آموزش آنلاین منطق از صفر
هستی‌شناسی فلسفی
برنامه‌های داغ

وحدت وجود در نظر ابن عربی

مشخصات فایل برنامه معرفت چهارم اردیبهشت ۱۳۸۸

موضوع برنامه: وحدت وجود در نظر ابن عربی

عنوان فصل: هستی‌شناسی فلسفی

مدت زمان برنامه: ۴۷ دقیقه

حجم فایل ویدئویی: ۱۲۹ مگابایت (MP4)

حجم فایل صوتی: ۱۹ مگابایت (MP3)

مختصری از متن برنامه:

وحدت وجود در نظر ابن عربی

وقتی ابن عربی می گوید وجود، منحصر در حق تبارک و تعالی است، با توجه به این موضوع می گوید. یعنی اگر ما این معنی وجود را ندانیم، آن حرف او کفرآمیز خواهد بود، یعنی بوی کفر می دهد و بلکه صریح کفر است! اما اگر به این مسئله توجه داشته باشیم که منظور او از وجود چیست، نه اینکه کفر آمیز نخواهد بود، بلکه عین توحید است. هستی ازلی و ابدی، علی الاطلاق و بدون هیچ قید و شرط و فنا ناپذیر، تنها از آن حق تبارک و تعالی است و وجود هر موجود دیگری، در ظلّ وجود حق تبارک و تعالی معنی پیدا می کند. موجودات دیگر هم هستند اما به تبع وجود حق. آنها جلوه ای از حق و مخلوق او – به تعبیرات مختلف که ممکن است کلامی یا عرفانی باشد – هستند. اگر فردی عارف باشد، همه چیز را تجلی حق می داند؛ از نظر کلامی، همه موجودات مخلوق حق – تبارک و تعالی – هستند؛ از نظر یک فیلسوف، معلول حق هستند و از این جمله تعبیرات که بستگی به این دارد که شما چگونه به عالم نگاه کنید. مولوی هم می فرماید:

ما همه شیران ولی شیر عَلَم      حمله شان از باد باشد دم به دم

حمله شان از باد و ناپیداست باد     جان فدای آن که ناپیداست باد

آیا می توان نسبت شیر علم را به موجودات این عالم داد؟

بله! همین طور است. نسبت واقعی موجودات عالم هستی با حق – تبارک و تعالی – نسبت شیر علم و باد است. در واقع «او» هست؛ این جنبش از آن اوست؛ این صدا در عالم، طنین صدای حق است. با بیان ابن عربی، همه چیز جلوه حق است.

کلمه وجود در اذهان عامّه مردم به موجودات اطلاق می شود؛ مثلاً این میز وجود دارد، این دیوار وجود دارد، … خب البته اینها وجود هم دارند و هستند. معمولاً کلمه وجود بر موجودات محسوس و متعیّنی که ما با آنها سر و کار داریم اطلاق می شود؛ از وجود خودمان گرفته تا وجود موجودات پیرامونمان در زندگی؛ اما مفهوم وجود در نظر ابن عربی بسیار عمیق تر از این حرفهاست. اگر وجود به معنی موجودات است، پس نمی توان گفت که وجود، منحصر در حق تبارک و تعالی است، چرا که اینها هم بالعیان موجود هستند و وجود دارند.

معنی وجود، بدان گونه که ابن عربی مطرح می کند، همان چیزی است که با ضرورت مساوق است. البته منظور ما ضرورت ذاتی نیست، بلکه ضرورت ازلی مورد نظر است، زیرا ضرورت ذاتی، قید دارد. مثلاً زوجیت برای عدد چهار، ضروری است و عدد چهار بالضروره زوج است، اما یک قید دارد: مادامی که چهار، چهار است، زوج است. همچنین سه ضلع داشتن برای مثلث ذاتاً ضروری است و نیز ضرورت به شرط المحمول و دیگر اقسام ضرورت.

اما اگر ما در وجود، ضرورت بدانیم (به معنای وجوب) یعنی زوال ناپذیری و عدم ناپذیری را به طور مطلق به وجود نسبت دهیم که به معنای تأکُّد – حتی تأکید هم شاید کلمه خوبی نباشد – در هستی و ضرورت بدون هیچ قید و شرط (وجوب ازلی و ابدی) است، آنگاه این معنا منحصر در حق، است. حقّ، بالضروره هست؛ بالضروره الازلیه الابدیه. چنین وجودی تنها از آن حق است.

بنابراین اگر وجود را به این معنی اطلاق کنیم، حق با شیخ اکبر محیی الدین عربی است. وجود به معنای ضرورت ازلی و ابدی، تأکّد در هستی و واجب الوجودیِ علی الاطلاق، منحصر در حق است. موجودات دیگر نیز از آسمان گرفته تا زمین، از فرش تا عرش، از ملک تا ملکوت، دریا و صحرا موجود هستند اما بالضروره موجود نیستند و تنها در شرایطی و بالامکان هستند. البته ضرورت به شرط المحمول دارند؛ یعنی در ارتباط با علّت خود هستند.

اما چنانچه از علّت تامّه صرف نظر کنیم، در این صورت موجود نیستند. پس هر موجودی در شرایط وجودی خویش و در ظرف زمانی – مکانی و با توجه به علیّت تامه ای که پشت آن هست، می تواند موجود باشد. هیچ موجودی خود به خود در این عالم به وجود نیامده است. هیچ موجودی خود به خود به وجود نمی آید؛ یعنی ضرورت ازلی ندارد. هر موجودی – هر چقدر هم که نیرومند باشد –  به دلایلی به وجود آمده، حادث است و پیدا شده است. بنابراین و با این معنی، معلوم است که موجودات وجود ازلی ندارند.

پس مفهوم وجود در نظر ابن عربی ، وجودِ منحصر در حق است، با توجه به این موضوع می گوید. یعنی اگر ما این معنی وجود را ندانیم، آن حرف او کفرآمیز خواهد بود، یعنی بوی کفر می دهد و بلکه صریح کفر است! اما اگر به این مسئله توجه داشته باشیم که منظور او از وجود چیست، نه اینکه کفر آمیز نخواهد بود، بلکه عین توحید است. هستی ازلی و ابدی، علی الاطلاق و بدون هیچ قید و شرط و فنا ناپذیر، تنها از آن حق تبارک و تعالی است و وجود هر موجود دیگری، در ظلّ وجود حق، معنی پیدا می کند.

موجودات دیگر هم هستند اما به تبع وجود حق. آنها جلوه ای از حق و مخلوق او هستند. اگر فردی عارف باشد، همه چیز را تجلی حق می داند؛ از نظر کلامی، همه موجودات مخلوق حق هستند؛ از نظر یک فیلسوف، معلول حق هستند و از این جمله تعبیرات که بستگی به این دارد که شما چگونه به عالم نگاه کنید.

Video-DownloadSound-Download Youtube-download

فایل‌ها بجای «دانلود» پخش و اجرا می‌شود؟ راهنمای دانلود را بخوانید (اینجا بزنید)

می‌خواهید تمامی قسمت‌ها را به صورت یکجا دانلود کنید؟ همین الان اینجا بزنید

5/5 - (7 امتیاز)

۹ دیدگاه

  1. جناب استاد اگر تمام کمالات موجودات از خداست و نواقص از خدا نیست. پس نواقص وجود ندارد؟
    اگر نقص وجود دارد پس چطور وحدت وجود رو توجیح میکنید.
    اگر نقص از مخلوقات هست پس وجود یکی نیست.
    نمیشه بگیم وجود یکیست ولی نقص از او نیست. حتما باید وجود دیگری باشد ک نقص از او باشد ن از خدا

    1. با سلام
      دوست عزیز همه چیز وجود دارد، حتی «نقص» هم وجود دارد که از آن حکایت می کنیم. دقیقا بحث در این است که در عین اشتراک همه چیز در وجود، اختلاف هم در همان وجود هست

      وجود دارای مراتب است و اصطلاحا تشکیکی است. یعنی هر مرتبه آن با مرتبه دیگر اختلاف دارد آن هم در شدت وجود.

