کو گوش که تا سخن بگویم / دلها همه سرد و عقل خامست
مشخصات فایل برنامه معرفت دوم خرداد ۱۳۹۹
موضوع این قسمت: کو گوش که تا سخن بگویم / دلها همه سرد و عقل خامست
عنوان فصل: شرح اشعار دیوان شمس
مدت زمان برنامه: ۴۸ دقیقه
حجم فایل ویدئویی: ۱۱۳ مگابایت (MP4)
حجم فایل صوتی: ۲۰ مگابایت (MP3)
مختصری از متن برنامه:
آن ره که بیامدم کدامست تا باز روم که کار خامست
یک لحظه ز کوی یار دوری در مذهب عاشقان حرامست
اندر همه شهر اگر کسی هست والله که اشارتی تمامست
کو گوش که تا سخن بگویم دلها همه سرد و عقل خامست
چند نکته در این ابیات که قرائت فرمودید وجود دارد. اول اینکه از راهی آمده است و میخواهد بداند آن راهی که آمده کدام است؟ نکته دوم اینکه آیا میتوانم از راهی که آمدهام بازگردم؟
بعد میگوید در این شهری که زندگی میکنم یعنی در این دنیایی که آمدهام اکنون (شهر به معنی دنیا) چه کسانی هستند و با چه کسی میتوانم صحبت کنم؟ سخن کجاست و گوش کجاست؟
ما میوه خام داریم اما عقل خام به چه معنی است؟ تعبیر مولوی در اینجا برای عقل «خامی» است. عقل هم خام و پخته دارد. ایشان از خام و پخته سخن گفته، فلاسفه از تعبیر «بالقوه» و «بالفعل» استفاده میکنند. عقل خام همان عقل «بالقوه» است و عقل پخته به فعلیت رسیدن عقل است. منتها فعلیت یک مرتبه ندارد، بلکه فعلیت اندر فعلیت است و مراتب زیادی دارد.
ما در پرتو نور خورشید میتوانیم اشیاء بیرون را ببینیم، انسانها در باطنشان هم در پرتو نور عقل میتوانند ببینند. مشاهده عالم درون قویتر است یا آنچه در بیرون به مشاهده در میآید؟ در پرتو نور عقل و در عالم باطن با چیزهایی مواجه میشویم که بسیار کثیر هستند، آنجا ما انتخاب میکنیم که چه چیزی را ببینیم، همان طور که در اشیاء بیرون نیز انتخاب میکنیم تا چه چیزی را ببینیم.
- توجه داشته باشید که قبلا به شرح ابیات ابتدایی همین قطعه از دیوان شمس پرداخته شده است؛ این قسمت ادامه قسمتهای قبلی است و تکراری نیست. لیست قسمتهای قبلی که با همین مطلع شروع شده، به شرح زیر است که برای مشاهده، روی تاریخ مورد نظر بزنید
برنامه معرفت بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۶
برنامه معرفت بیست و پنجم بهمن ماه ۱۳۹۸
فایلها بجای «دانلود» پخش و اجرا می شود؟ راهنمای دانلود را بخوانید (اینجا بزنید)
می خواهید تمامی قسمتها را به صورت یکجا دانلود کنید؟ همین الان اینجا بزنید
سلام
فایل صوتی هفته گذشته را به اشتباه قرار دادید
با سلام و عرض پوزش
اصلاح شد
بسیار عالی درسطح عموم و مفید برای هوشیاران
فوق العاده
عالی بود
با سلام خدمت اساتید بزرگوار
به نظر میرسد که مولانا در بیت آخر خودش را خطاب قرار داده و به خود تذکر میدهد و میگوید:بیش از این رازها را فاش مکن و سخن کوتاه کن و خاموشی برگزین چون از خود بیخود شده ای و بر لب بامی و امکان لغزش و سقوط است.
خاموش کن و ز پای بنشین
چون مستی و این کنار بامست
مشابه این سخن را هم مولانا در مثنوی در داستان بایزید بسطامی دارد آنجا که میگوید:
چون رسید اینجا سخن لب در ببست
چون رسید اینجا قلم درهم شکست
لب ببند ار چه فصاحت دست داد
دم مزن والله اعلم بالرشاد
«برکنار بامی ای مست مدام
پست بنشین یا فرود آ والسلام»
هر زمانی که شدی تو کامران
آن دم خوش را کنار بام دان
بر زمان خوش هراسان باش تو
همچو گنجش خفیه کن نه فاش تو