الاشیاء المساویه لشیء واحد متساویه

هرگاه اشیائی با یک شیء مساوی باشند، خود آن اشیاء نیز با یکدیگر مساوی خواهند بود . مثلا اگر فرض کنیم که الف و ب و ج ،همه با د مساوی هستند ، در این صورت الف و ب و ج نیز با یکدیگر مساوی خواهند بود . زیرا هنگامی که حقیقت چند شیء با حقیقت یک شیئ مساوی باشد ، آن اشیاء دارای یک حقیقت خواهند بود ؛ و اگر آن اشیاء با یکدیگر مساوی نباشند ، دارای حقیقت واحد نیستند و این امر مستلزم اجتماع نقیضین خواهد شد ؛ چون لازمه این فرض آن است که اشیاء مورد بحث هم دارای حقیقت واحد باشند و هم دارای حقیقت واحد نیستند . پس فرض مساوی نبودن اشیاء با یکدیگر ، بعد از اینکه همه آنها با شیئ واحد مساوی هستند ، مستلزم اجتماع نقیضین خواهد بود .

این قاعده که زیر بنای بسیاری از مسائل ریاضی و هندسی است و می توان آن را یکی از مهمترین اصول علم ریاضی به حساب آورد ، در کتب فلسفی و کلامی نیز مورد بحث قرار گرفته و در طبیعیات و مسائل مربوط به زمان و اجسام نیز منشا آثار بسیار است .

امام فخر رازی در خاتمه کتاب الاربعین فی اصول الدین ، که در آنجا چهل مساله را مورد بحث قرار داده است ، آخرین بحث خود را به ذکر مقدماتی که زیر بنای مسائل گوناگون عقلی است، اختصاص داده و می گوید :

خاتمه الکتاب فی ضبط المقدمات التی یمکن الرجوع الیها فی اثبات المطالب العقلیه.

سپس قضیه «استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین » را به عنوان ابده بدیهیات و نخستین سنگ ساختمان اندیشه بشر مطرح می کند و مقدماتی را بر آن استوار می سازد که هر کدام از آن مقدمات به عنوان یک قاعده ، منشا بسیاری از مسائل قرار می گیرند . یکی از آن مقدمات که بر قضیه استحاله اجتماع نقیضین استوار است و وجود آن یک قاعده محسوب می شود ، همین قاعده است که « اشیاء المساویه لشیء واحد متساویه»

گاهی این قاعده را به عبارات دیگر ذکر کرده اند . مانند: « مساوی المساوی مساوٍ لذلک الشیئ» که از حیث مفاد و معنا با عبارت اول چندان تفاوتی ندارد .

امام فخر رازی در این باره می گوید :

الاشیاء المساویه لشیئ واحد متساویه . ذلک لأنَّ تلک الاشیاء لمّا کانت حقائقها مساویه لحقیقهذلک الشیئ کانت حقیقتها واحده فلو لم تکن متساویه لما کانت حقبقتها واحده فیلزم أن تکون حقیقتها واحده و أن لا تکون حقیقتها واحده فیجتمع النفی و الاثبات و هاتان المقدمتان یخرج علیهما اکثر العلوم الباحثه عن لواحق الکمّ المنفصل و کثیرا من المباحث الطبیعیه المتعلقه بالزمان و الجسم و ذلک أیضا فی الحقیقه بحث عن الکمّ المنفصل.

مقصود امام فخر رازی از کلمه « هاتان المقدمتان » یکی همین قاعده و دیگری قاعده « الکلّ أعظم من الجزء » است ، که در جای خود مورد بحث قرار خواهد گرفت.

5/5 - (1 امتیاز)

پست های مرتبط

مطالعه این پست ها رو از دست ندین!
بسیط نمی‌تواند فاعل و قابل باشد

بسیط نمی‌تواند فاعل و قابل باشد

قاعده بسیط نمی تواند فاعل و قابل باشد از جمله قواعدی است که برای اثبات برخی مسائل فلسفی به آن استناد شده که از جمله آن اضافه کردن قید حیثیت در تعریف قوه است

بیشتر بخوانید
قاعده بسیط الحقیقه

شرح قاعده بسیط الحقیقه

قاعده بسیط الحقیقه یعنی چیزی که در حقیقت، بسیط و کامل بالذات است و هیچ قیدی ندارد، همه چیز است و وحدت محض است. آنچه مطالعه می‌کنید خلاصه‌ای از شرح این قاعده است که در کتاب قواعد کلی فلسفه در فلسفه اسلامی نوشته دکتر دینانی به چاپ رسیده است

بیشتر بخوانید
انقلاب حقیقت محال است

انقلاب حقیقت محال است

قاعده عقلی و فلسفی انقلاب ماهیت محال است زیرا ماهیت از آن جهت که خود ماهیت است، جز همان ماهیت چیز دیگری نیست مفهومی جز خود آن ماهیت بر آن ماهیت صدق نمی کند.

بیشتر بخوانید

نظرات

سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *