باشد

بسیط نمی‌تواند فاعل و قابل باشد

قاعده بسیط نمی تواند فاعل و قابل باشد از جمله قواعدی است که برای اثبات برخی مسائل فلسفی به آن استناد شده که از جمله آن اضافه کردن قید حیثیت در تعریف قوه است

بیشتر بخوانید
قاعده بسیط الحقیقه

شرح قاعده بسیط الحقیقه

قاعده بسیط الحقیقه یعنی چیزی که در حقیقت، بسیط و کامل بالذات است و هیچ قیدی ندارد، همه چیز است و وحدت محض است. آنچه مطالعه می‌کنید خلاصه‌ای از شرح این قاعده است که در کتاب قواعد کلی فلسفه در فلسفه اسلامی نوشته دکتر دینانی به چاپ رسیده است

بیشتر بخوانید
انقلاب حقیقت محال است

انقلاب حقیقت محال است

قاعده عقلی و فلسفی انقلاب ماهیت محال است زیرا ماهیت از آن جهت که خود ماهیت است، جز همان ماهیت چیز دیگری نیست مفهومی جز خود آن ماهیت بر آن ماهیت صدق نمی کند.

بیشتر بخوانید

نظرات

سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *