پاسخ به: عارفِ فلسفه نخوانده!

#16174
ناشناس
غیرفعال

با سلام!
ابتدا باید دید عارف کیست و چیست و چگونه به شناخت و معرفت میرسد.
و آیا در به این معرفت رسیدن دو بالِ فلسفه و عرفان او را به مقصد و مقصود رسانده است.
جواب منفی ست.
عارف به شناخت خدا رسیده است، بی هیچ دفتر و دستکی و هیچ علمی که او را در این راه کمک کرده باشد.
عارف حقیقت هستی و خدا را کشف و شهود نمیکند، این حقیقت و خداست که عارف را به کشف و شهود میرساند.
آنچه که در هنگام به معرفت رسیدن یک عامی رخ میدهد تا او عارف به حق گردد، نیروهای این جهانی نیستند که وارد معرکه میشوند تا مقام شهود رخ بنماید، نیروهای غیبی اند، نادیدنی اند، راجع به آنها نمیشود چون فلسفه چون و چرا کرد و قس علیهذا …
فیلسوف تا مرزهای دنیای غیب پیش میرود و چه زیبا پیش میرود، تا انتهای وراء پیش میرود و چه زیبا پیش میرود، اما مجوز ورود به دنیای غیب و ماوراها ندارد.
چرا ندارد؟
چون عرفان و معرفت در یک قدمی جنون رخ میدهد، عارف اگر در هنگام دریافت حقیقت بزرگ قدمی او را پیشتر برانند به جنون دچار خواهد شد و هیچگاه درمانی برای او یافت نخواهد شد.
به فیلسوف این اندازه ظرفیت و گنجایش را نداده اند.
او با علم تحصیلی و کسبی پیش رفته است و البته چه خوب هم رفته است …
سر عارف از مرزهای غیب میگذرد و آن طرف ماوراء را با تمامی جان می بیند و تصدیق میکند و این همان است که فرمود: ما پادشاهی جهان را به ابراهیم نشان دادیم.
یعنی او را از غیب عبور دادیم تا حقیقت جهان را بی حجاب ببیند.
آقای دینانی بسیار بسیار میدانند و مایع مباهات همه فیلسوفان عالم هستند و یا باید باشند، اما عارف همنفس خداست، او خدا را دیده و تصدیق جان کرده است و این از عوالم و دنیاهایی است که آنان که به پشت پردۀ غیب سرک نکشیده اند نه میتوانند و نه مجوز سخن گفتن به آنان داده اند تا بتوانند اظهار نظر نمایند.
در علوم غیبیه بعد از نبی و ولی مقام عارف است که قرار دارد که بعد از آن جایگاه فیلسوفان است و …

«با احترام»