قاعده ۲۳:کل بسیط فی العقل ، بسیط فی الخارج دون العکس

هر موجودی که در جهان عقل واندیشه بسیط باشد ، باید در جهان خارج نیز بسیط باشد ؛ ولی در عکس آن ، کلیت صدق نمی کند . زیرا ممکن است موجودی در جهان خارج بسیط باشد ، ولی در جهان عقل و اندیشه بسیط نباشد . مانند مقولات عرضیه که هر کدام از آن ها در عالم عقل ، دارای جنس و فصل می باشند ، چنان که در تعریف رنگ سفید گفته اند «لون مفرّق للبصر» و در تعریف رنگ سیاه گفته اند «لون قابض للبصر» ولی اعراض در خارج بسیط اند و ماده و صورت حقیقی ندارند .

توجه به این نکته لازم است که جنس و فصل در باب مقولات عرضیه حقیقی نیستند ؛ بلکه صرفا در عالم اعتبار وجود دارند . زیرا اعراض در خارج بسیط اند و دارای ماده و صورت حقیقی نیستند . و هر موجودی که در خارج ماده و صورت حقیقی ندارد ، جنس و فصل حقیقی نیز نخواهد داشت . چون تفاوت میان ماده و صورت با جنس و فصل فقط به اعتبار لابشرط بودن و بشرط لا بودن است . یعنی اگر لابشرط از حمل اعتبار شوند ، جنس و فصل حقیقی خواهد بود و اگر بشرط لا اخذ شوند ماده و صورت خواهند بود .

بنابراین چون اعراض ، ماده و صورت خارجی ندارند ، جنس و فصل حقیقی نیز نخواهند داشت . پس آنچه در باب اعراض به عنوان جنس و فصل گفته می شود یا صرفا جنبه اعتباری دارد ، یا اگر بشرط لا اخذ شود ، ماده و صورت ذهنی خواهند بود .

با توجه به آنچه گذشت ، معلوم شد که ممکن است برخی موجودات در خارج بسیط باشند ، ولی در ذهن بسیط نباشند ، به همین مناسبت این گونه موجودات را بسائط خارجیه می نامند .

اما دلیل «کل بسیط فی العقل بسیط فی الخارج » این است که اگر فرض کنیم موجودی در عقل بسیط باشد ، ولی در خارج ، از ماده و صورت ترکیب شده باشد ؛ لازم می آید که موجود مفروض در عقل نیز از جنس و فصل ترکیب یافته باشد . زیرا تفاوتی بین جنس و فصل و ماده و صورت نیست مگر به اعتبار لابشرط و بشرط لا . و در این هنگام موجودی که در خارج مرکب فرض می شود ، در عقل نیز مرکب خواهد بود و این خلاف فرض است.

صدرالمتالّهین در اسفار این قاعده را مطرح کرده است و از آن نتیجه می گیرد که واجب الوجود در خارج بسیط است ؛ چون ذات واجب الوجود دارای ماهیت نیست . و چیزی که ماهیت ندارد اجزاء عقلی ندارد . و چیزی که اجزاء عقلی ندارد ، بسیط است .

پس ذات واجب الوجود در خارج بسیط است . زیرا هر موجودی که در عقل بسیط باشد ، در خارج نیز بسیط خواهد بود .

حاج ملاهادی سبزواری در تعلیقه اش بر اسفار در این باب چنین می گوید :

…فلّان البسیط فی العقل لو کان مرکبا فی الخارج من الماده و الصوره لکان مرکبا فی العقل من الجنس المأخوذ من الماده و الفصل المأخوذ من الصّوره هذا خلف .

امتیاز دهید post

پست های مرتبط

مطالعه این پست ها رو از دست ندین!
بسیط نمی‌تواند فاعل و قابل باشد

بسیط نمی‌تواند فاعل و قابل باشد

قاعده بسیط نمی تواند فاعل و قابل باشد از جمله قواعدی است که برای اثبات برخی مسائل فلسفی به آن استناد شده که از جمله آن اضافه کردن قید حیثیت در تعریف قوه است

بیشتر بخوانید
قاعده بسیط الحقیقه

شرح قاعده بسیط الحقیقه

قاعده بسیط الحقیقه یعنی چیزی که در حقیقت، بسیط و کامل بالذات است و هیچ قیدی ندارد، همه چیز است و وحدت محض است. آنچه مطالعه می‌کنید خلاصه‌ای از شرح این قاعده است که در کتاب قواعد کلی فلسفه در فلسفه اسلامی نوشته دکتر دینانی به چاپ رسیده است

بیشتر بخوانید
انقلاب حقیقت محال است

انقلاب حقیقت محال است

قاعده عقلی و فلسفی انقلاب ماهیت محال است زیرا ماهیت از آن جهت که خود ماهیت است، جز همان ماهیت چیز دیگری نیست مفهومی جز خود آن ماهیت بر آن ماهیت صدق نمی کند.

بیشتر بخوانید

نظرات

سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *