© تمام حقوق این سایت متعلق به فیلسوفیار می باشد.
سبد خرید شما خالی است.
فیلسوف یار › بحث و تبادل نظر › توئیت ها › فلسفه و فیلسوف › فلسفه به چه دردی می خورد؟
برچسب ها: فلسفه
فلسفه یعنی شناخت حقیقت،یعنی شناخت خود ، دنیای خود ، هستی خود
بدون فهم حقیقت اهداف زندگی همه پوچ و بی حاصلند یعنی ما باید اول بفهمیم که حقیقت و واقعیت ما و دنیای ما چیست و بعد برای خود هدف تعیین کنیم در غیر اینصورت یک زندگی دروغی خواهیم داشت پس ما اگر نتونیم حقیقت خود را بشناسیم تلاش ما بیهوده خواهد بود و همه ی اینها در سایه ی فلسفه امکان پذیر خواهد بود و به نظر من همه ی افراد بشر به مطالعه ی فلسفه نیاز دارند چون انسان یعنی حیوان متفکر و فلسفه راه درست تفکر را به ما یاد میدهد
درسته که فلسفه عالم رو تغییر نمیده ولی نکته اینه که سایر علوم هم تغییری در عالم نمیدن، چه ریاضیات چه فیزیک یا شیمی،…… به نظر من فلسفه هم به مانند سایر علوم درکی از هستی میده، و درک از هستی به ما توانایی بهره برداری از این عالمو میده مثل تکنولوژی یا داروسازی و اقتصاد و…. . از نظر بنده فلسفه با علوم دیگر فرقی نداره، مشترکا برای معرفت از عالمی که در ان هستیم و همینطور عالمی که درخود ماست لازمن، واین معرفت سنگ بنا و بنیاد تکنولوژی و استفاده ابزاری از دنیاست. ولی بعضی از علوم مثل شیمی به کاربرد در تکنولوژی در این مقطع تاریخ نزدیکترند، ولی ۱۰۰۰ سال بعد تکنولوژی حاصل از فلسفه به بازار خواهد امد
بسیار زیبا بیان شد
فلسفه برای تغییر نگاه عادت زده ی ماست.
فلسفه در حیطه ی تعاریف و تکمیل تعاریف به شناخت بهتر پارادایم ها به انسان کمک میکند .
اما فراموش نشود که هیچ کدام از نتایج یا شیوه های استدلال فلسفه یقینی و عام کاربرد نیستند .نظرات فیلسوف های بزرگ در نهایت همچنان بصورت نظر و دید باقی میمانند .
پس برای افرادی مانند من علم ریاضی محض بسیار مناسب تر است . بقول برتراند راسل ریاضیات آخرین پناهگاه سایر علوم است .
ریاضیات بمانند درخت پرباریست که تنها از ۴ شاخک ( اصول موضوعه ) پایه گذاری شده است و با درست و راسخ ترین شیوه ی استدلال به پیش میرود تا در نتایجش شک و شبهه ای باقی نماند . پس برای درست اندیشیدن مناسب ترین است.
و راسل میگوید ریاضیات چیزی نیست مگر توالی بدیهیات . حتی پیچیده ترین قضایا هم از این قاعده مستثنا نیستند.
جناب سامیار عزیز
از شما دعوت می کنم به مطالعه زندگینامه فیثاغورس آن بخش که :
بیشتر علمها در آغاز امر با نوعی از باورهای نادرست همراه بوده اند، و این امر بدانها رنگ خیالی و پنداری می داده است. ستاره شناسی با ستاره بینی (یا طالع بینی)، و شیمی با کیمیاگری مربوط بوده است. اما ریاضیات با نوع خالصتری از خطا همراه بوده است. یعنی چنین به نظر می رسیده است که معرفت ریاضی امری است مسلم، دقیق و قابل انطباق با جهان واقع. به علاوه این معرفت از راه تفکر محض، بی آنکه نیازی به مشاهده داشته باشد، به دست می آید. در نتیجه ریاضیات را غایتی پنداشتند که معرفت تجربی عادی به پای آن نمی رسید.
براساس ریاضیات، این تصور پیش آمد که فکر برتر از حس و مکاشفه برتر از مشاهده است. اگر دنیای محسوس به کار ریاضیات نیاید، بدا به حال دنیای محسوس. از راههای مختلف روشهایی برای رسیدن به کمال مطلوب ریاضی جستجو شد، و حاصل این جستجوها بود که منبع اشتباهات بسیاری در مابعد الطبیعه و نظریه معرفت گردید. این نوع فلسفه با فیثاغورس آغاز می شود.
از فرمایشات شما در باب ریاضی بوی جایگزینی معرفت ریاضی به جای «معرفت» می آید
متن کامل معرفی فیثاغورس در فیلسوف یار: https://philosophyar.net/pythagoras/
falsafe che soali ro javab dade???hata yek soal…falsafe mahdode…shak khube ama ta ye jayi karbord dare.ounam shak va tafakori ke rotin va bedune pishfarz bashe…noghte shoruesh sefr bashe
فلسفه و جهان بینی ما اگر منفی و بدبینانه باشد می تواند باعث به وجود آمدن اختلالات روانشناسی مثل اضطراب، افسردگی و خشم در روان ما شود و اگر هم آن را در جهت مثبت تغیر دهیم می تواند این اختلالات را کاملا از ما دور کنیم.
