مکتب ملطی در قرن ششم قبل از میلاد مسیح در شهر ملطیه به وجود آمد و سه فیلسوف بزرگ داشت که آنها اساس این مکتب را تشکیل میدادند: تالس و انکسیمندر و انکسیمنس
ملطیه شهر تجارتی ثروتمندی بود در آسیای صغیر، و قسمت بزرگی از جمعیت آن را بردگان تشکیل میدادند و در قسمت آزاد مردم آن، مبارزه طبقاتی سختی میان توانگران و تهیدستان جریان داشت. «در ملطیه نخست پیروزی با توده مردم بود، و زنان و کودکان اشراف را میکشتند، سپس اشراف مسلط شدند و مخالفان خود را زنده زنده سوزاندند و میدانهای شهر را با مشعلهای زنده روشن ساختند» در زمان تالس یک چنین وضع اجتماعی در بیشتر شهرهای یونان پیش آمد.
ملطیه نیز مانند سایر شهرهای تجارتی ایونی، در قرنهای هفتم و ششم از جهات اقتصادی و سیاسی سیر تکاملی مهمی طی کرد. در آغاز نیرو در دست اشراف بود که مالک زمینها بودند؛ ولی این حکومت به تدریج جای خود را به حکومت دسته جمعی تاجران داد. این دسته نیز به نوبت جای خود را به یک حاکم دادند که مطابق معمول به کمک توده مردم به قدرت رسیده بود.
اهمیت مکتب ملطی در آنچه به دست آورد نیست، بلکه در آن چیزهایی است که خواست به دست آورد. این مکتب در نتیجه تماس فکر یونانی با بابل و مصر پدید آمد. ملطیه شهر تجارتی ثروتمندی بود که به واسطه ارتباط یافتن با ملتهای متعدد، تعصبات و خرافات بدوی در آن رو به نرمی نهاد. سرزمین ایونی، تا آغاز قرن پنجم که به دست داریوش گشوده شد، از حیث علم و فرهنگ مهمترین قسمت دنیای یونانی بود.
این قسمت از آن نهضت دینی که به اورفئوس و دیونیسوس مربوط میشد، کمابیش پاک و برکنار ماند. دین آن دین المپی بود، ولی به نظر میرسد که این دین را هم چندان به جِد نمیگرفتهاند. اندیشههای تالس و انکسیمندر و انکسیمنس را باید به عنوان فرضیههای علمی شناخت. در این اندیشهها به ندرت تمایل نسبت دادن خدایان و اشیا به اوصاف انسانی و اخلاقی دیده میشود. مسائلی که این سه فیلسوف طرح کردند مسائل خوبی بود، و قوت فکر آنها محققین بعدی را الهام بخشید.
بنا به نظر تالس، همه چیز از آب تشکیل شده است
فهرست مطالب
تالس، اولین فیلسوف مکتب ملطی
تالس یکی از «خردمندان هفتگانه» یا «حکمای سبعه» بود که هرکدام به واسطه گفته پرمغزی شهرت داشتند. بنابر احادیث، گفته تالس چنین بوده است: «آب بهترین است» بنا به قول ارسطو، تالس آب را ماده المواد میدانست که همه چیزهای دیگر از آن ساخته شده است. تالس بر آن بود که زمین بر روی آب قرار دارد. ارسطو از قول تالس همچنین میگوید که مغناطیس روح دارد، زیرا آهن را تکان میدهد. دیگر اینکه همه اشیاء انباشته از خدایانند. (منبع: Early Greek Philosophy, by: jhon barnet)
این گفته را، که همه چیز از آب ساخته شده، باید به عنوان یک فرضیه علمی در نظر گرفت که به هیچ رو احمقانه هم نیست. بیست سال پیش از این نظریه مقبول و متداول این بود که همه چیز از هیدروژن ساخته شده، و باید به یادداشت که هیدروژن دو سوم آب را تشکیل میدهد. یونانیان در فرضیههای خود بی پروا بودند، ولی حداقل مکتب ملطی این آمادگی را داشت که این فرضیهها را به طریق تجربی بیازماید. درباره تالس کمتر از آن اطلاع داریم که بتوانیم او را درست وصف کنیم. اما درباره حکیمان مکتب ملطی پس از تالس اطلاعات بیشتری موجود است و منطقی است که بی انگاریم این حکیمان (مکتب ملطی) قسمتی از نظریات خود را از طالس گرفتهاند. علم و فلسفه تالس هر دو خام بود، اما باعث تحریک و تسریع تفکر و مشاهده شد.
انکسیمندر دومین فیلسوف مکتب ملطی
انکسیمندر Anaximander دومین فیلسوف مکتب ملطی از تالس بسیار جالبتر است. تاریخ زمان او مورد تردید است، ولی گفتهاند که وی در سال ۴۵۶ ق.م. شصت و چهار سال داشته است، و دلایلی هم در دست است که این سخن را قرین صحت بدانیم. انکسیمندر عقیده داشت که «همه اشیا از یک ماده ساخته شدهاند، ولی این ماده برخلاف آنچه تالس میپنداشت آب نیست، و نیز هیچیک از موادی که ما میشناسیم نیست؛ بلکه مادهای است نامتناهی و جاویدان که همه جهانها را در بر گرفته است»
چون انکسیمندر زمین را یکی از جهانهای متعدد میپنداشت. این ماده نخستین به صورت موادی که ما میشناسیم در میآید، و خود این مواد نیز به یکدیگر مبدل میشوند. در این خصوص وی گفته مهم و قابل ذکری دارد:
«اشیا چنانکه مقرر است به همان چیزی که از آن برخاستهاند باز میگردند، زیرا که بی عدالتی یکدیگر را در زمان مقتضی جبران و مرمت میکنند»
اندیشه «عدل» چه به معنای عدالت جهانی و چه به معنای عدل بشری، در دین و فلسفه یونان سهمی داشته است که شناختن آن برای مردم عصر جدید روی هم رفته آسان نیست. حقیقت این است که: کلمه انگلیسی «justice» [عدل] این معنی را به دشواری میرساند، ولی مشکل میتوان کلمه بهتری برای این معنی پیدا کرد.
فکری که انکسیمندر بیان میکند به نظر میآید که چنین باشد: در جهان باید میان آتش و خاک و آب تناسب معینی برقرار باشد، ولی هر کدام از این عناصر (که به عنوان یک خدا تصور میشود) مدام میکوشد که قلمرو خود را گسترش دهد. لیکن نوعی جبر یا ناموس طبیعی وجود دارد که مدام تعادل را برقرار میکند. مثلاً هرجا که آتش بوده است خاکستر برجای میماند که همان خاک است. این مفهوم عدل – یعنی حدود ثابت و ابدی که تجاوز آنها به یکدیگر ممکن نیست – یکی از عمیقترین عقاید یونانی بود. خدایان نیز مانند انسان تابع عدل بودند، ولی خود نیروی عالی عدل دارای شخصیت و تجسم نبود و یک خدای عالی محسوب نمیشد.
انکسیمنس سومین فیلسوف مکتب ملطی
انکسیمنس Anaximenes آخرین فیلسوف از فلاسفه سه گانه ملطیه به اندازه انکسیمندر جالب نیست، ولی باید گفت که وی به پیشرفتهای بزرگی توفیق یافت. تاریخ زمان وی به تحقیق معلوم نیست، اما مسلم است که پس از انکسیمندر میزیسته، و نیز مسلم است که پیش از ۴۹۴ ق.م. به بار آمده است؛ زیرا که در این سال ایرانیان هنگام فرونشاندن شورش ایونی شهر ملطیه را ویران کردند.
انکسیمنس میگفت که ماده المواد هواست. روح هواست. آتش هوای رقیق شده است. هوا چون متراکم گردد نخست به آب مبدل میشود، سپس چون بیشتر متراکم شد خاک، و سرانجام سنگ میگردد. این نظریه امتیازش این است که اختلاف میان مواد مختلف را اختلافی کمی میداند، که فقط به درجه تراکم بستگی دارد. وی زمین را به شکل یک میز گرد میپنداشت و هوا را محیط بر همه چیز میدانست. «همچنان که روح ما، که هواست، ما را فراهم نگه میدارد، باد و نفس همه جهان را در برگرفته است. به نظر او گویا جهان نفس میکشد.
نظرات