رهروی از جمله پیران کار / می‌شد و با پیر مریدی هزار

مشخصات فایل برنامه معرفت بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۳

موضوع برنامه: رهروی از جمله پیران کار / می‌شد و با پیر مریدی هزار

عنوان فصل: شرح اشعار نظامی گنجوی

مدت زمان برنامه: ۴۳ دقیقه

حجم فایل ویدئویی:  ۱۳۶ مگابایت (MP4)

حجم فایل صوتی: ۱۸ مگابایت (MP3)

مختصری از متن برنامه:

رهروی از جمله پیران کار      می‌شد و با پیر مریدی هزار

پیر در آن بادیه یک باد پاک     داد بضاعت به امینان خاک

هر یک از آن آستنی برفشاند     تا همه رفتند و یکی شخص ماند

پیر بدو گفت چه افتاد رای       کان همه رفتند و تو ماندی بجای

گفت مرید ای دل من جای تو     تاج سرم خاک کف پای تو

من نه بباد آمدم اول نفس      تا بهمان باد شوم باز پس

منتظر داد به دادی شود      و آمده باد به بادی شود

انسان کامل و برجسته‌ای که همراهانی داشت. ظاهر قصه این است که بادی وزیدن گرفت و باد این همراهان و شاگردان را با خود برد و فقط یکی باقی ماند. خوب تا اینجا قصه است و نیازمند تاویل است، بادی که در آستین بیافتد انسان را با خود نمی‌برد اما این چه بادی بود که در آستین مریدان افتاد و از هزاران نفر رفتند فقط یک نفر باقی ماند؟ این باد، باد غرور بود. این انسان کامل به شاگردان خود مطالبی گفت که مریدان مغرور شدند. این کنایه هم رایج است که باد به آستین اش افتاده؛ که همان غرور داشتن و مغرور شدن است. وقتی از آن یک نفر پرسید که تو چرا باقی ماندی؟ پاسخ داد که من با باد نیامده‌ام که با باد بروم