اگرباتعبیراستاددینانی (تغییر نگاه)به فلسفه نگاه کنیم فلسفه بسیار عالیست وبه زندگی انسان فرای دیدگاه سه بعدیش به تعداد انسانهای روی زمین
به نگاهش و دیدگاهش بعد میدهد
یعنی دنیا را ازاویه نگاه خود استاد تا زاویه نگاه یک بچه تازه متولد شده بنگریم و تماشا کنیم تادرک بهتری نسبت به آنچه میبینیم پیدا کنیم
ولی
ولی …..
ولی برای خودمان خط قرمز تعریف نکنیم تعصباتمان را کنار بگذاریم
اینکه فکر کنیم فقط و فقط حق داریم از دیدگاه یک مسلمان باید به دنیا نگاه کنیم باز دیدگاه خودمان راتنگ کردیم
لازم نیست قالب مسلمانی خود را تغییر دهیم تا دچار عذاب شویم بلکه فکر و نگاهمان را صرفا نگاه یک مسلمان نبینیم بلکه از نگاه مسیحی یهودی بهایی و حتی لامذهب هم به دنیا نگاه کنیم تابه علت خلق ادیان دیگه هم پی ببریم قطعا خداوند از آفرینش آنها هدفی را دنبال میکند
فلسفه با تعصب جور در نمیاید ولی متاسفانه پاسخهایی که درسوالاتی که در همین تالار فیلسوف یار دریافت کردم به وضوح تعصب موج میزند
البته باکمال احترام وتشکراین موضوع را مطرح کردم
فلسفه یکی از مهمترین دستاوردهای بشری است. فلسفه روح جامعه است. مردمی که به فلسفه اهمیت ندهند قطعا تبدیل به ملتی عقب مانده خواهند شد. جامعه برای پویایی اندیشه به فلسفه نیاز دارد.
فلسفه بخوانید هر روز مطالعه کنید حتی اگر روزی چند دقیقه باشد. اما حتما فلسفه را به صورت روزمره مطالعه کنید به عقیده من جامعه از سه چیز تشکیل شده است : جسم جامعه (جامعه شناسی) ، اندیشه جامعه (تاریخ) و روح جامعه (فلسفه) و ملتی که به این سه اصل اهمیت بدهد هرگز شکست نخواهد خورد.
آفت اندیشه سالم، مقید کردن اندیشه در حجاب های باطل و تعصب های کور اند. دیوار های حاجب تعصب ، همان حصارهایی هستند که مانع نفوذ چشمان نافذ اندیشه به ژرفای حققت اند. برای درک حقیقت باید ابتدا این حصار ها از میان برداشت. حصارها همان مصداق های اندیشه ها ی متزلزلند.
فلسفه درد است نه درمان … درد است که ما را به حرک وا می دارد تا پی درمان برویم
خوندن فلسفه برای من، شروع یک هیجان فوق العاده بالایی بوده.
تونستم با بچه های گروه فیلسوف یار خیلی چیزا یاد بگیرم
خوندن فلسفه بیشتر از اون چیزی که فکرش را می کردم لذت بخشه
به نظر من فلسفه علمی نیست که بشه بهش رجوع کرد. از فردی به فرد دیگه متفاوته.
علمی مثل فیزیک قبل از انسان خردمند هم بوده.ولی فلسفه و منطق ساختهٔ خود انسانه. پس چطور میشه بهش به عنوان علم نگاه کرد؟
فلسفه محرکی قوی از روی کنجکاوی و طرح شدن سوال در انسانه که باعث شده بر فرض علم شیمی برای انسان مهم بشه.عناصر صبر نکردن تا انسان بهشون بها بده.
اینکه تو فلسفه دنبال جواب باشیم کار احمقانهایه. حالا هر چقدرم که فلسفه تو تاریخ اثر گذاشته باشه باز باید به صحتش شک کرد. بزرگ بودن یه فیلسوف رو کی تعیین میکنه وقتی هر کس فلسفهٔ خودشو داره؟ من حرفم با کسایی نیست که بردهٔ افکار بقیه شدن. فلسفه علمی مثل فیزیک و شیمی نیست که با مطالعهاش تو یه محور قرار بگیریم.
فلسفه عامل پیدا شدن محورهای جدیده.
ما روی یه خرگوشیم که شعبدهباز باهاش نمایش اجرا میکنه. فیلسوف اونیه که از موهای خرگوش بالا بره و سعی کنه بفهمه شعبدهباز چیکار میکنه. فلسفه راهی برای فرار از روزمرگیه.
فلسفه دیدتو نسبت به انچه که در مغز تو برای دنیای دیگر است عوض میکنه.به نظر من ورود فلسفه زاتی است یعنی اگه تو وجود تو باشه باید دنبالش باشی.فلسفه کل فلسفه اینه که تو بفهمی از کجا اومدی و بکجا میری.چون این دنیا رویا یا خوابی بیش نیست اینم ثابت میشه که چون ما زمان داریم زمان به ما ثابت میکنه این دنیا خوابه.
© تمام حقوق این سایت متعلق به فیلسوفیار می باشد.