مشخصات فایل برنامه معرفت بیست و هشتم آبان ماه ۱۳۹۵
موضوع برنامه: عاشقی را یکی فسرده بدید /که همی مُرد و خوش همی خندید
عنوان فصل: شرح اشعار سنایی غزنوی
مدت زمان برنامه: ۴۸ دقیقه
حجم فایل ویدئویی: ۹۹ مگابایت (MP4)
حجم فایل صوتی: ۲۰ مگابایت (MP3)
مختصری از متن برنامه:
عاشقی را یکی فسرده بدید
که همی مُرد و خوش همی خندید
گفت کاخر بوقت جان دادن
خندت از چیست و این خوش استادن
گفت خوبان چو پرده برگیرند
عاشقان پیششان چنین میرند
عشق را رهنمای و ره نبود
در طریقت سر و کُله نبود
عشق و معشوق اختیاری نیست
عشق زانسان که تو شماری نیست
شخصی یک عاشق را هنگام مرگ دید که خوشحال و خندان است از او پرسید که هنگام مرگ، علت این خندان بودن تو چیست؟ هنگام مرگ معمولاً افراد میترسند یا محزوناند. عاشق میگوید: کسی میتواند خوشحالی من را هنگام مرگ بفهمد و ببیند که پرده از جلوی چشمانش برداشته شده باشد. شاید اشخاص میدیدند، شادی این عاشق را نمیفهمیدند. کسی این شادمانی عاشق را متوجه شد که پرده از جلوی چشمانش برداشته شده بود.
جلوی چشم انسان، پردهای آویخته است از حجابها و باعث میشود که حقایق را نبیند. وقتی انسان حقایق را میفهمد که پرده غفلت، پرده طبیعت و حس گرایی و پرده عادت از مقابل چشمش برداشته شود. کسی که از زندان حس بیرون نرفته است و از ماورای حس خبر ندارد، چگونه میتواند شادی عاشق محتضر را ببیند. البته این عاشق هم، عاشق حق تعالی بوده و با خندانی میرفته است. کسی که در پشت حس گرفتار است، هرگز قدرت دیدن این منظره را ندارد.
عشق، خصلت انسان است و هیچ موجودی عاشق نمیشود. عشق به گونهای در انسان حرکت میکند که از «خوشبختی و بدبختی» هم فراتر میرود. شخصی که عاشق است، در قید خوشبخت شدن یا بدبخت بودن نیست. هر انسانی بین اینکه میخواهد خوب و راحت زندگی کند و به خوشبختی برسد و از شرور و بدیها فراری است و میخواهد به بدبختی نرسد، در نوسان است. اما شخص در مرحله عاشقی، نه خوشبختی را حس میکند و نه از بدبختی خبر دارد. این زبانی است که در بین حکما مطرح بوده است. مسئله تراژدی دقیقاً همینجا معنی میشود. تراژدی مافوق خوشبختی و بدبختی است.
فایلها بجای «دانلود» پخش و اجرا میشود؟ راهنمای دانلود را بخوانید (اینجا بزنید)
می خواهید تمامی قسمتها را به صورت یکجا دانلود کنید؟ همین الان اینجا بزنید