ملاصدرا در کتاب اسفار این قاعده را به طور مبسوط مورد بحث قرار داده است و اکثر اقوال و عقاید مربوط به آن را نقد و بررسی کرده است. وی این قاعده را میراثی از فیلسوف اول، ارسطو میداند و این عبارت را نیز از کتاب «السماء و العالم» ارسطو نقل میکند: «یجب ان یعتقد فی العلویّات ما هو اکرم» سپس از ابوعلی سینا، شیخ اشراقی و محمد شهرزوری نام میبرد که این بزرگان در بیشتر آثار خود قاعده امکان اشرف را جهت اثبات بسیاری از مسائل مهم فلسفی به کار بردهاند.
بیان قاعده
قاعده امکان اشرف عبارتست از اینکه در تمام مراحل وجود لازم است ممکن اشرف، بر ممکن اخس مقدم باشد. به عبارت دیگر هرگاه ممکن اخس موجود شود، ناچار باید پیش از آن ممکن اشرفی موجود شده باشد. مثلاً هنگامی که نفس و عقل را در نظر بگیریم و با یکدیگر مقایسه کنیم، مطمئن خواهیم شد که عقل برتر از نفس است؛ در این صورت اگر به صدور وجود نفس آگاه باشیم، به صدور وجود عقل پیش از آن نیز آگاه خواهیم بود. ملاصدرا جهت اثبات عقل، که آن را «مفارق قدسی» نامیده و به دوازده طریق استدلال نموده است که طریق سوم آن، قاعده «امکان اشرف» است.
برهان قاعده امکان اشرف
برهانی که جهت اثبات این قاعده اقامه کردهاند، به چندین طریق تقریر شده است که در اینجا به طرق گوناگون آن اشاره میشود: هرگاه ممکن اخس از باری تعالی صادر شده باشد، حتماً پیش از آن باید موجود اشرف صادر شده باشد؛ زیرا در غیر این صورت، یکی از سه اشکال زیر لازم میآید:
- صدور کثیر از واحد
- اشرف بودن معلول از علت خویش
- وجود موجودی اعلی و اشرف از باری تعالی
و چون این اشکالهای سه گانه، ممتنع و برخلاف عقل است، نتیجه میگیریم که موجود اشرف باید پیش از موجود اخس صادر شده باشد. اما وجه لزوم یکی از سه اشکال مزبور، در صورت عدم صدور موجود اشرف پیش از موجود اخس آن است که در این فرض یا باید موجود اشرف با موجود اخس توام با یکدیگر از حق تعالی صادر شده باشد، که در این صورت اشکال اول، یعنی صدور کثیر از واحد لازم میآید؛
یا باید موجود اشرف بعد از موجود اخس صادر شده باشد که اشکال دوم، یعنی اشرف بودن معلول از علت خویش لازم میآید. و یا باید موجود اشرف، با اینکه ممکن است اصلاً صادر نشده باشد. نه قبل از موجود اخس و نه توام با آن و نه بعد از آن. در این صورت چنین موجودی که صدور آن ممکن است و از واجب الوجود صادر نشده است، باید عدم صدور آن مستند باشد به علتی که آن علت اشرف و اعلی از واجب الوجود باشد و این امر خود محال است. زیرا واجب الوجود، فوق ما لا یتناهی است و چیزی نمیتواند اشرف از او باشد.
شرایط قاعده
بیشتر کسانی که قاعده ممکن اشرف را معتبر میدانند و آن را به کار میبرند، برای جریان آن دو شرط عمده قائلاند که به ترتیب عبارتند از:
- موجود اشرف و موجود اخس با یکدیگر دو ماهیت متحد باشند.
- مورد جریان قاعده فقط مبدعات و موجودات ما فوق عالم کون و فساد باشند.
بنابراین قاعده امکان اشرف، در جهان عنصری و عالم حرکات و هم چنین مواردی که موجود اشرف و اخس اتحاد نوعی و ماهوی نداشته باشند، جاری نمیشود. ملاصدرا، اگر چه با معتبر بودن این دو شرط عمده مخالفت نکرده ولی چون در باب وجود، قائل به تشکیک است و وجود را یک حقیقت اصیل ذو مراتب میداند که بین افراد آن تفاوت نیست مگر به کمال و نقص در نفس حقیقت مشترکه وجود، قاعده امکان اشرف را در مراتب تشکیکی وجود جاری میداند و منشأ پیدایش اختلافات ماهیات و تفاوت انواع را اختلاف در مراتب وجود و سرچشمه این نوع تفاوت در مراتب وجود را نیز خود وجود میداند.
