آموزش آنلاین منطق از صفر
شرح اشعار سعدی

جوانی خردمند پاکیزه بوم / ز دریا بر آمد به دربند روم

مشخصات فایل برنامه معرفت اول اردیبهشت ۱۳۹۱

موضوع برنامه: جوانی خردمند پاکیزه بوم / ز دریا بر آمد به دربند روم

عنوان این فصل: شرح اشعار سعدی شیرازی

مدت زمان برنامه: ۴۳ دقیقه

حجم فایل ویدئویی: ۱۱۹ مگابایت (MP4)

حجم فایل صوتی: ۲۰ مگابایت (MP3)

مختصری از متن برنامه:

جوانی خردمند پاکیزه بوم                   ز دریا بر آمد به دربند روم

در او فضل دیدند و فقر و تمیز             نهادند رختش به جایی عزیز

سر صالحان گفت روزی به مرد          که خاشاک مسجد بیفشان و گرد

همان کاین سخن مرد رهرو شنید        برون رفت و بازش کس آنجا ندید

بر آن حمل کردند یاران و پیر              که پروای خدمت نبودش فقیر

دگر روز خادم گرفتش به راه               که ناخوب کردی به رأی تباه

ندانستی ای کودک خودپسند               که مردان ز خدمت به جایی رسند

گرستن گرفت از سر صدق و سوز         که ای یار جان پرور دلفروز

نه گرد اندر آن بقعه دیدم نه خاک         من آلوده بودم در آن جای پاک

گرفتم قدم لاجرم باز پس                  که پاکیزه به مسجد از خاک و خس

با این چند بیتی که قرائت فرمودید، شیخ اجل سعدی شیرازی هم به جایگاه «تواضع» می‌پردازد و هم به «صدق». البته این دو همراه هستند، هرکجا صدق هست، تواضع هست و هرکجا تواضع هست، صدق هست. همچنین سعدی والا مقام به مساله «تطابق ظاهر و باطن» نیز اشاره دارد. که البته همه این مسائل به «معرفت» وصل است. یعنی اگر «معرفت» نباشد نه تواضع معنی دارد و نه صدق و نه تطابق ظاهر و باطن.

خوب شیخ در این ابیات می‌فرماید که شخصی سفر دریایی کرد و به شهری وارد شد. چون دارای فضل و کمالات بود و همچنین فروتن و متواضع بود، دارای جاذبه خاصی بود. این شخص چون دارای این دو صفت بود مورد توجه مردم واقع شد. روزی یکی از صلحای شهر چون می‌دید مردم به این شخص توجه دارند، به این فرد گفت که برو و مسجد را جارو کن.

وقتی این دستور را داد یقین داشت که عملی خواهد شد زیرا این فرد وقتی اینقدر مهربان و متواضع است، به طریق اولی مسجد را جارو خواهد کرد. به مجرد اینکه این دستور را رئیس صلحای شهر به این فرد داد، او غایب شد و به مسجد نرفت تا جارو کند. این اتفاق موجب شگفتی آن رئیس شد. به آن فرد گفتند که تو کار خوبی نکردی که نرفتی جارو کنی و تباه شدی.

آن فرد متواضع پاسخی داد که بسیار پر معنی است. گفت بله من در مسجد هیچ گرد و غباری ندیدم و مسجد پاکِ پاک بود. کوچکترین غبار و زیادتی در مسجد نبود. آنچه آلوده بود و مانع از این بود که من دست به چنین کاری بزنم این بود که من آلوده بودم. و «منِ آلوده» وارد مسجد نشدم.

Video-DownloadSound-Download Youtube-download

فایل‌ها بجای «دانلود» پخش و اجرا می‌شود؟ راهنمای دانلود را بخوانید (اینجا بزنید)

می‌خواهید تمامی قسمت‌ها را به صورت یکجا دانلود کنید؟ همین الان اینجا بزنید

5/5 - (2 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا