امتناع اجتماع مثلین ، که در برخی کتب فلسفی مطرح شده و در اثبات برخی مسائل مورد استناد قرار گرفته است . از جمله مواردی که به اتکاء با قاعده امتناع اجتماع مثلین ، مساله ای را اثبات می کنند ، نفس ناطقه و عدم امکان داشتن علم حصولی در مورد ذات خویش است .
در این باب گفته اند که : نفس ناطقه هرگز از خویشتن غافل نیست و همواره به ذات خویش علم حضوری دارد ؛ چون در غیر این صورت اطلاق کلمه حی بر آن صحیح نخواهد بود . بنابراین اگر فرض شود که نفس ناطقه ، علاوه بر علم حضوری که همیشه خود را واجد است ، دارای علم حصولی نیز بوده باشد ، یعنی صورتی که از ماهیت خویش را در ذات خود دارا باشد ، لازم می آید که اجتماع مثلین در خارج تحقق یابد و چون اجتماع مثلین محال است ، پس علم نفس ناطقه به ذات خویش از طریق صورت حاصله ممتنع خواهد بود ؛ یعنی صورتی از نفس ناطقه در آن موجود نیست .
این مساله در کتاب محاکمات مطرح شده و صاحب محاکمات علم نفس ناطقه را به ذات خویش از طریق صورت حاصله انکار کرده است و استدلال نموده که اگر صورتی از نفس ناطقه در خود نفس ناطقه موجود باشد ، اجتماع مثلین لازم می آید . ولی میرزا جان در حاشیه بر کتاب محاکمات استدلال صاحب محاکمات را مردود دانسته و می گوید : محال بودن اجتماع مثلین هنگامی صحیح است که دو ماهیت متماثل در محل سومی موجود شوند ؛ بلکه وجود یکی در دیگری است . یعنی وجود نفس ناطقه در عین آن موجود است .
سپس اضافه می کند که در مورد نفس ناطقه و صورت حاصله ، اتحاد دو وجود لازم نمی آید ، بلکه یکی از دو وجود که عبارت باشد از خود نفس ناطقه ، به وجود « عینی » موجود است و دیگری که عبارت باشد از صورت حاصله ، به وجود ظلّی موجود است و در این صورت میان دو ماهیت متماثل ، تمایز برقرار می شود و محذور اجتماع مثلین پیش نمی آید .چنان که درآغاز این مبحث ذکر شد ، در برخی کتب فلسفی قاعده امتناع اجتماع مثلین مطرح شده و با اتکاء به آن برخی مسائل به مرحله اثبات رسیده است . ولی وجه امتناع و دلیل محال بودن آن کم تر مورد بحث قرار گرفته است . چنین می نماید که بسیاری از اشخاص به این قاعده اتکاء کرده اند ، آن را بدیهی تلقی نموده و وجه استحاله آن را به وضوح خود باقی گذاشته اند ؛ ولی چنان که از عبارت میرزا جان در حاشیه بر می آید ، وجه استحاله آن رفع امتیاز است . یعنی هر گاه دو موجود که از هر جهت به یکدیگر مانند باشند و در یک محل اجتماع نمایند ، هیچ گونه امتیازی میان آنها نخواهد بود ؛ و در این صورت اطلاق کلمه دو بر آنها صحیح نیست . پس اجتماع مثلین در محل واحد ، به طوری که میان آنها هیچ گونه تفاوتی نباشد ، محال است . به طور خلاصه می توان ادعا نمود که یکی از ادله امتناع اجتماع مثلین ، نبودن امتیاز در میان آنهاست .
دلیل دیگری که از عبارات میرزا جان در حاشیه محاکمات بر می آید ، این است که اجتماع مثلین مستلزم موجود بودن دو وجود است به وجود واحد ؛ این امر عقلا محال است . چون هر موجودی به یک وجود موجود است و موجود بودن دو موجود به یک وجود ، امری نامعقول است . پس اجتماع دو موجود همانند ، در یک محل ، امکان پذیر نیست . زیرا معنای آن ، موجود بودن دو موجود است به یک وجود.
امین ۲۲ خرداد ۱۳۹۲
سلام فکر میکنم این قاعده ، قاعده شماره ۱۷ باشه