موارد جریان قاعده
با توجه به مطالب گذشته، میتوان گفت مورد جریان قاعده امکان اشرف در مرحله نخست «عقل اول و کلیه عقول طولیه» است و در مرحله دوم «عقول عرضیه و ارباب انواع» و در مرحله سوم «اشباح مثالیه و صور برزخیه» است. ملاصدرا این قاعده را در غایات وجودیه اشیاء نیز جاری میداند. چنان که شریف را بر خسیس، بالفعل را بر بالقوّه، صورت را بر ماده، صدق را بر کذب مقدم میداند و معتقد است که در عالم کون و فساد اگر چه موجود اخس به حسب زمان بر موجود اشرف مقدم است، مانند نطفه که بر حیوان مقدم است و بیضه که از نظر زمان قبل از مرغ است، ولی در واقع موجود اشرف به حسب وجود و ایجاد پیش از موجود اخس است.
هرگاه ترتیب ذاتی و نظام آفرینش اشیاء مورد بررسی قرار گیرد، معلوم میشود که همواره وجوب بر امکان، فصل بر جنس، وحدت بر کثرت، اتصال بر انفصال، خیر بر شر و وجود بر عدم مقدم است. به این ترتیب میتوان ادعا نمود که قاعده امکان اشرف در غایات وجودیه اشیاء به معنای مزبور نیز جاری میشود و مورد جریان آن در انحصار عالم عقول نیست؛ بلکه مفاد آن چنان که گذشت، این است که ممکن اشرف در تمام مراحل وجود بر ممکن اخس مقدم است و هرگاه ممکن اخس موجود باشد، بالضروره پیش از آن ممکن اشرف موجود خواهد بود. با توجه به جریان قاعده اماکن اشرف معلوم میشود که نقش آن در اثبات بسیاری از مسائل فلسفی شایان اهمیت فراوان است و نمیتوان آن را نادیده انگاشت. چنانکه ملاصدرا به اهمیت قاعده و فواید بسیار آن اشاره کرده است.
رضا 18 دی 1391
با سلام
خیلی سایت خوبی دارین . لطفاً راهنمایی کنید برای امثال من که با دیدن برنامه معرفت به فلسفه و عرفان علاقه مند شدند و مبتدی هستند و اصطلاح های سخت مثل “ممکن اشرف” و … را نمیدونند چکار باید بکنیم یا از کجا شروع کنیم
خدا شما را در این راه که شروع کردید ان شاء الله ثابت قدم نگاه دارد/.
زهرا امیری 18 دی 1391
طبق توضیحاتی که دادید چگونه گفته میشود که هرکس خود را بشناسد خدا را میشناسد ، به عبارتی چکونه شناخت اخس مقدم شدم به شناخت اشرف و شناخت اشرف در گرو شناخت اخس است ؟
s 21 دی 1391
با سلام و سپاس از شما بابت تهیه مطالب…چند سوال داشتم.. ۱)مگر کذب از صدق یا عدم از وجود یا شر از خیر ایجاد میشود که این موارد متضاد را به عنوان مثل برای این قاعده آوردهاید؟
۲) در مثل نطفه و حیوان، کدام علت اخس و کدام علت اشرف است؟ نطفهٔ حیوان الف موجب ایجاد حیوان ب میشود.. اگر اینطور بگوئیم حیوان الف اشرف بر نطفه و نطفه اشرف بر حیوان ب میشود، آیا این برداشت درست است؟
۳) این قوانین کلی فلسفه، آیا در صورت ( خدای نکرده ) عدم اعتقاد به پروردگار هم صدق میکند؟ چون فرمودیید که سومین اشکال در صورت عدم اعتقاد به این برهان، وجودی موجودی برتر از خداوند است.
۴) چرا عقل برتر از نفس است؟
سمیه 16 تیر 1392
سلام خدمت شما و از زحمات شما متشکرم من هم مثل یکی از دوستان از طریق سایت شما با فلسفه اشنا شدم دنبال مغرفت شناسی بودم که با سایت شما و برنامه معرفت اشنا شدم و برام بعضی از این مفاهیم سنگین هستند و برای حل این مشکل باید چکارکنم چون اصلا دلم نمیخاد این سایت و این برنامه را ترک کنم با سپاس فراوان از شما
i 18 اسفند 1394
سلام ببخشید این جمله بر طبق قاعده ی امکان اشرف درسته ازنظر علامه که تحقق کامل ترین درجه ی وجودی برای هر فردی نسبت مرتبه ی پایین تر است؟ینی قاعده ی امکان اشرف که در مجردات درسته این جمله میتونه منظورش مجردات باشه؟
قندی 10 شهریور 1399
با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت حکیم بزرگوار و خوانندگان محترم این سایت، آیا میتوان امکانات اشرف را جهان های معنوی و امکانات اخس را جهان های مادی در نظر گرفت که لحاظ آفرینش، جهان های معنوی مقدم بر جهان های مادی باشند. از این طریق میتوان تصور کرد که خداوند متعال جهان را از عدم و نیستی نیآفریده است بلکه وجود لایه تناهی خویش را اول به مجموعه وسیعی از جهان های معنوی تقسیم نموده و سپس آن مجموعه را به جهان های مادی نازل نموده یا تبدیل کرده باشد و الا آخر تا بینهایت و بیکرانی به این معنا که که عمل تقسیم و ظهور جهان های معنوی و نزول آنها به جهان های مادی هرگز پایان نخواهد یافت. از طرفی دیگر اولین جهان مادی در حال صعود و برگشت به سمت حالت اولیه یعنی ارتقاء به سوی جهان های معنوی بسر می برند. مفاهیم ازل و ابد هنوز توسط فلاسفه و حکیمان بطور روشن تعریف نگردیده اند. ازل طول عمر جهان های معنوی را رقم میزند و ابد طول عمر جهان های مادی و هرکدام از این دو زمان بیشتر از یک لحظه بسیار کوتاه نیستند که توسط فیزیک دان آلمانی طول آن ها محاسبه گردیده و برابر است با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه. این لحظه بسیار کوتاه، زمان حال نامیده میشود. آیا بهتر نیست که از این طریق برهان امکان اشرف و اخس را بررسی کنیم تا از طریق عقل اول و عقول طویله و یک مرتبه پایین تر از آن یعنی عقول اشباحی و برزخی و مثالی و مرتبه ای پایین تر از آن یعنی عقول ارضیه و کثرت انواع. آیا حقیقت دارد که انسان تنها دارای یک سرنوشت جنسی و عشقی و یک زندگی دنیوی نمی باشد بلکه خداوند متعال برای انسان پنج سرنوشت جنسی و عشقی و هفت زندگانی را از پیش تعیین نموده است و آنهم نه اینکه هرکدام فقط یک بار اتفاق بیافتند بلکه به تعداد زیادی که تصور آن برای انسان در این زندگی اخس غیر قابل تصور است. هر فرد انسانی طبق این باور یا جهان بینی نوین دارای هفت مرتبه وجودی می باشد. هرکدام از این مراتب وجودی در یک نظم و سامان طبیعی و کیهانی خاص و ویژه خویش پدیدار میشوند و تجربه میگردند. هر کدام از این سامان های هفتگانه از طریق نوسانات متوالی کیهانی بر اثر انبساط و انقباض خود کیهان به ظهور می رسند. زنجیره تولد و مرگ انسان بدون انطباق با تسلسل تولد و مرگ کیهان امر محال و غیر ممکن می باشد. لذا انسان از طریق بر پایی روز قیامت به سوی خداوند رجعت نخواهد کرد بلکه از طریق زنجیره تولد و مرگ کیهان و بهمراه کیهان. خود کیهان همانطور که در بالا اشاره شد چیزی نیست غیر از ذره درشتی از وجود لایه تناهی خود خداوند و قبل از اینکه به شکل کیهان مادی به ظهور برسد، یک کیهان معنوی بوده است و ما انسان ها فعلا نمیتوانیم تصور روشنی از کیهان و زندگی معنوی و موجودات معنوی داشته باشیم. در پایان از روشنگری شما سپاسگزارم.