قاعده انقلاب حقیقت محال است تحت عنوان مخصوص و مستقل از سایر مباحث در کتب فلسفی، مورد بحث و گفتگو قرار نگرفته است؛ ولی ضمن اثبات یا رد برخی مسائل به آن استناد شده و به عنوان یک اصل ثابت، در طریق استدلال واقع شده است. اگر کسی ادعا کند که ممتنع بودن انقلاب به شیء دیگر بدیهی است، شاید سخن به گزاف نگفته باشد، چون محال بودن این قضیه آنچنان واضح به نظر میرسد که هیچ گونه نیازی به استدلال را ایجاب نمینماید؛ اگر چه در برخی کتب فلسفی جهت اثبات این قاعده استدلال شده است.
بیان قاعده انقلاب حقیقت محال است
انقلاب حقیقت، عبارت است از اینکه ماهیت شیء از آن نظر که ماهیت آن شیء است، برحسب معنی و مفهوم به ماهیت شیء دیگر منقلب شود.
این گونه انقلاب از نظر عقل محال است. زیرا ماهیت، از آن جهت که خود ماهیت است، جز همان ماهیت چیز دیگری نیست و چون چنین است، هیچ گونه مفهومی جز مفهوم خود آن ماهیت، بر آن ماهیت صدق نمیکند.
پس ماهیت در مقام ذات فقط همان ماهیت است و بس و غیر از خود چیز دیگری نمیتواند باشد؛ چنان که وجود یک ماهیت به وجود ماهیت دیگر نیز قابل انتقال و تبدیل نیست؛ مگر اینکه میان آن دو ماهیت ماده مشترکی وجود داشته باشد که آن ماده مشترک هیولای محض و انفعال صرف باشد و تبدّل صور و انقلاب حقیقت روی هیولای مشترک انجام گیرد.
در این صورت این اشکال لازم میآید که آن دو ماهیت، از ماهیات بسیط و مقولات عالیه نباشند؛ بلکه هر دو ماهیت تحت مقوله دیگری قرار داشته باشند که آن ما به الاشتراک آنها قرار گیرد. در این هنگام آن دو حقیقت دو نوع میشنود که تحت یک جنس قرار دارند و دو نوع از یک جنس، هیچ گاه دو حقیقت به تمام ذات مختلف نیستند و این خلاف فرض است. پس دو حقیقت به تمام ذات مختلف، یعنی دو ماهیت مستقل از یکدیگر که هیچ گونه ما به الاشتراکی ندارند قابل انتقال به یکدیگر نیستند.
نظرات