حکایت مرغک و مجنون (عطار)

مشخصات فایل برنامه معرفت چهاردهم تیر ۱۳۹۲

موضوع برنامه: مرغکی بانگی زد و لختی بجست /  سر بجنبانید و بر شاخی نشست

عنوان فصل: بررسی اندیشه عطار نیشابوری

مدت زمان برنامه: ۴۳ دقیقه

حجم فایل ویدئویی:  ۱۰۶ مگابایت (MP4)

حجم فایل صوتی: ۱۸ مگابایت (MP3)

مختصری از متن برنامه:

مرغکی بانگی زد و لختی بجست          سر بجنبانید و بر شاخی نشست

چون سلیمان بانگ آن مرغک شنود        گفت میدانید تا او را چه بود

میکند برشاخ از دنیا گله               زار میگرید که چند از مشغله

کز همه دنیای عالم سوز من           نیم خرما خوردهام امروز من

خاک بر دنیا که سودا میدهد              چون منی را نیم خرما میدهد

چون زدنیا نیم خرما میبسست           هرکه کرمان ملک خواهد ناکسست

هرکه او از دار دنیا پاک شد            نور مطلق گشت اگرچه خاک شد

هرکه او دنیای دون را کم گرفت        همچو صبح از صدق خود عالم گرفت

با خواندن این حکایت می توانیم معنی «منطق الطیر» را بفهمیم که در آیه شریفه {عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ} به آن اشاره شده است. حضرت سلیمان زبان مرغان را می‌دانست و در این حکایت، رمزی از زبان مرغان بیان می‌شود. اصلا ترجمه لغوی «منطق الطیر» یعنی منطق مرغان؛ داستان این است که مرغکی پرید و بر شاخه ای نشست و سری جنباند. حضرت سلیمان از داستان آن مرغ به یارانش گفت که این مرغ به دنبال دانه بود که وقتی وارد خانه مجنون شد دید مجنون نماز میت می‌خواند آن هم بر هر کسی که از اینجا عبور می‌کند.

مجنون چرا نماز میت می‌خواند؟ چون مجنونی که شیفته لیلی است همه چیز را مرده می‌بیند.  در نظر مجنون هرچه غیر معشوق است، مرده است و باید بر آن نماز خواند. که البته مکالمه ای بین مرغک و مجنون شروع می‌شود که مجنون مطالب بسیار خوبی به مرغک می‌گوید