قاعده ۱۵: اجتماعُ المثلین محالٌ

امتناع اجتماع مثلین ، که در برخی کتب فلسفی مطرح شده و در اثبات برخی مسائل مورد استناد قرار گرفته است . از جمله مواردی که به اتکاء با قاعده امتناع اجتماع مثلین ، مساله ای را اثبات می کنند ، نفس ناطقه و عدم امکان داشتن علم حصولی در مورد ذات خویش است .

در این باب گفته اند که : نفس ناطقه هرگز از خویشتن غافل نیست و همواره به ذات خویش علم حضوری دارد ؛ چون در غیر این صورت اطلاق کلمه حی بر آن صحیح نخواهد بود . بنابراین اگر فرض شود که نفس ناطقه ، علاوه بر علم حضوری که همیشه خود را واجد است ، دارای علم حصولی نیز بوده باشد ، یعنی صورتی که از ماهیت خویش را در ذات خود دارا باشد ، لازم می آید که اجتماع مثلین در خارج تحقق یابد و چون اجتماع مثلین محال است ، پس علم نفس ناطقه به ذات خویش از طریق صورت حاصله ممتنع خواهد بود ؛ یعنی صورتی از نفس ناطقه در آن موجود نیست .

این مساله در کتاب محاکمات مطرح شده و صاحب محاکمات  علم نفس ناطقه را به ذات خویش از طریق صورت حاصله انکار کرده است و استدلال نموده که اگر صورتی از نفس ناطقه در خود نفس ناطقه موجود باشد ، اجتماع مثلین لازم می آید . ولی میرزا جان در حاشیه بر کتاب محاکمات استدلال صاحب محاکمات را مردود دانسته و می گوید : محال بودن اجتماع مثلین هنگامی صحیح است که دو ماهیت متماثل در محل سومی موجود شوند ؛ بلکه وجود یکی در دیگری است . یعنی وجود نفس ناطقه در عین آن موجود است .

سپس اضافه می کند که در مورد نفس ناطقه و صورت حاصله ، اتحاد دو وجود لازم نمی آید ، بلکه یکی از دو وجود که عبارت باشد از خود نفس ناطقه ، به وجود « عینی » موجود است و دیگری که عبارت باشد از صورت حاصله ، به وجود ظلّی موجود است و در این صورت میان دو ماهیت متماثل ، تمایز برقرار می شود و محذور اجتماع مثلین پیش نمی آید .چنان که درآغاز این مبحث ذکر شد ، در برخی کتب فلسفی قاعده امتناع اجتماع مثلین مطرح شده و با اتکاء به آن برخی  مسائل به مرحله اثبات رسیده است . ولی وجه امتناع و دلیل محال بودن آن کم تر مورد بحث قرار گرفته است . چنین می نماید که بسیاری از اشخاص به این قاعده اتکاء کرده اند ، آن را بدیهی تلقی نموده و وجه  استحاله آن را به وضوح خود باقی گذاشته اند ؛ ولی چنان که از عبارت میرزا جان در حاشیه بر می آید ، وجه استحاله آن رفع امتیاز است . یعنی هر گاه دو موجود که از هر جهت به یکدیگر مانند باشند و در یک محل اجتماع نمایند ، هیچ گونه امتیازی میان آنها نخواهد بود ؛ و در این صورت اطلاق کلمه دو بر آنها صحیح نیست . پس اجتماع مثلین در محل واحد ، به طوری که میان آنها هیچ گونه تفاوتی نباشد ، محال است . به طور خلاصه می توان ادعا نمود که یکی از ادله امتناع اجتماع مثلین ، نبودن امتیاز در میان آنهاست .

دلیل دیگری که از عبارات میرزا جان در حاشیه محاکمات بر می آید ، این است که اجتماع مثلین مستلزم موجود بودن دو وجود است به وجود واحد ؛ این امر عقلا محال است . چون هر موجودی به یک وجود موجود است و موجود بودن دو موجود به یک وجود ، امری نامعقول است . پس اجتماع دو موجود همانند ، در یک محل ، امکان پذیر نیست . زیرا معنای آن ، موجود بودن دو موجود است به یک وجود.

5/5 - (2 امتیاز)

پست های مرتبط

مطالعه این پست ها رو از دست ندین!
بسیط نمی‌تواند فاعل و قابل باشد

بسیط نمی‌تواند فاعل و قابل باشد

قاعده بسیط نمی تواند فاعل و قابل باشد از جمله قواعدی است که برای اثبات برخی مسائل فلسفی به آن استناد شده که از جمله آن اضافه کردن قید حیثیت در تعریف قوه است

بیشتر بخوانید
قاعده بسیط الحقیقه

شرح قاعده بسیط الحقیقه

قاعده بسیط الحقیقه یعنی چیزی که در حقیقت، بسیط و کامل بالذات است و هیچ قیدی ندارد، همه چیز است و وحدت محض است. آنچه مطالعه می‌کنید خلاصه‌ای از شرح این قاعده است که در کتاب قواعد کلی فلسفه در فلسفه اسلامی نوشته دکتر دینانی به چاپ رسیده است

بیشتر بخوانید
انقلاب حقیقت محال است

انقلاب حقیقت محال است

قاعده عقلی و فلسفی انقلاب ماهیت محال است زیرا ماهیت از آن جهت که خود ماهیت است، جز همان ماهیت چیز دیگری نیست مفهومی جز خود آن ماهیت بر آن ماهیت صدق نمی کند.

بیشتر بخوانید

نظرات

سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آواتار کاربر کاربر مهمان امین 22 خرداد 1392

سلام فکر میکنم این قاعده ، قاعده شماره ۱۷ باشه