      بحثی که مطرح می شود این است که بالاترین مرتبه وجود از آن حق تعالی است زیرا که در او نقائص امکانی راه ندارد. در عین حال بقیه موجودات وجود دارند اما «شدت وجودی» آنها به آن نحو بالاترین مرتبه وجود نیست و به همین دلیل ناقص هستند.

      وحدت وجود، در «وجود» است نه در «موجود» و موجودات… این اشتباهی است که اغلب انجام می دهند.

      پس با توضیحات بالا:

      پاسخ «اگر تمام کمالات موجودات از خداست و نواقص از خدا نیست. پس نواقص وجود ندارد؟» داده شد که خیر نواقص هم «وجود» دارد در غیر اینصورت امکان نداشت بتوانید از آن خبر بدهید

      پاسخ «اگر نقص وجود دارد پس چطور وحدت وجود رو توجیح میکنید» هم داده شد. چون وحدت در وجود است نه وحدت در موجودات. گفته نشده که همه موجودات یکی است و آن خداست یا انسان یا.. گفته شده که وجود وحدت دارد

      پاسخ «اگر نقص از مخلوقات هست پس وجود یکی نیست» هم داده شد و دلیل این شبهه به عدم درک درست از «تشکیک در وجود» یا دارای مراتب بودن وجود است. پیشنهاد می کنیم کتاب «از محسوس تا معقول یا فراز و فرود فکر فلسفی نوشته دکتر دینانی را برای درک بهتر این مطلب مطالعه بفرمایید

      پاسخ این بند «نمیشه بگیم وجود یکیست ولی نقص از او نیست. حتما باید وجود دیگری باشد ک نقص از او باشد ن از خدا» هم داده شد دوباره با همان اصلاح ذهنیت اولا درباره وحدت در وجود نه موجودات و ثانیا درک درست از دارای مراتب بودن وجود

        1. سلام و تشکر از توجه شما

          برنامه معرفت در پنجم مهرماه و دوازدهم مهرماه ۱۳۹۸ اختصاص به همین موضوع داشت. البته برای بحث های تکمیلی تر می توانید به منوی سایت گزینه موضوعی و موضوع هستی شناسی فلسفی را بزنید.

    2. درودبرشما. من یه سوال اساسی دارم و آن اینکه آیا نور ازصفات خداونده مثل رحمان بودنش. یا وجودش هست. خودتون میدونید که وجودوصفات فرق دارن. مثلاً یکی هست که برفرض مثال مهربان هست این جدا ازوجوداو که همان قیافه و.. هست.بعدا آیا وجود خداوند جدا ازما وکل جهان هست یا درماتنیده شده؟

  2. افرادی که میخواهند توحید را بفهمند نهج البلاغه امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام را تدبر کنند و دنبال امثال ابن عربی رفتن گمراهی عمیق می آورد

    1. دنبال امثال شما رفتن چه می آورد؟ جز اینکه همه چیز را شما می دانید و کسی نباید غیر از آن فکر کند حرف دیگری دارید؟ حضرت امیر را امثال شما به شهادت رساند

  3. وقتی مطالب به این پیچیدگی را ایشون اینقدر روان بیان می‌کنند حتما برخی به خود اجازه می دهند که فکر کنند پس مطلب خاصی نیست و می توانند هر گونه که دلشان خواست و بدون فکر کردن چرت و پرت بگویند.
    از استاد دینانی عزیز ممنونم بابت این همه بیانات زیبا و حکیمانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا